نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

شگفتی های شهر هرت! (قسمت چهاردهم)

درقسمت سیزدهم این یادداشت ها ضمن تبیین مفاهیم ضرب المثل معروف «شل کن سفت کن در آوردن » به یک نمونه از مصداق های عینی آن  اشاره کردم و وعده کردم که در قسمت های بعدی به شرح نمونه های شگفت انگیز دیگری از این مصداق ها بپردازم.

 اینک این شما و این هم نمونه ای دیگر:

«سد معبر» عبارتی است که مسئولان شهر هرت ازآن به عنوان یکی از معضلات بزرگ اجتماعی یادمی کنند و هر از چند گاه، تصمیم می گیرند با اقدامات سریع و ضربتی و قاطع، ریشۀ این معضل و مزاحمت را از بیخ و بن برکنند و اثری از سدمعبر و سد معبر کننده و بساط و بساط گستر در روی زمین باقی نگذارند!  

به دنبال این تصمیم، فرمان مبارزه  صادر می شود و با اعلان جنگ به سد معبر کنندگان، طرفین دعوا در مقابل هم صف آرایی می کنند و تعقیت و گریز ها با چنان شدت و حدتی شروع می شود که کوچه و بازارِ شهر هرت به میدان جنگی بی امان، میان این دو جبهه تبدیل می شود.از یک سو لشگریان مبارزه با سد معبر با تمام قوا به بساط گستردۀ سد معبر کنندگان، یورش می برند و با سردادن شعار مأموریم و معذور، بی  هیچ ملاحظه و چشم پوشی، می ریزند و می پاشند و پایمال می کنند و در این کارزارنا برابر به صغیر و کبیر رحم نمی کنند، طوری که سطح کوچه و بازارو جوی آب حاشیۀ خیابان ها مملو ازانواع کالاها، اعم از خوراکی و پوشاکی و مصرف شدنی می شود و از دیگر سو سد معبر کنندگان، با الهام از غریزۀ تنازع بقا، یرسختانه و با چنگ و دندان از بساط خود دفاع می کنند؛ تا بلکه بتوانند تمام یا بخشی از محتویات آنرا ار چنگ مبارزان برهانند؛ اما از آنجا که همیشه فتح و ظفر از آنِ جبهه ایست که از لحاظ نیرو و تجهیزات به جبهۀ مقابل برتری داشته باشد عاقبت سد معبر کنندگان، در مقابل لشگریان پیروز مبارزه با سد معبر تاب مقاومت نمی آورند و برای حفظ جان و ته ماندۀ بساط خودتصمیم به عقب نشینی می گیرند و مانند لشگر شکست خورده فرار را بر قرار ترجیح می دهند و هر یک در سوراخی مخفی می شوندتا آتش بس و ترک مخاصمه به طور کامل برقرار شود و سربازان مبارزه با سد معبر به مواضع خود باز گردند و میدان را تا حملۀ بعدی  برای فعالیت دوبارۀ آنان خالی کنند.

باری با تحقق این آرزو، هر یک از سد معبر کنندگان با اطمینان از اینکه مدت ها طول خواهد کشید تا لشگریان مبارزه با سد معبر دوباره جان بگیرندو تجدید قوا کنند و در مقطع دیگری که معلوم نیست چه مدتی طول خواهد کشید، مقدمات حملۀ دیگری را فراهم  کنند، به حریم های خود باز می گردند و با آرامش خاطر بساط خودرا- این یار با عرض و طول بیشتر در سطوح مختلف شهر و زیر پای مردم  می گسترانند.  

آری(!) ویروس بیماری خانه بر انداز شل کن سفت کن در آوردن، همچنان در شهر هرت بیداد می کند و گویی دارویی برای علاج قطعی آن متصور نیست!

در قسمت های بعدی خوانندگان فهیم و نکته سنج این یادداشت ها را به مطالعۀ نمونه های شگفت انگیز دیگری از بیدادگری های این ویروس خطرناک در شهر هرت، دعوت می کنم.       ادامه دارد

      

شگفتی های شهر هرت! ( قسمت سیزدهم )

ضرب المثل «شل کن، سفت کن در آوردن » را اغلبِ ما شنیده و مصداق های عینی آنرا در عمل تجربه کرده ایم.

شل کن سفت کن در آوردن به معنی هر لحظه تغییر حالت دادن و به دیگر بیان، تزلزل و نا پایداری در عقیده، تصمیم و  عمل است.

در جوامعی که ویروس بیماری شل کن، سفت کن در آوردن همه گیر شده است، کار ها گاهی چنان جدی گرفته می شوند که به قول معروف «موی لای درزشان نمی رود» و زمانی، چنان به حال خود رها می شوند و به قولی « به امان خدا سپرده می شوند» که هیچ بی صاحب مانده ای به آن حال و روز دچار نمی شود!

متأسفانه شهر هرت از دیر باز به این ویروس کشنده و خطرناک، آلوده  شده و به همین علت کار ها و تصمیمات در آن  به صورت مقطعی و قضا قورتکی انجام می گیرد!

در این باره مصداق های فراوانی وجود دارد. برای نمونه: در این شهر روزی تصمیم گرفته می شود که با کالای قاچاق، مقابله و بلکه مبارزه شود؛ لذا بگیر و ببندها و داغ و درفش ها با جدیت تمام شروع می شود و سربازان لشکر به اصطلاح، مبارزه با کالای قا چاق، ملبس به لباس رزم و مجهز به تجهیزات لازم، در کوچه و بازار شهر راه می افتند، از این محله به آن محله و از این مغازه به آن مغازه یورش می برند، می تازند و می گیرند و می بندند و بدون هیچ گونه ملاحظه و مسامحه ای قفسه ها و پستو ها و  ویترین ها را به هم می ریزند و با هزار زحمت و مشقت، چند قلم کالای قاچاق را که کسبۀ بدبخت، آنها را با چند واسطه و پس از چند بار دست به دست شدن، خریداری کرده اند تا از محل فروش آنها معاش خانوادۀ خودرا تأمین کنند، کشف و ضبط می کنندو صاحب این کالا ها را با تشکیل پرونده ای به چه قطوری به جریمه و چه بسا زندان محکوم می کنند!

بگذریم از اینکه این مسئولان و مأمورانِ معذور! زور شان به وارد کنندگان کلان کالاهای قاچاق که کشتی کشتی و کانینر کانتینر از این کالا هارا از مبادی و دروازه های بی در و پیکر شهر هرت آزادانه و بلا معارض به این شهر وارد می کنند، نمی رسد و تلافی آنان را برسر کسبۀ بیچاره ای در می آورند که از سر ناچاری اقدام به خرید و فروش این کالا ها می کنند و از بابت همین خرید و فروش مبالغ قابل ملاحظه ای مالیات و عوارض به مالیاتچی های شهر هرت، پرداخت می کنند!

در هر صورت این اقدامات و بگیر و ببندها و ثبت و ضبط ها هم دیری نمی پاید و پس از چند روز و حداکثر چند هفتۀ نفس گیر و پر ماجرا تاریخ مصرف تصمیمات و مقررات و اقدامات به پایان می رسد، آبها از آسیاب ها می افتد، جنب و جوش ها و تکاپو ها فروکش می کند و چنان آرامشی به فضای شهر هرت حاکم می شود که گویی  نه از کالای قاچاق، نه قاچاقچی و نه لشکر مبارزه با کالای قاچاق در این شهر اثری و خبری بوده است!

در قسمت های بعدی به نمونه ها و مصداق های دیگری از قصۀ پر غصۀ « شل کن، سفت کن در آوردن » در شهر هرت  اشاره خواهیم کرد.           ادامه دارد

روابط عمومی ها ویترین و نماد ادارات و سازمان ها هستند


به منظور کسب  اطلاع از یک امر لازم و ضروری با حوزۀ روابط عمومی یکی از اداراتی که عنوان پرطمطُراقی را باخود یدک می کشد! تماس می گیری و پس از معرفی خود و سلام و تعارفات معمول و متداول و رعایت ادب و احترام، پرسش خودرا در بارۀ زمان و مکان برگزاری یک یا دو برنامۀ مرتیط با آن سازمان، مطرح می کنی. مخاطب تو که یکی از کارکنان روابط عمومی سازمان مذکور است، برخلاف انتظارت،با لحنی آمیخته به خشونت و با این بهانه که برنامه های مورد نظر، قبلاً به صورت انبوه و در سطحی گسترده منتشر شده است، از دادن پاسخ لازم که شاید در دو کلمه خلاصه می شد، سرباز می زند و این برخورد نا متعارف و غیر اصولی اعصاب تورا به هم می ریزد، تورا از هر چه اداره و سازمان و روابط عمومی، بیزار و متنفر می کند و خاطرۀ تلخ این برخورد، تا ابد در لوح ضمیرت حک می شود.

فلسفۀ وجودی روابط عمومی ها تسهیل ارتباط مردم، ادارات و مؤسسات، با سازمان وابسته، اطلاع رسانی و انعکاس اخبارِ رویدادها و نیز اقدامات سازمان به مخاطبان است؛ از این رومی توان گفت که روابط عمومی ها به منزلۀ پل ارتباطی ما بین سازمان ها ، مؤسسات و افرادی است که ممکن است برای کسب اطلاعات لازم در بارۀ موضوعات مختلف،به طور مستقیم و یا از طریق تماس تلفنی به آنها مراجعه کنند.

بنا براین از عمده ترین وظایف روابط عمومی ها ایجاد ارتباط نزدیک و منطقی با مخاطبان، اعم از مردم و سازمان ها، آنالیز، تلخیص وفراوری پیام ها وانتقال آنها به مدیران ودر نهایت انعکاس نتیجه وپاسخ به مخاطبان است.

از آنجا که کار کنان روابط عمومی ها مستقیماً با مردم در ارتباطند باید نماد کامل بردباری، اخلاق، ادب، خوشرویی، خوشرفتاری، تسلط به اطلاعات برای پاسخگویی یه مراجعان و مخاطبان و راهنمایی آنان باشند.

آنان همچنین بایدیاد بگیرند که چگونه به شکلی شفاف، صحبت کنند و با تجزیه و تحلیل امور مبتلا به سازمان و مؤسسه ای که بدان وایسته اند، پاسخگوی مراجعات و تماس های مخاطبان خود باشند.

ارائۀ چهرۀ واقعی و شفافِ سازمان ها یکی دیگر از وظایف مهم روابط عمومی هاست؛ بنابراین باید هریک از کارکنان روابط عمومی ها با اتکای به اصول و موازین اخلاقی و رسالت حرفه ای خود، تمام تلاش خودرا معطوف به پاسخگویی به مخاطبان خود و جلب رضایت آنان کنند.

به لحاظ اهمیت روابط عمومی ها و نقش مهمی که در نظم بخشیدن به امور سازمان دارند، این مهارت به عنوان یکی از رشته های تحصیلی تا مقطع دکترا در دانشگاه ها تدریس می شود.

متأسفانه در کشور ما اغلب کارکنان روابط عمومی ها فاقد تحصیلات آکادمیک در این رشته بوده و بیشتر آنان از تخصص و مهارت لازم برای انجام وظیفه در این پست مهم و حساس نیستند.

بنا بر آنچه گذشت، لازم است ادارات و ساز مان ها حداقل با برگزاری دوره های آموزسی کوتاه مدت، در مقاطع مختلف زمانی، کارکنان روابط عمومی ها را با الفبا و اصول اولیۀ این حرفه و مهمتر از همه با نحوۀ برخورد آنان با مراجعان و مخاطبان آشنا کنند.

گفتنی است که این بار از ذکر نام سازمان مربوط، صرف نظر شد؛ اما منبعد در صورت مشاهدۀ هر گونه کوتاهی از سوی روابط عمومی ادارات و سازمان ها مراتب با ذکر نام گزارش خواهد شد.