نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

در و دیوار شهرمان را با نصب بی رویه‌ی هزاران برگ آگهی ترحیم و تسلیت سیاهپوش نکنیم

نمی‌دانم ، واقعاً نمی‌دانم ! چگونه ، با چه زبانی وتاکی باید گفت ونوشت وفریاد کرد که ای مردم ، ای همشهریان ، و ای مسوولان ، این آگهی های دیواری ، بویژه آگهی های تشیع وترحیم وتسلیت ، آنهم ، در تیراژبسیار بالاونسخه های متعدد ، چهره ی شهرمان را زشت ونازیبا می کند،شهرمان را به شهر اموات وارواح تبدیل می کند ، در ودیوار شهر را به رنگ عزا درمی آورد، در روحیه ی مردم تأثیر منفی می گذارد ، به اماکن واملاک مردم خسارت وارد می کند ، محیط زیست مان را می آلاید ، موجب اسراف واتلاف بیش از حد  درمصرف کاغذ می شود ،به اقتصاد کشورضربه می زند، هزینه های قابل توجهی را به مردم تحمیل می کند وبالاخره تداوم این روند به هیچ وجه ،مقبول ومعقول وپسندیده نیست واین حرکت در هیچ شهری جزمراغه معمول ومتداول نیست ...
  راستی چرا هم مردم وهم مسوولان ، چشم وگوش خود را به این واقعیت ها بسته اند ، چرا به این فریادها وقعی نمی نهند وپاسخی درخور ومناسب نمی دهند ؟ ومگر نه این است که این موضوع ، بارها ودراشکال مختلف ، از درج در مطبوعات گرفته تا تسلیم طومار چند متری با هزاران امضاء به مسوولین محترم ، از جمله امام جمعه ی محترم ـ فرماندار معزز ، اعضای محترم شورای شهر ، شهردار بزرگوار وسایر مسوولین منعکس شده واز آن ها برای رفع این معضل بزرگ وآزار دهنده استمداد شده است ؟
  آیا این عزیزان خودرا شهروندان این شهر نمی دانند ودرمعابر وخیابان های این شهر تردد نمی کنند واین وضعیت اسفبار وناراحت کننده را به چشم خود نمی بینند ؟ واگر می بینند که صد البته می بینند ، چرا نسبت به آن حساسیت نشان نمی دهند ، چرا در جهت رفع آن نمی کوشند وچرا حداقل جواب این معما را که گره کور این مشکل در کجاست و مسوولیت پاسخگویی به آن با کیستر نمی دهند؟
مگربارها وبه کرات ،درهمین نشریه وسایر نشریات از مردم شریف وبا فرهنگ مراغه درخواست نکرده ایم ، بجای چاپ آن همه آگهی ترحیم وتسلیت ، از تابلوهای   آماده ای که توسط برخی سازمانهای خیریه وامداد رسان تهیه وبا قیمت مناسب در دسترس عموم قرار داده شده استفاده کنند؟ ویا با تسلیت حضوری ـ تلفنی وپیامکی به بازماندگان متوفی ، به این حرکت غلط وناپسند خاتمه دهند؟
لازم به ذکر است که این تابلوها مدتهاست درشهرهای کوچک وبزرگ بویژه تبریز جایگزین آگهی های دیواری شده واین آگهی ها فقط دریک نسخه آن هم درتیراژ محدود توسط بازماندگان متوفی چاپ می شود وبا قید اسامی اظهار همدردی کنندگان درذیل آن، در تابلوهای مشخص ومکان های ازپیش تعیین شده نصب می شوند .
چرا با درگذشت یک نفر درشهرما باران آگهی های ترحیم وتسلیت در فضای شهرمان باریدن می گیرد ، چرا به دست خودمان چهره ی شهرمان را زشت ونازیبا می کنیم ، چرا به آن رنگ ماتم وعزا می بخشیم ؟
بیایید با قبول این حقیقت که تداوم وضعیت موصوف ، شایسته ودرشأن شهروندانی که به پیشینه ی دیرینه ودرخشان تاریخی ـ فرهنگی خود می بالند وبه فرهیختگی وفرهنگ پروری شهره اند، نیست .عزم خودرا برای حل این مشکل بزرگ جزم کنیم واجازه ندهیم چهره ی شهرمان دراثر پیروی از یک رویه ی غلط این چنین زشت ونازیبا شود.
از مسوولین محترم ، اعم از امام جمعه ـ نماینده ی مردم درمجلس شورای اسلامی ، اعضای شورای شهر ، شهردار وهرکس دیگری که دراین زمینه مسوول است ودغدغه ی زیبایی وپاکیزگی این شهر را دارد ودلش برای اعتلای همه جانبه ی این شهر می طپد نیز انتظار می رود ، با عنایت به مراتب فوق ، برای مقابله با این حرکت ناموزون این بار به طور جدی وارد عمل شوند وبا عزم واراده ای راسخ درراستای جلوگیری ازاستمرار وضعیت موصوف گام های مثبت ومؤثری بردارند.

عدم حضور منظم و مداوم مدیران و کارکنان در محل کار خود

یکی از اساسی ترین مشکلاتی که مردم، دراغلب ادارات وسازمان های دولتی با آن مواجهند ، عدم حضورمنظم ومداوم شماری ازمدیران وکارکنان درمحل کارخود درساعات اداریست .
  با وجود تأکید مؤکد ومکررمسوولین ارشد شهرستان واستان ، به ضرورت حضورتمام وقت مدیران وکارکنان ، دردفاتر خوددرساعات خدمت ، برخی ازآن ها به بهانه ی شرکت درجلسات ـ بازدیداز دوایر زیرمجموعه ویا مرخصی ساعتی ، دفترکارخودرا ترک ومراجعین را ساعت ها درپشت درهای بسته و کریدورهای ادارات سرگردان می کنند.
  شماری ازمراجعین ، که از روستاهای دور ونزدیک ، یا ازمناطق حاشیه ای شهر ، به ادارات مراجعه می کنند؛با وجود تحمل زحمات طاقت فرسا وصرف هزینه های قابل توجه جهت ایاب وذهاب، با عدم حضور مسوولین پاسخگو دردفاتر خودمواجه می شوند وپس ازساعت ها انتظار بی حاصل واتلاف وقت وانرژی ، با اعصابی خسته وخاطری پریشان ، اداره را ترک می کنند.
  تداوم این روند دراغلب دستگاه های اداری ، موجب ایجاد وقفه درفرایند امور اداری وخسارت های جبران ناپذیر، برای مردم می شود وبرنامه ی زندگی آن ها را مختل می کند .
  فقدان یک سیستم منسجم نظارتی وکنترل دقیق درکار کارکنان ، بویژه مدیران ، ازاصلی ترین علل وعوامل بروز این مشکل درادارات بوده و مدیران مورد اشاره ، با سوء استفاده ازاین ضعف اساسی ، خودرا ملزم وموظف به حضور مستمر درمحل کار خود وپاسخگویی به ارباب رجوع نمی دانند وازاین طریق مردم را دچار مشکل می کنند.
  برای برون رفت ازوضعیت موصوف ، شایسته است ، ضمن اعمال نظارت دقیق ومداوم درکار مدیران وکارکنان ، ترتیبی اتخاذ شود که جلسات وهمایش ها به غیر ساعات اداری موکول شده وکلیه کارکنان مکلف به حضور تمام وقت درمحل کارخود وپاسخگویی به ارباب رجوع شوند.
  هرچند بروز احتمالی حوادث غیرمترقبه ومأموریت های ضروری ، برای مدیران وکارکنان ازاین مقوله مستثنی بوده وممکن است ، برخی ازآن ها بنا به علل فوق، مدتی ازحضور درمحل کارخود معذور باشند ، اما دراین صورت لازم است به منظور پاسخگویی به مراجعین وجلوگیری ازایجاد وقفه درکار آن ها ، درمدت غیبت هریک از مسوولین ، برای وی جانشینی تعیین وبدین وسیله ازمواجهه ی مردم با مشکلات موصوف جلوگیری به عمل آید.

استان شدن مراغه درگرو همّت و تلاش مضاعف مردم و مسوولان است

سال هاست که مقولۀ ارتقای سطح مدیریتی شهرستان مراغه به استان و به عبارتی استان شدن مراغه، نقل محافل است و همۀ آن هایی که دغدغه ی توسعۀ همه  جانبۀ مراغه را دارند و قلبشان برای تحقق احیای مجد و عظمت دیرینۀ این شهر می تپد،این خواسته را از تریبون های گوناگون فریاد می زنند. فریادی که صدالبته به جایی نرسیده و مسئولان ذیربط به آن پاسخ مناسب و در خور نداده اند.
با نگاهی گذرا به پیشینۀ تاریخی مراغه و تحولاتی که طی سالیان متمادی در شئون مختلف آن به وقوع پیوسته است، به روشنی در می یابیم که چه ظلم بزرگی درحق این شهر روا شده و چگونه به جای حرکت به جلو در انواع زمینه ها،سیر قهقرایی  پیموده است .
شهری که دیرزمانی پایتخت حکومت ها بوده و آوازه ی مجد و عظمت آن دورترین مرزها را در می نوردیده، به تدریج تجزیه شده و اکنون تنها قلمرو  محدودی از آن باقی  مانده  است.
مراغه بنابرسوابق موجود، در سال های نه چندان دور از چندین بخش کوچک و بزرگ، با وسعت و جمعیتی قابل توجه تشکیل می شده که در مجموع چندین برابر برخی از استان های کشور بوده است.از عجب شیر گرفته تا بناب و ملکان و میاندوآب و شاهین دژ و تکاب و هشترود و....بخش های تابعه و  زیر مجموعه های شهرستان مراغه بوده اند که یکی پس از دیگری از این شهرستان جدا شده و هرکدام  به شهرستان  مستقلی تبدیل شده اند.
در حال حاضر شهرستان وسیع و  پرآوازه ی دیروز تنها در دو بخش مرکزی و سراجو خلاصه شده و از مجد و عظمت دیرینۀ آن جز نامی در صفحات تاریخ باقی نمانده است.
همان طوری که طی مقاله ای تحت عنوان »آیا مراغه استان می شود«در نشریه ی وزین سیمای مراغه خاطرنشان کرده ام »شایعۀ استان شدن مراغه نزدیک به 25 سال است که به ابزار تبلیغاتی شماری از نامزد های انتخاباتی و نمایندگان مردم در ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی بدل شده و اغلب آن ها باسوء استفاده از علایق و احساسات مردم در مناسبت های مختلف، به ویژه در آستانه ی انتخابات ها به آن دامن زده و مردم را به قریب الوقوع بودن آن بشارت داده اند.
این شایعات در ماه های آخر سال 90 به طور بی سابقه ای قوت گرفت و تا آنجا پیش رفت که گفته شد،حتی تابلوی استانداری مراغه آماده است و به احتمال زیاد در ایام ا....دهه ی فجر همان سال از آن پرده برداری خواهد شد.شایعه ی دیگری نیز حاکی از آن بوده که رئیس جمهور وقت،در یک سفر اختصاصی به مراغه ،این پروژه را شخصاً افتتاح و به مردم مراغه هدیه خواهدکرد.
واقعیت این است که در این 25 سال جز ارسال چند نامه ی بی نتیجه توسط نمایندگان مردم در ادوار مختلف مجلس ، به مقامات ارشد کشوری،گام مهم دیگری در این راستا برداشته نشده و تاکنون مسأله ای بنام استان شدن مراغه، نه در مجلس شورای اسلامی، نه در هیئت دولت و نه تقسیمات کشوری مطرح نبوده و در این زمینه بحثی به میان نیامده است.     
قدر مسلم این که مراغه به لحاظ پیشینه ی دیرینه و پرافتخارتاریخی ـ فرهنگی و شاخص هایی چون: وسعت ، جمعیت ، موقعیت های اقلیمی و منطقه ای و سایر شرایط و برخورداری ها،درمقایسه با شهرهایی که در طول سال های اخیر به استان تبدیل شده اند، از شایستگی ها و ظرفیت های بیشتری برای نیل به این هدف برخوردار است و می طلبد که مسئولان ذیربط، با عزمی راسخ و اراده ای محکم و استوار در راستای تحقق این امر مهم که یکی از آرزوهای به حق و منطقی مردمان این دیار است، گام بردارند و تمامی همت و تلاش خود را برای رسیدن به این آرمان بزرگ و اساسی به کار گیرند.
مردم مشتاق و علاقمند به توسعه ی اصولی مراغه آمادگی خودرا برای هرگونه همکاری و همیاری با مسئولان و حمایت و پشتیبانی ازآنان و نیز پی گیری موضوع ازکانال های مختلف تا رسیدن به یک نتیجه ی قطعی دراین زمینه اعلام و دست آن ها را صمیمانه می فشارند.باشد که نوید جانبخش ارتقاء سطح مدیریتی مراغه به استان ، درآینده ای نه چندان دور درهمین نشریه به اطلاع عموم برسد و شهروندان مراغه ای به میمنت این موفقیت بزرگ به جشن و پایکوبی بپردازند و سجده ی شکر به درگاه حق تعالی بجای آورند.
ناگفته نماند که ارتقای سطح مدیریتی مراغه به فرمانداری ویژه ، هرچند درعمل هیچگونه تأثیری درتحقق توسعۀ مراغه و افزایش اعتبارات عمرانی این شهرنداشته و دراین زمینه فقط به تغییر عنوان فرماندار به معاون استاندار و مدیران برخی ادارات به معاون مدیرکل اکتفا شده است ،‌با این  وجود می تواند گامی به جلو در راستای استان شدن مراغه محسوب شود و به عنوان یکی  از    ملاک ها و مؤلفه های لازم برای تحقق این هدف درنظر گرفته شود. 
درپایان این مقال با تأکید براین که تحقق این خواسته درگرو همت و تلاش مضاعف مسئولان و پی گیری های جدی و مستمر شهروندان علاقمند مراغه ای است ، ازهردو  گروه انتظار می رود دریک پیوند منطقی و تنگاتنگ با هم درراستای رفع موانع موجود درسرراه این هدف بزرگ گام  بردارند.

وعده‌های توخالی و هزار و یک حرف و حدیث!

در یکی ‌از نوشته‌هایم، از مسوولان ‌و متولیان ‌امور درخواست‌ کرده ‌‌بودم در صحبت‌های ‌خود در مناسبت‌های ‌مختلف، بجای ‌عبارت «خواهدشد» از واژه‌ی «شد» استفاده کنند. یعنی تا کاری انجام نگرفته، طرحی به اتمام نرسیده و اقدامی به بار ننشسته، وعده ی آن را به مردم ندهند. طی سال های اخیر ده ها قول و وعده درانواع زمینه ها توسط مسوولین به مردم داده شده که اکثریت قریب به اتفاق آن ها منتج به نتیجه ی قطعی نشده اند .با مراجعه ی به آرشیو روزنامه ها اعم از روزنامه های محلی ـ استانی وسراسری درسال های پیش وپیشین به موارد متعددی ازاین قبیل وعده ها برمی خوریم که جز چند مورد ناچیز بقیه ی آن ها با گذشت چندین سال هنوز به مرحله ی اجرا وعمل درنیامده ومردم همچنان درانتظار تحقق آن ها روز شماری می کنند.
برخی ازمسوولین با سوار شدن به موج وعده ها و استفاده ی ابزاری ازآن ها درجهت نیل به اهداف خود، درمقاطع ومناسبت های مختلف ، ازجمله انتخابات ها ، احساسات مردم را به بازی می گیرندوموجب سر در گمی وبلاتکلیفی آن ها می شوند. 
این گروه از مسوولین ، درتوجیه عدم تحقق وعده های خود به هزار ویک بهانه ودست آویز ، ازجمله نبود بودجه وامکانات وبروز برخی موانع ومشکلات در سرراه نیل به اهداف ازپیش تعیین شده متوسل میشوند واظهار امیدواری میکنند که با رفع این مشکلات  به وعده های خودعمل کنند. 
ازمهمترین وعده هایی که مسوولین درطول سال های گذشته به مردم داده اند می توان به موارد زیر اشاره نموده : 1ـ ایجاد کارخانه ثمین خودرو 2ـ ایجاد   شعبه‌ای از کارخانه ی ایران خودرو 3ـ ایجاد  کارخانه ی ساخت هواپیما های سبک وراه اندازی مرکز آموزش خلبانی  4ـ ایجاد شهرک نانوتکنولوژی (شهرک اتومکانیک)  5ـ احداث کارخانه ی سیمان 6ـ ایجاد مجتمع پتروشیمی 7ـ ایجاد کارخانه ی حوله بافی 8‌‌‌ ـ احداث کارخانه ی پی وی سی 9ـ سامان دهی وراه اندازی کارخانه‌‍ی کاغذسازی10ـ ایجاد نیروگاه برق1000مگاواتی 11ـ احداث استادیوم 20هزارنفری 12ـ ایجاد دهکده‌ ی نمونه‌ی گردشگری  13ـ احداث باغ آپارتمان 36طبقه 14ـ اتمام طرح بلوار 120 متری جام جم وتأسیسات طرفین آن 15ـ احداث جاده ی مراغه ملکان 16ـ احداث جاده ی مراغه ـ کندوان (اسکو)  17ـ بازسازی ـ ساماندهی ومحوطه سازی رصدخانه‌ی مراغه ـ نصب پلانتاریم ها دررصدخانه وایجاددانشکده‌ی‌نجوم‌درجنب‌رصدخانه18ـ ساماندهی غارها مپوئیل  19 ـ تملک اطراف موزه ی ایلخانی وتوسعه وآزادسازی آن  20ـ آزادسازی برج های دوقلو21ـ ایجاد تله کابین 22ـ احداث ‌آزاد راه ‌مراغه ‌هشترود 23ـ احداث‌کمربندی ‌جنوبی 24ـ راه ‌اندازی‌منطقه‌ی‌ویژه‌ی‌اقتصادی25ـتوسعه‌ی ‌بیمارستان‌سینااز100تختخوابی‌به156تختخوابی واتمام آن حداکثرتادوسال 26ـ احداث بیمارستان خصوصی 27ـ اتمام طرح نیمه تمام بیمارستان ارتش  28ـ جذب سرمایه وسرمایه گذاری در طرح های اشتغال زا وصنایع تبدیلی 29 ـ رفع مشکلات شهرک صنعتی 30ـ ایجاد دومین شهرک‌صنعتی31ـ ایجاد پژوهشکده‌ی ‌فسیلی ‌و ساماندهی منطقه ی فسیلی مراغه 32ـ‌‌‌‌ ساماندهی و محوطه ‌سازی ‌معبدمهر 33ـ‌‌‌ توسعه‌ فرودگاه ‌سهند برای پروازهواپیماهای پهن پیکر وازهمه مهم تر ارتقاء سطح مدیریتی مراغه به استان وده ها طرح وپروژه ی ریز ودرشت دیگر که نام بردن از  همه ی آن ها از حوصله این مقال خارج است . 
اکثریت قریب به اتفاق این وعده ها با وجود تکرار وتأکید توسط مسوولین واستفاده ی ابزاری ازآن ها هرگز محقق نشده‌وبا گذشت زمان به عهده ی تعویق افتاده اند.
تداوم این روند درطول زمان بی تردید موجب ایجاد دیوار بی اعتمادی دربین مردم ومسوولین شده وصداقت مسوولان را زیرسؤال خواهد برد، لذا شایسته است هریک از مسوولین با درک این حقیقت که مردم از وعده ها وشـعارهای توخالی خســته شده‌اند، منعبددرصحبت های خود از دادن این قبیل وعده ها بپرهیزند وبجای عبارت خواهـد شـد از کلمه ی شد استـفاده کنند.

اختلاف نظر در بین اعضای شوراها لازم وضروری است!

در مقاله ای دریکی از روزنامه ها ، نویسنده ، با سوز وگداز فزاینده ای ، از وجوداختلاف نظرعمیق دربین اعضای شورای شهر یکی ازشهرهای همجوارخبرداده‌ وتداوم ‌این‌ روند ‌را برای ‌آینده‌ی‌ این شهر نگران ‌کننده‌توصیف نموده بود. نویسنده درادامه با اظهارتأسف ازبروز این اختلاف ، اعضای شورای شهر را به وحدت وهمدلی بی قید وشرط دراتخاذ تصمیمات دعوت کرده واز آن ها خواسته بود ، از هرگونه تفرقه وتشتت آراء در موضوعات بپرهیزند واتحادو یگانگی خود را دراین دوره‌ی چهارساله حفظ کنند.
برخلاف نظر این نویسنده که معتقد است ، اعضای شورای شهر باید درتمام مسایل وتصمیم گیری ها وحدت نظر داشته باشند واز پراکندگی آراء‌درانواع زمینه ها بپرهیزند ، نگارنده براین باور است که اختلاف آراء دربین اعضای شوراها یک امر طبیعی ، بلکه لازم و  ضروریست وشورای یکدست ، با آراء یکسان درتعریف تشکلی که فلسفه ی وجودی آن شورو مشورت در امور است وکلیه ی تصمیمات ، دراین نهاد باید با آراء موافق ومخالف اعضاء اتخاذ شود نمی گنجد.
مخالفت یک یا چند عضوشورا با مسایل وموضوعات مطرح شده درشوراها نباید به عنوان وجود افتراق وپراکندگی دربین اعضاء موجب نگرانی شود .منهای اعمال سلایق شخصی وملاحظات عاطفی   وسیاسی در تصمیم گیری ها ، که برای شورا خطرناک است ؛   هرگونه اختلاف نظر اعضادرباره ی موضوعات ، از ویژگی های یک نهاد شورایی بوده ونگاه واحد اعضاء به مسایل مورد بررسی ، شوراها را به یک نهاد منفعل وبی اراده تبدیل می کند واستقلال عمل اعضاء را زیر علامت سؤال می برد.   
عملکردنمایندگان مجلس شورای اسلامی واستقلال رأی آن ها   درتصمیم گیری ها می تواندبرای اعضای شوراها الگو وسرمشق مناسبی باشد وآن هارا در برخورد اصولی با مسایل رهنمون شود.
وجود فراکسیون های مختلف درمجلس شواری اسلامی وتقسیم نمایندگان به دو گروه اقلیت واکثریت ، نشانه ی نگاه متفاوت نمایندگان به مسایل مطرح شده ومؤید استقلال رأی آن ها در فرایند تصمیم گیری هاست واین امر موجب شده که نمایندگان ، بدون تأثیر پذیری از این یا آن جریان فکری ، موافقت ،یا مخالفت خود را با لوایح وطرح های پیش نهادی اعلام کنند. 
همواره شاهدیم که نمایندگان ، در اعلام نقطه نظرات خود درباره ی موضوعات مطرح شده در کمسیون ها وصحن علنی مجلس آزادند وهیچ نماینده ای به علت اتخاذ موضع مخالف درقبال مسایل وموضوعات ، مورد باز خواست قرار نمی گیرد.
 بنابراین وجود آراء متفاوت در نهادهای شواریی به شرطی که آلوده به تمایلات نفسانی ومتأثراز ملاحظات عاطفی وسیاسی  نباشد ،نه تنها   دلیل وجود آشفتگی وگسستگی دراین نهادها نیست بلکه مؤید پای بندی اعضاء به استقلال رأی وتأکید آن ها برحفظ حقوق قانونی نمایندگی است .
توجه به این نکته نیز حایز اهمیت است که هم اندیشی وهمکاری اعضای شوراها در بررسی موضوعات ، از این قاعده مستثنی بوده ومی تواند درکشف حقیقت وجلوگیری از اتخاذ تصمیمات غلط مؤثر واقع گردد . اما همسویی مطلق وبی قید وشرط آن ها در تمامی زمینه ها موجب خالی شدن شوراها از محتوی وتبدیل آن ها به یک عنصر بی خاصیت خواهد شد.