نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

و چه خوب بود اگر... (23)

راستی چه خوب بوداگر: هرازچندوقت یکبار درمحکمه ی وجدان خودحاضر می شدیم وبقول معروف: کلاه مان را قاضی قرارمیدادیم وفارغ ازهرگونه تعصب وتکلفی عملکردمان رادرمقاطع مختلف زندگی، تجزیه وتحلیل میکردیم وجزءجزء آن رادرترازوی عدل وانصاف سبک سنگین میکردیم، خوب راازبدومنطقی راازغیرمنطقی تشخیص می دادیم ودرمقابل اعمال وافکار ناپسندمان یک چرای بزرگ می گذاشتیم وازخود می پرسیدیم:براستی چه عاملی موجب انحطاط فکری ومعنوی ماشده است؟. چرااز بد وخوب اعمال ورفتارمان غافلیم؟. چرااصالت وهویت انسانی خودرا گم کرده ایم؟. چرابه حق وحقوق مان قانع نیستیم؟ چراچشم طمع به حق دیگران دوخته ایم؟ چراخودمان رایک سروگردن برتر وبالاتراز دیگران می پنداریم؟. چرابه وظایف انسانی واجتماعی مان آشنا نیستیم؟ چرامنافع فردی وجناحی رابه مصالح عمومی ترجیح میدهیم؟. چرا ازاعتماددیگران سوء استفاده می کنیم؟ چرا در دادوستدهایمان تااین حد بی انصافی میکنیم؟. چرادرقضاوت هایمان وجدانمان را قاضی قرارنمی دهیم؟. چرا همیشه تنها پیش قاضی می رویم وصدالبته خوشحال برمی گردیم؟. چرازشتی ها وپلیدیهاوپلشتی ها رابه کمند اسارت خود درنمی آوریم. چرا وقتی به پست ومقامی می رسیم، خودرا می بازیم وسرازپا نمی شناسیم؟ چراخودرا قیم وصاحب اختیارمردم می دانیم وحقوق آنها رابه نفع خودمصادره می کنیم؟. چرارفتار وکردارنیکان راسرمشق خودقرار نمی دهیم؟ چرابه نوکر مآبی وبوقلمون صفتی تن میدهیم؟ چرا صاف وشفاف ویکرنگ نیستیم؟. چرا تااین حد به خواب عمیق فرو رفته ایم؟ وباهیچ هشداری بیدار نمی شویم؟. چراخون گرم حیات وحرکت وجنبش در رگ هایمان جریان ندارد؟ چراتااین حد به جمودفکری دچار شده ایم؟. چراتااین اندازه به تنبلی وکم کاری وروزمرگی عادت کرده ایم؟. چرا محیط زندگی مان رابه کانونی ازحیات وحرکت واندیشه وآگاهی تبدیل نمی کنیم؟ چراشاخصهای انسانی واجتماعی خودرا که اصالت واستقلال مان راتشکیل میدهند به لجن می کشیم وبه آنها ارج نمی نهیم؟. چراتااین حدازمعنویت فاصله گرفته ایم؟ چراتااین اندازه به مادیات گرویده ایم؟. چراکودکان مان رابرای یک زندگی سالم وشرافتمند وعاری ازهرگونه پلیدی وپلشتی تربیت نمی کنیم؟. چراآنها رابا حقایق ملموس ومحسوس اجتماعی ودینی واخلاقی آشنا نمی کنیم؟. چراتااین حد اسراف می کنیم وقدر نعمتهای الهی را نمی دانیم؟. چرا ازقوانین می گریزیم وبه آنها بعنوان قراردادهای اجتماعی ومیثاق های عمومی احترام قایل نیستیم و... ده ها چرای دیگری که هریک میتوانند مارا درمحکمه ی  وجدان مان محکوم کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.