نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

سخنی با فرماندار جدید مراغه (1)

اشاره :
یکی از عمده ترین علل و عوامل ضعف مدیریت در نظام اداری ما ، تغییر نابه هنگام مدیران ، بویژه مدیران ارشد ، مانند استانداران و فرمانداران است .
علاوه بر تغییرات عمده و اساسی که در هنگام روی کارآمدن دولت های جدید در دستگاه های اداری صورت می گیرد . جابه جایی های به اصطلاح میان دوره ای برخی از مدیران به بهانه های مختلف در اغلب ادارات و سازمان ها ، از دیرباز در نظام اداری ما نهادینه شده و تا مدیری می خواهد به کارها سوار شود ، همکاران خود را به درستی بشناسد و اهداف و یا برنامه های خود را به مرحله ی اجرا و عمل درآورد ، پیک تغییر نابه هنگام ،گریبانش را می گیرد و فرد تازه کار دیگری به جای وی منصوب می شود . تداوم این قبیل ، عزل و نصب ها ، طبعاً موجب ایجاد نوعی گسستگی و تزلزل در ارکان مدیریت ها و عدم امنیت شغلی در مدیران شده و سازمان را با بحران مدیریت مواجه خواهد ساخت .
غیر بومی بودن مدیران و ناآشنایی آنان با جغرافیای منطقه و نیز عدم شناخت کافی با مسایل مبتلا به حوزه ی مسوولیت شان و نیز عدم شناخت کافی آن ها از جغرافیای منطقه ، دومین علت و عامل بروز بحران مدیریت در دستگاه های اداری می باشد .
بنابراین باید ضمن انتخاب مدیران بومی برای مدیریت ادارات و سازمان ها ، تدابیری اندیشیده شود که مدیران ، فرصت کافی و مناسب برای اجرای کامل برنامه ها و اتمام طرح های خود داشته باشند و بتوانند با خاطری آسوده به امور حوزه ی مسوولیت شان سامان بخشند و اگر نتوانند از این فرصت به درستی استفاده کنند مشمول جابه جایی گردند .
و اما با ذکر این مقدمه سخن خود را با فرماندار جدید مراغه پی می گیریم .
آقای فرماندار ! با عرض خیر مقدم و آرزوی توفیق خدمت برای جنابعالی ، اکنون که بنا به صلاحدید مسوولان ذیربط ، در جایگاه معاون استاندار و فرماندار ویژه ی کهن شهر مراغه و نماینده ی دولت تدبیر و امید در این شهرستان سکان مدیریت دومین و بزرگترین شهر استان آذربایجان شرقی پس از تبریز را در دست گرفته اید ، لازم دانستم توجه شما را به نکاتی چند در رابطه با مسایل مبتلا به حوزه ی مسوولیت تان و مواردی که اطلاع از آن ها شما را در اعمال مدیریت صحیح و آگاهانه و اتخاذ تصمیمات مفید یاری خواهد کرد جلب کنم .
آقای فرماندار ! در این نوشته سعی شده ، برخلاف سنت رایج ، از پرداختن به هر آنچه که در گذشته های دور در این شهر اتفاق افتاده و نسل ما در به هستی درآوردن آن ها نقشی و سهمی نداشته اند ، چشم پوشی شود و با الهام از عبارت معروف ( از فضل پدر تو را چه حاصل ) بجای توقف بی حاصل ، در گذشته ها و بالیدن بر اسطوره ها و انگاره ها و آویزان شدن از طناب های پوسیده ی پیشینه ها و میراث ها و آثار و ابنیه و مفاخر و مشاهیری که جملگی به تاریخ پیوسته اند و برشمردن مکرر در مکرر آن ها جز حسرت و آه و افسوس و اتلاف وقت و انرژی تأثیر دیگری نخواهد داشت ، از امروز مراغه از وضعیت کنونی آن ، از کاستی ها و کمبودها و نیازهایش ، از قصه ی پر غصه ی توسعه نیافتگی و عقب ماندگی هایش و از عواملی که موجب شده ، این شهر با وجود یدک کشیدن القاب و عناوین فریبنده و دهان پر کن ، مانند دومین شهر بزرگ استان ، باغشهر آذربایجان ، فرمانداری ویژه ، قطب کشاورزی و گردشگری و ... و با وجود ظرفیت ها و پتانسیل ها و استعدادهای کم نظیرش در حوزه های مختلف ، از کاروان توسعه ی فراگیر فرسنگ ها فاصله گرفته و از جایگاه اصلی خود دور بیفتد ، سخن گفته شود .
همچنین در این نوشته با شما از غیر ممکن ها و از مسایل و مشکلاتی که حل و رفع آن ها از حد توان و از حیطه ی وظایف و مسوولیت های یک فرماندار خارج است و یا به اموری که دسترسی به آن ها درشرایط کنونی ممکن نیست سخن نخواهم گفت و سخن خود را تنها در مسایلی متمرکز خواهم کرد که امکان پاسخگویی به آن ها وجود دارد و یک فرماندار ، اگر بخواهد ، می تواند آن ها را به مرحله ی اجرا و عمل درآورد .
آقای فرماندار ! واقعیت این است که نوشته ی حاضر به جز چند مورد ،کپی و رونوشت همان مطالبی است که در دوره های پیش و پیشین برای فرمانداران تکرار و به ضرورت توجه جدی به آن ها تأکید شده است . تکرار این مطالب نشان دهنده ی این واقعیت است که فرمانداران سلف به آن ها به اصطلاح تره خرد نکرده و در مقام پاسخگویی برنیامده اند .
همانطوری که در سطور بالا اشاره شد مراغه با وجود ظرفیت ها و پتانسیل های قابل توجه در انواع زمینه ها ، از جمله کشاورزی ، پرورش دام و طیور ، گردشگری و صنایع دستی ، بویژه صنعت فرش دستباف و مردمانی شریف و نجیب و دیندار و زحمتکش ، سال هاست در پشت مرزهای توسعه درجا می زند و با تحمل داغ عقب ماندگی و محرومیت بر پیشانی خود ، از رکود و بی تحرکی مفرط در ابعاد گوناگون ، بشدت رنج می برد و شهرهایی که تا دیروز از اقمار و زیر مجموعه های آن محسوب می شدند در حال سبقت گرفتن از آن هستند .
شهروندان محروم مراغه ای سالهاست ، دلشان برای یک حرکت امید بخش ، یک برنامه ی مفید ، یک افق روشن ، یک مصوبه ی نان و آبدار ، یک طرح مهم و زیربنایی ، یک پروژه ملی ، یک صنعت مادر ، یک زیر ساخت اصولی ، یک اعتبار قابل توجه و ... لک زده است و مسئولان ما بجای تمرکز تلاش های خود در تحقق توسعه ی همه جانبه ی این شهر و کوشش در راستای رفع کاستی ها و کمبودهایمان ما را با شعارها و وعده های توخالی و قول و قرارهای بی اساس ، به خود مشغول ساخته اند .
مسئولان ما در طول سالیان گذشته ، وعده ی اجرای انواع طرح های زیربنایی ، از جمله تأسیس کارخانه ی خودروسازی ، ایجاد مجتمع بزرگ فولاد ، ایجاد تأسیسات پتروشیمی ، احداث کارخانه ی حوله بافی ، احداث بیمارستان 160 تختخوابی ، احداث بیمارستان خصوصی ، ایجاد منطقه ی ویژه اقتصادی ، احداث آزاد راه مراغه - هشترود ، اصلاح ساختار اداری ، ارتقاء سطح مدیریتی شهرمان به مرکزیت استان  و چندین وعده و عید دیگر را به ما داده اند بی آنکه حتی یکی از آن ها را به مرحله ی اجرا و عمل درآورند
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.