نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

شو ر ا ی شهر و هزا ر و یک حرف و حدیث

توضیح : این یاددا شت در شماره ی  367 مورخه ی  24 مردادماه 1383 رو زنامه ی نوید آذربایجان به چاپ رسیده است .


مرتضی باستانی عضو شورای شهر مراغه در جلسه ی علنی روز یکشنبه سوم مرداد ماه 83، در خلال پاسخ به اظهارات یک عضو دیگر شورا «درباره ی مسایل مورد اختلاف فی مابین» فرمودند: با هزار زحمت خدمت آقای استاندار رسیدیم تا بلکه بتوانیم ایشان را با این شهر آشتی دهیم! و مساعدت­ های وی را نسبت به حل مشکلات شهری جلب کنیم...(نقل به مضمون).

صرفنظر از این که آقای استاندار با مراغه یا با مراغه­ ای­ ها و یا با مسئولان مراغه قهر هستند یا نیستند و یا این که اصلا دلایل این قهر و آشتی ­ها چیست؟! لازم می ­دانم نخست از موضع یک شهروند و بعد از جایگاه یک نویسنده و یکی از خادمین مطبوعات از آقای باستانی بپرسم : مگر جلب مساعدت­ های آقای استاندار و یا هرمسئول متعهد و با وجدان دیگر، نسبت به حل مشکلات یک شهر، یا یک جمعیت و استیفای حقوق حقه ی آنان مستلزم برقراری نوعی رابطه با ایشان است؟ و باید برای نیل به این هدف به عجز و التماس و خواهش و تمنا و قسم و آیه متوسل شد؟ و در راستای تعظیم و تکریم آن­ان از القاب و عناوین آنچنانی استفاده نمود؟!

قطعا آقای باستانی فراموش نکرده­ اند که شورای دوره ی اول نیز در یک حرکت مشابه با نوشتن نامه ­ای استغاثه­ آمیز به وزیر مسکن و شهرسازی و به­ کارگیری کلمات و عبارات ذلت­بار در توصیف یک وزیر و یک فرد خدمت­گذار برای یک خواسته ی قانونی و مشروع از ایشان، در مقابل وزیر کرنش کردند و سر تعظیم فرود آوردند تا به زعم خود از عطایا و هدایای وزیرانه ی ایشان استفاده کنند و نظر مساعد وی را برای اختصاص طرح­ ها و پروژه ­های عمرانی و شهرسازی «لابد از کیسه خلیفه!!» جلب و به عنوان دستا ورد شورای شهربه شهروندان محروم مراغه ­ای هدیه کنند!که دیدیم این مدیحه­ سرایی­ ها و آن کرنش ­ها و تعظیم ­ها در دل سنگ وزیر اثر نکرد ونتیجه ی آن جز هتک کرامت انسانی و جرح احساسات پاک و بی­ آلایش مردمان غیرتمند این خطه ی کهن به ویژه جوانان پاک دل مراغه ای نبود و وزیر محترم با گذشت بیش از پنج سال از آن زمان،هنوز گامی هرچند کوچک و ناچیز در این زمینه برنداشته است.

نگارنده پس از انتشار نامه ی مذ کور در نقدی بر آن در یکی از نشریات محلی،اعضای محترم شورای شهر را از این گونه حرکت­ ها برحذر داشتم و با تاکید بر این که شهروندان بزرگ منش مراغه­ ای هرگز خارج از وظیفه ی قانونی مسئولان توقعی از آنان ندارند و همواره خواهان احقاق ضابطه ­مند وقانونی حقوق خود هستند، به آن­ان گوشزد نمودم که منبعد با این گونه حرکت­ ها، شان شورا و کرامت انسانی شهروندان را زیر سوال نبرند و برای استیفای حقوق حقه ی مردم از موضع قدرت و از راه ­های قانونی وارد عمل شوند.

اینک یک بار دیگر از عزیزان حاضر در شورا متواضعانه و خاضعانه درخواست می­ کنم با درک مقام و منزلت شورا، شناخت ظرفیت ­ های قانونی آن و با تکیه بر پشتوانه ی محکم موکلین خود، در مقابل هرگونه حق کشی و حق­ ستیزی قاطعانه ایستادگی کنند و بجای کرنش در برابر فلان وزیر یا فلان مسئول که در واقع خادم این مردم هستند، از مردم حقوق می­ گیرند وموظف­ند به مردم خدمت کنند، حق مردم را طلبکارانه از آنان به بخواهند نه ملتمسانه و از توسل به عجز و لابه و خواهش و تمنا در این مورد جدا بپرهیزند.

بی ­شک حق و حقوق مراغه و مراغه ­ای ها طی سالیان متمادی از سوی برخی مسئولان بشدت پایمال شده واز شکوفایی و بالندگی آن به طور جدی جلوگیری بعمل آمده است. سهم مراغه از اعتبارات ملی و استانی، از طرح های بزرگ صنعتی، از پروژه ­های قابل توجه عمرانی و از گسترش و توسعه ی شهری این پشیز ناقابل نیست که به آن تعلق می ­گیرید.

امروز شهروندان فهیم و شریف مراغه­ ای بخوبی می دانند که حقوق مادی، معنوی،فرهنگی و اجتماعی آنان توسط مسئولان استانی ضایع می­ شود و به دست آن­ان نمی ­رسد. مردم می­ دانند برای مسئولان استانی، آذربایجان شرقی تنها در «تبریز» خلاصه می ­شود و بس. مراغه شهری که از لحاظ قدمت، وسعت، کثرت جمعیت و سایر برخورداری ­ها دومین شهر استان بعد از تبریز محسوب می ­شود، متاسفانه در اثر انواع بی­ توجهی­ ها و سوء مدیریت­ ها از قافله ی توسعه و عمران، فرسنگ­ ها فاصله گرفته و در تنگنای محرومیت­ ها و مظلومیت ­ها گرفتار آمده است. و اینک همتی باید که این شهر پیر و کهن عظمت دیرینه ی خود را باز یابد و افتخارات گذشته ی خود را احیا کند و این­ همه میسر نمی ­شود مگر با همبستگی و وحدت و یک دلی ویک ­زبانی مردم و شورایی که برگزیده مردم است. و بر آنان است که با پرهیز از هرگونه تنگ ­نظری و مردم­ گریزی و کبر و نخوت و دوری از دعواهای گروهی و جناحی وچشم پوشی از منافع ومصالح شخصی، یک پارچه و یک دل و یک ­زبان به اعتلای مراغه بیندیشند و در راه توسعه و پیشرفت واقعی این شهر در تمامی زمینه­ ها طرحی نو دراندازند. باامید آنروز.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.