این روزها شماری از عزیزان خواننده از طریق تلفن و تلگرام و پیغام و پسغام، حقیر سراپا تقصیر را مورد عتاب و خطاب قرار میدهند و از اینکه به زعم آنان، "سلسله یادداشت های شگفتی های شهر هرت، در این اواخر خیلی بی نمک شده اند و از فرط بی نمکی به قول معروف از دهان می افتند" زبان به شکایت می گشایند و حتی برخی تهدیدم میکنند که: " در صورت تداوم این وضعیت، دیگر هرگز گرد این یادداشت ها نخواهند گشت!" در پاسخ این بزرگواران باید عرض کنم که: دوستان، به نان و نمکی که باهم خورده ایم سوگند که کاستن از نمک یادداشت ها از بی نمکی این حقیر نبوده و نیست؛ بلکه بنابر سفارش پزشکان محترم که "نمک برای سلامت انسان ها، به ویژه آن عده که در اثر فشارهای ناشی از گرانی و تورم وکسادی و مالیاتی و هزار و یک درد بی درمان، به مرض مزمن فشار خون دچار شدهاند و در معرض ابتلاء به انواع بیماریها از جمله سکتههای قلبی و مغزی و عصبی قرار گرفتهاند، بسیار مضر و خطرناک است و لذا باید از آن به طورجدی پرهیز کنند" صلاح در آن دیدم که از نمک یادداشت هایم کمی تا قسمتی بکاهم. از طرفی این روزها آش به قدری شوراست که آشپزهم صدایش درآمده؛ فلذا دوست ندارم با افزودن نمک به آن، بیش از این ها شورش را در بیاورم. از همه اینها که بگذریم برخی از حضرات عادت کردهاند که نمک را بخورند و نمکدان را بشکنند و یا حتی آن را بدزدند! این کار در تمام فرهنگها به ویژه در فرهنگ اصیل ایرانی از بس مذموم است که شاعر علیه الرحمه در ذم آن فرموده است: "هر کس که نمک خورد نمکدان شکند در محفل رندان جهان سگ به از اوست!" البته در مثل مناقشه نیست و از آنجا که شماها آدم های نمک شناسی هستید؛ مفهوم شعر فوق شامل حالتان نمیشود؛ اما همین قدر، بهتر است بدانید که یادداشتهای حقیر آنقدرها هم که شما ها فکر می کنید خالی از نمک نیستند.