ظریفی می گفت: " این شهر هرتی ها چقدر بی انصاف و قدر ناشناس اند که با وجود این همه دلسوزی و دل نگرانی و دلواپسی که مسئولان وظیفه شناس و مسئولیت پذیر و پرتلاش شهر هرت، برای تامین رفاه و آسایش و آرامش خلق الله از خود نشان می دهند، شب و روز زحمت می کشند، تلاش می کنند، برنامه می ریزند، نقشه می کشند، طرح می دهند و پروژه تعریف می کنند تا بلکه بتوانند قیمت دلار را پایین بیاورند، ارزش پول ملی را بالا ببرند، نرخ تورم را به صفر برسانند، جلوی حرکت شتابان گرانی را بگیرند، اقتصاد شهرهرت، را شکوفا کنند، ریشه بیکاری را بخشکانند، شجره خبیثه فساد را از بیخ و بن برکنند، پدر فقر را در بیاورند، سفره های مردم را رنگین کنند، بحران بی آبی را حل کنند، دستشان را از روی کلید خاموشیها بردارند و شهر هرت را به شهر گل و بلبل تبدیل کنند …! باز هم دو قورت و نیمشان باقیست و پرچم اعتراضشان در اهتزاز!!
یکی نیست که به این حضرات بگوید: " آخر چه خبرتان است؟! اندکی صبر پیشه کنید، کمی دندان روی جگر بگذارید؛ مگر نمیدانید که عجله کار شیطان است؟ نکند شماها انتظار دارید: این تلاشها و تکاپوها در دو سه روز و دوسه سال آینده، جواب بدهد؟! اینقدر نزدیک بین نباشید، عینک دوربینی به چشمتان بزنید، شعاع دیدتان را تا افق های دور گسترش دهید؛ آن وقت است که خواهید دید، ظرف سی چهل سال آینده چه گلستانی میشود این شهر هرت؛ بنابراین باید پیشاپیش از مسئولان مان بابت این همه دلسوزی و تلاش و تعهد و تعقل و تکاپو، تشکر و قدردانی کرده و آنان را روی سرمان ببریم و حلوا حلوا کنیم!"