نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

زمین زیستگاه ما است، در حفظ و بقای آن بکوشیم


 زمین سبز و زیبای من!  زادگاه و زیستگاه دلربای من! ای سیاره ای که میلیارد ها موجود ذی روح و بی روح را در دامان پرمهرت می پرورانی و آن همه نعمت و موهبت به آنان ارزانی می‌داری! تومیراث ارزشمند گذشتگان و سرمایه زندگی آیندگانی. قدرناشناسی و ناسپاسی مرا ببخش. به جفا ها و ستم هایی که در حقت  روا می دارم قلم عفو بکش. از اینکه نتوانسته ام  نعمت ها و موهبت های تو را پاس بدارم به دیده اغماض بنگر. کوتاهی های مرا در حفاظت و حراست از تو، به دل مگیر. از ندانم کاری ها و بی مسُولیتی های من در استفاده بی رویه ازآب و خاکت دلگیر مباش.

من به گناهان خود، و جفا ها و ستم هایی که در حقت روا می دارم معترفم و اقرار می کنم که نتوانسته ام تورا همان طوری که از گذشتگان تحویل گرفته ام به آیندگان تحویل دهم. من فرزند خلفی برای تو نبوده ام. می دانم که با نابودی جنگل هایت، با افزایش گاز های گلخانه ای، با استفاده بی رویه از سوخت های فسیلی و انتشار دی اکسید کربن درفضایت، با هدر دادن ذخایرو منابع حیات بخشت، با ریختن زباله ها و روانه کردن فاضلاب ها و قطعات پلاستیکی به رود خانه ها، در یاها و تالاب هایت، کمر به نابودی تو بسته ام!

من از تو از بابت تخریب و فرسایش تدریجی ات شرمنده ام. من از اینکه با چشم باز و به دست خود، زیستگاه خودرا بر سر خود آوار می کنم از تو خجلم.  از این که تورا درک نمی کنم و قدردان تو نیستم پیش وجدان خود، سر افکنده ام. از این که به رغم همه هشدارها و تأکیدهایی که توسط اقلیم شناسان و متخصصان، در باره پیامدهای زیانبار آلوده کردن آب و خاک و هوایت می شود، همچنان بیرحمانه به جان تو افتاده ام و راه تنفس را بر تو بسته ام، احساس گناه می کنم.

می دانم که دلت از بی مبالاتی ها ونا سپاسی های من، خون است. حق داری مرا نبخشی. حق داری از ته دل نفرینم کنی. حق داری مهر خودرا از من دریغ کنی. حق داری روی خوش به من نشان ندهی. حق داری از این که آب، این مایه حیات وعامل بقای انسان و حیوان و نبات را آگاهانه و بیرحمانه هدر می دهم از من دلشکسته باشی، به من اخم کنی و به تلافی این اهمال کاری و بی مبالاتی ها بارانت را از من دریغ کنی.

زمین سرسبز و زیبای من، از تو از بابت این همه ستم و جفایی که در حقت روا می دارم طلب عفو بخشش می کنم و قول می دهم که از این به بعد هر چه در توان دارم در راستای حفظ و بقای تو به کار ببندم. پاینده و سرزنده باشی زمین سبز و دلربای من.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.