نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

هزینه مراسم ترحیم و سفره های افطاری را به مستمندان انفاق کنید


یکی از شهروندان طی  یادداشتی در یکی  از نشریات محلی، خطاب به روسای ادارات اوقاف و تبلیغات اسلامی "از بالا بودن هزینه های برگزاری مجالس ترحیم، شب هفت و... درگذشتگان، انتقاد کرده و از اینکه این هزینه‌ها به اقشار ضعیف و کم درآمد جامعه تحمیل می‌شود، لب به اعتراض گشوده بود.
 صرف مبالغی اغلب بالا برای برگزاری این مجالس آن هم در شرایطی که تورم  و گرانی انواع کالاها به ویژه کالاهای اساسی به بالاترین حد خود طی دهه های گذشته رسیده است، ضمن دامن زدن به کمبودها و گرانی ها، به نوعی به اقشار کم درآمد جامعه تحمیل می‌شود. بدین معنی که اقشار مورد اشاره از یک سو به علت ناتوانی در صرف چنین هزینه هایی برای انجام تشریفات و  برگزاری مراسم درگذشتگان خود احساس سرافکندگی و شرمساری می کنند و به عبارتی تحقیر می شوند و از سوی دیگر ناچارند بار سنگین کمبودها و گرانی های حاصل از این قبیل ریخت و پاش ها را بر دوش خود تحمل کنند‌‌; که در هر دو صورت گناه آن به گردن کسانی است که با اتکاء به توان مالی خود در این زمینه حد و مرزی نمی‌شناسد.  افزون بر این، راه اندازی مهمانی های اغلب تشریفاتی و مفصل، تحت عنوان: " خرج و آحسان." آن هم با دعوت از نزدیکان و دوستانی که به هیچ وجه نیازی به یک یا دو وعده غذا ندارند; مصداق بارز حیف و میل مقادیر قابل توجهی کالای اساسی و هدر دادن این هزینه هاست.
 این عده اگر این هزینه ها را با هدف آمرزش درگذشتگان، صرف می کنند چه بهتر که آن را به افرادی بدهند که به آن نیاز دارند و چه بسا می‌توانند با آن بخشی از نیازهای زندگی خانواده خودرا تامین کنند.
 اکنون خانواده هایی هستند که در وانفسای گرانی‌ها و کمبودها ماه ها قادر به خرید گوشت و تامین انواع نیازمندی های زندگی خانواده خود نیستند و در گیر و دار این کمبودها و نارسایی ها، جز آه و حسرت چیزی نصیبشان نمی‌شود. بدیهی است که ثواب کمک و دستگیری از این خانواده ها به مراتب بیشتر از هزینه هایی است که برای برگزاری اینگونه مراسم صرف می شود.
همچنین با حلول ماه مبارک رمضان سفره های رنگین افطاری با انواع غذاها و باصرف هزینه های قابل توجه، در اینجا و آنجا گسترده خواهد شد. در سر این سفره ها هم، اغلب کسانی می نشینند که نیازی به یک یا دو وعده غذا ندارند; بنابراین شایسته تر این است که هزینه این افطاری ها هم به اقشار مستمند و فقیر جامعه داده شود تا از این طریق هم از ریخت و پاش های بیهوده جلوگیری شود و هم این افراد بتوانند در ماه مهمانی خدا بخشی از نیازهای زندگی خانواده خودرا تامین کنند.

علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد ( درآمدی بر رخداد سیلاب های اخیر )

علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد

توضیح: این یادداشت در اردیبهشت ماه 98 در روزنامه رصد به چاپ رسیده و اکنون به مناسبت سیل های اخیر، باز نشر می شود.

 رخداد تاسف برانگیز جریان سیل در هفته‌های اخیر در بیشتر استانها و مناطق کشور، شمار قابل توجهی از ساکنین این مناطق را از هستی ساقط و بسیاری را در غم فقدان عزیزانشان ماتم زده کرد. خسارت های وارد شده به سیل زدگان، به اندازه ای گسترده و پر حجم است که به نظر نمی رسد به زودی و به آسانی جبران شوند.
افزون بر کشته، مجروح و مفقود شدن چند ده نفر از هموطنانمان، بیشتر خانه ها و زمین های کشاورزی در این مناطق، به کلی به زیر آب رفته و از حیز انتفاع خارج شده‌اند. رخداد غم انگیز سیل و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی آن، نه تنها هم وطنان سیل زده بلکه کل جمعیت کشور را تحت تاثیر قرار داد و آنان را در غم و اندوهی جانگزا فرو برد.
 درباره جزئیات این رخداد، میزان خسارت ها و مشکلاتی که در اثر آن، برای اهالی ساکن در مناطق سیل زده ایجاد شده است، فراوان شنیده‌ایم و بازگویی و بازنمایی صحنه های دردناک این حادثه غم انگیز به مثابه تکرار مکررات و بلکه نیشتر زدن به زخم‌ها و دردهایی است که خواسته و ناخواسته بخش قابل توجهی از جمعیت این مناطق را گرفتار کرده است‌‌‌؛ لذا در این نوشته در حد بضاعت قلم، به تبیین علل و عوامل گستردگی خرابی‌ها، خسارت‌ها و مصیبت هایی می پردازیم که در جریان این رخداد، به مردم وارد شده و می شود.
 در گذشته های دور که فناوری اطلاعات و ساز و کارهای پیش بینی حوادث طبیعی مانند امروز از پیشرفت کافی برخوردار نبود، مردم از سیل و زلزله و طوفان به عنوان حوادث غیرمترقبه و بلایای آسمانی یاد می کردند و غافلگیر شدن در مقابل این حوادث را یک امر طبیعی قلمداد می کردند. هر چند در آن زمان ها نیز پیشگویی های جسته و گریخته ای توسط افراد سالمند و دنیا دیده درباره تحولات احتمالی آب و هوایی و اقلیمی ارائه می شد؛ اما نبود امکانات لازم برای مقابله با خطرات و خسارت های ناشی از این حوادث، باعث می‌شد که مردم نتوانند پیشگیریهای لازم را برای کاستن از گستردگی مصائب و مشکلات انجام دهند؛ اما اکنون با پیشرفت فناوری اطلاعات و فراهم بودن ابزارهای پیش بینی حوادث به ویژه سیل و طوفان و نیز در دسترس بودن امکانات و وسایل لازم برای پیشگیری از توسعه خرابی ها و به حداقل رسانیدن سطح و حجم خسارت ها، دیگر هیچگونه بهانه و دستاویزی برای توجیه کوتاهی ها و کم کاری های مسئولان ذی ربط در این زمینه پذیرفته نیست.
براساس گزارش‌های منتشر شده افزایش خرابی های سیل نتیجه دخالت های غیر کارشناسی عوامل انسانی از جمله: در پوشش گیاهی. قطع درختان جنگلی. ساخت و سازهای غیر مجاز و غیر مقاوم در کناره و حریم رودخانه‌ها، آبراهه‌ها و جاده ها و پر شدن نهرها و آبراههای طبیعی، در اثر نشست گل و لای و عدم لایروبی به موقع آنها بوده و اگر از تداوم توسعه این عوامل در وقت خود جلوگیری می شد، امرور شاهد افزایش ضایعات و خسارت‌های اغلب جبران ناپذیر، در مناطق سیل زده نبودیم.
 در کشورهایی که خطر سیل زمین ها و سلامت اهالی  را تهدید می‌کند، با رویکردهای علمی و استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته، پیشگیری های لازم برای مقابله با خطرهای ناشی از سیل، انجام می‌شود. برای نمونه اجرای پروژه سیل بند "دلتا" در کناره های رودخانه راین در کشور هلند، یکی از مهمترین اقداماتی است که در سال های گذشته برای جلوگیری از خسارت های سیل در این کشور اجرا شده است. درکشور انگلستان نیز با احداث سیل بندهای متحرک باقطعات بتنی و پلاستیکی یک سیتم مطمئن دفاعی در برابر سیلاب ها ایجاد شده است. همچنین سیل بند های طولانی در کناره های رودخانه "زرد" در کشور چین در زمان‌های دور، نشانه دوراندیشی مسئولان این کشور و اقدامات پیشگیرانه آنان برای مقابله با افزایش خطرات سیل است.
در اغلب کشورهایی که جریان سیل در آنها محتمل است با توسعه پوشش گیاهی به ویژه جنگل ها، لایروبی آبراهه ها، احدات مخازن ذخیره آب، ایجاد سیل بند ها و سایر اقدامات پیشگیرانه از افزایش خسارت های ناشی از سیل جلوگیری می شود.
 اگر یک سوم هزینه هایی را که صرف بازسازی خرابی ها و جبران خسارت های سیل زدگان خواهد شد، صرف اقدامات پیشگیرانه و مدیریت بحران، می کردیم، قطعا، امروز شاهد ضایعات و خسارت‌های به این گستردگی در مناطق سیل زده نبودیم.
امید که مسئولان ما با گوش آویز کردن جمله " علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد " و عبرت گرفتن از حوادث اخیر، با برنامه ریزی های راهبردی و رویکردهای کارشناسانه، ساز و کار های لازم را برای پیشگیری از افزایش ضایعات و خسارت های ناشی از حوادث احتمالی در آینده، فراهم کنند;  تا مردم منبعد در مقابل این قبیل حوادث غافلگیر نشوند،
عباسعلی خسروداد.

معیارهای سنجش شایستگی مدیران، از دیدگاه های گوناگون



اگر در یک نظرسنجی میدانی از گروه های مختلف مردم، با درصدهایی متشکل از افراد با توزیع سن، جنس و میزان تحصیلات، بپرسیم:  معیارهای سنجش شایستگی مدیران کدامند؟  با پاسخ ها و دیدگاه‌های متفاوتی مواجه می شویم.
 درصدی از نظریه دهندگان، " تعهد، تقوا، پاکدامنی و امانتداری را از شاخصه های یک مدیر شایسته قلمداد می کنند. در صدی دیگر: " به مدیرانی نمره قبولی می دهند که از تخصص، مهارت در کار و علم مدیریت برخوردار باشند." و از نظر بقیه : " شایسته ترین مدیر کسی است که در عین تعهد، تقوا و پاکدامنی از دانش، تخصص و مهارت کافی برخوردار باشد و بتواند به درستی از عهده انجام وظایف محوله بر آید."
گروه اول در دفاع از نظریه خود چنین استدلال می کنند که: " مدیران مومن و  متعهد، از راه راست منحرف نمی شوند، فساد ناپذیرند، فرصت طلب و سودجو نیستند، از موقعیت و مقام خود سوء استفاده نمی کنند، از اختلاس، رانت خواری فساد مالی و حیف و میل اموال عمومی دوری می گزینند و در مجموع افرادی سالم، درستکار و قابل اعتماد هستند..."
 طرفداران نظریه تخصص هم می‌گویند:  "سپردن امور به دست مدیران غیر  متخصص خطاست و چنین افرادی هرگز نمی‌توانند طرح‌ها و برنامه‌های متناسب با مسئولیت‌های سازمان تحت مدیریت خودرا تنظیم و به مرحله اجرا و عمل در آورند." این گروه اضافه می‌کنند: "چگونه می توان هدایت یک هوا پیما را به فردی که با فنون خلبانی آشنا نیست، سپرد؟ و یا مسئولیت اداره یک بیمارستان و کلنیک تخصصی را به یک فرد غیر متخصص واگذار کرد؟..."
و اما گروه سوم بر این عقیده پای می فشارند که: " شایسته ترین فرد برای مدیریت یک سازمان، کسی است که هم متعهد باشد و هم متخصص.
تاکید بر تخصص صرف، همان قدر خطاست که قناعت به تعهد صرف. مدیر بی تخصص همان اندازه در امر مدیریت، ناتوان است که مدیر بی تعهد."
در تعالیم دین مبین اسلام نیز علم  و تقوا در کنار و به موازات هم قرار گرفته اند. بنابر این، می توان گفت که تعهد و تخصص دو بال مدیریت هستند. همان طوری که پرندگان با یک بال نمی توانند پرواز کنند; مدیرانی هم که فاقد این دو ویژکی باشند قادر به اداره امور سازمان، نخواهند بود.
شهید دکتر چمران، درپاسح به این پرسش که: " به نظر شما در گزینش مدیران، اولویت با تقواست یا تخصص؟ " گفت: " تقوا از تخصص لازم تر است؛ اما آن کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد، بی تقواست."
همچنین در مناظره ای بین شهید بهشتی و مرحوم بازرگان در اوایل انقلاب، با موضوع: " آیا تعهد بالاتر است یا تخصص؟" شهید بهشتی می گوید: " مدیران باید متعهد و متقی باشند.  بازرگان که اولویت را به تخصص می داد از بهشتی می پرسد: "فرض کنیم: خانواده شما قصد سفر دارند. آیا شما آنان را با راننده ای رهسپار می کنید که متعهد و متقی است؛ اما در امر رانندگی تازه کار و ناشی است؟ یا با راننده ای که مجرب و مسلط به رانندگی است؛ اما اهل همه جور معصیت است؟" در این هنگام شهید بهشتی با یک مکث کوتاه، می گوید: " آقا من دیگر صحبتی ندارم."
فارغ از همه اظهارنظرها و عقیده ها، درباره اولویت تعهد بر تخصص و یلعکس، این واقعیت را نمی‌توان و نباید نادیده گرفت که هم مدیران متعهد فاقد تخصص و هم متخصصین بی تعهد، در کار خود، موفق نبوده اند و عملکرد هر دو گروه در حوزه مسئولیت شان منفی و حتی خسارت بار بوده است.
چه بسا مدیران متعهدی که به علت نداشتن تخصص و مهارت درکار، سازمان تحت مدیریت خود را با خسارت های جبران ناپذیری مواجه کرده اند و چه بسیار مدیران متخصصی که در اثر بی تعهدی و عدم احساس مسئولیت، در دوره مدیریت خود، از کارنامه قابل قبولی برخو دار نبوده اند.
 به جرأت می توان گفت که علت و عامل بسیاری از نابسامانی های به وجود آمده در حوزه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، به ویژه صنعت و تولید کشور، قرارگرفتن مدیران  غیر متعهد یا غیر متخصص در رأس امور بوده و هست.
نمونه ها و مصداق های زیادی از این قبیل مدیران را می توان مثال زد که درکسوت تقوا در رأس کلیدی ترین و مهمترین سازمان های کشور قرار گرفته  و بعد از مدتی فاسد از آب در آمده اند و بالطبع، باسوء استفاده از موقعیت و مقام خود به اموال و ثروت های عمومی چوب حراج زده اند.
همچنین از مدیرانی می توان مثال زد، که با ادعای دانش و بینش و کار بلدی، سکان مدیریت سازمان های مهم و حساس کشور را در دست گرفته اند؛ اما نه تنها  در راستای توسعه سازمان تحت مدیریت خود کاری از پیش نبرده اند؛ بلکه آن را به هم ریخته و به صورت ویرانه ای،  به دیگری تحویل داده اند.
در این میان از مدیرانی هم می توان یاد کرد که نه تخصص دارند و نه تعهد و تقوا  و  اغلب با سو استفاده از رابطه و پارتی بازی در رأس امور قرارگرفته اند!  و وای به حال ملتی که سر نوشت شان به دست چنین افرادی سپرده شود.
اکنون مردم،  چوب ندانم کاری ها و سهل انگاری های کسانی را می خورند که در گزینش مدیران، اعم از مدیران بالا دستی و میانی دقت عمل به خرج نداده  و از اصل شایسته سالاری پیروی نکرده اند. آیا این عده خواهند توانست  پاسخگوی کوتاهی ها و یا اشتباهات خود، در مقابل خدا و خلق خدا باشند؟