یکی از رایجترین الگوهای رفتاری که متأسفانه در جامعه ما نهادینه شده: مقصر یابی یا مقصر تراشی در رویا رویی با مشکلات و رخدادها است. اغلبِ ما وقتی با مشکل یا رخدادی رو به رو می شویم، به جای پیدا کردن علت و تلاش در مقابله با آن، بخش قابل توجهی از وقت و انرژی خود را در جستجوی عامل یا مقصر متمرکز می کنیم و در اثر توقف بیش اندازه در آن، از اصل موضوع دور می افتیم!
برای مثال: خانه ای آتش گرفته و به شدت در حال سوختن است. اهالی خانه به جای اولویت دادن به خاموش کردن آتش، به دنبال مقصر یا عامل آتشسوزی هستند! از جمله اینکه: کی خانه را آتش زد؟ چه کسی در این رخداد مقصر است؟ چرا مراقبت نکردید که این اتفاق نیفتد؟... و به اندازه ای در این بحث و جدل متوقف می شوند که آتش تمام خانه را فرا می گیرد و آنرا به تلی از خاکستر بدل می کند!
در مثال دیگر: فردی در کام امواج خروشان دریا در حال غرق شدن است. ساحل نشینان به جای نجات وی در بحث بیحاصل مقصر یابی متوقف میشوند؛ تا طومار زندگی غریق در هم بپیچد و جان به جان آفرین تسلیم کند!
در مثال آتش سوزی: اهالی خانه به جای جستجوی علت یا علل وقوع رخداد که ممکن است: اتصال برق، نشتی گاز و یا عوامل دیگری باشد وقت و انرژی خود را در پیدا کردن مقصر یا مقصران متمرکز میکنند و به شعله های آتش فرصت می دهند تا تمامی خانه را فرا بگیرد!
در حوزه کشور داری نیز، این رفتار در بین دولتمردان، به شدت، رواج دارد. شماری از مسئولان، در رده های مختلف اداری در رو یا رو یی با مشکلات، به مقصر تراشی روی می آورند و با متهم کردن دیگران، به قصور و کم کاری می کوشند ناتوانی خودرا در حل مشکل، به گردن آنان بیندازند! برای مثال: در بحث رشد تورم، به جای ارائه راهکار یا اقدام عملی در راستای جلوگیری از تداوم این روند، به مقصر تراشی روی می آورند که از آن جمله می توان به مثالهای زیر اشاره کرد: "عامل اصلی افزایش تورم، تحریم های استکبار است." "مقصرِ افزایش تورم، بانک مرکزی است." "مسبب رشد تورم، بازار سرمایه است." "بانکها باعث رشد تورم هستند." "مقصر اصلی گرانی ها دولتهای قبلی هستند." "عامل افزایش فشارهای معیشتی مردم تصمیمات و عملکردهای غلط مدیران گذشته است." و مثالهای متعدد دیگر در باره انواع مشکلات و سیاستهای کشور که ذکر همه آنها از حوصله این مقال خارج است و فرصت دیگری می طلبد.
لازم است به این نکته مهم توجه داشته باشیم که مقصر یابی و علت یابی دو مقوله جداگانه هستند. در مقصر یابی فرد با نادیده گرفتن علت و چرایی بروز مشکل، یا رخداد، میکوشد تقصیر آن را به گردن دیگران بیاندازد و خود را بیگناه و عاری از خطا جلوه دهد؛ اما در علت یابی فرد تلاش میکند علت و منشاء پیدایش مشکل را کشف و با از میان برداشتن آن زمینه اصلاح آنرا فراهم کند.
سعی در مقصر یابی افزون بر اینکه دردی را دوا نمی کند؛ جلوی پیدا کردن راه حل خلاق و سازنده را برای رفع مشکلات می گیرد. مقصر یابی در واقع شانه خالی کردن از بار مسئولیت است و کسانی به آن روی می آورند که فاقد کارآیی لازم برای رویارویی با بحرانها هستند.
هشتم مردادماه 1400عباسعلی خسروداد