نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

ارتقاءسطح مدیریتی مراغه به مرکز استان یکی از خواسته های به حق اهالی این شهرستان ازمسئولان است


  ارتقاء سطح مدیریتی مراغه به مرکز استان، دیریست که یکی از آرزو ها و مطالبات مردم مراغه بوده و هیچ شهروندی نیست که رؤیای‌شیرین تحقق این آرزو را در دل نپروراند و هر شب خواب آن را نبیند!

 شایعه ارتقاء سطح مدیریتی مراغه به مرکز استان، نزدیک به چهار دهه است که به ابزار تبلیغاتی شماری از نامزدهای انتخاباتی و نمایندگان مردم در ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی  تبدیل شده و بیشتر آنان با سوء استفاده از احساسات مردم، در مناسبت‌های مختلف به ویژه در آستانه انتخابات، به آن دامن می‌زنند و مردم را به تحقق قریب الوقوع آن  نوید می‌دهند!

 این شایعه در نیمه دوم سال ۹۰ به طور بی سابقه ای داغ شد و بیشتر مردم آن را به عنوان یک خبر خوشخال کننده به فال نیک گرفتند و با این تصور که پس از سال‌ها انتظار، بالاخره به آرزوی دیرینه خود در این زمینه جامه عمل ‌پوشانیده اند، ابراز شادمانی کردند. شایعه فوق حتی تا آنجا پیش رفت که گفته شد: تابلوی استانداری مراغه تحت عنوان ( استان سهند)، در فرمانداری این شهرستان، آماده است و به احتمال زیاد در ایام دهه فجر همان سال طی مراسمی از آن رونمایی خواهد شد!

 شایعه دیگری نیز حاکی از آن بود که رئیس جمهور وقت در یک سفر اختصاصی به مراغه از آن پرده برداری و به مردم مراغه هدیه خواهد کرد؛ اما این انتظار هرگز به پایان نرسید و  معلوم شد که در این مدت به جز تسلیم چند نامه بی ‌نتیجه توسط نمایندگان مردم در ادوار مختلف مجلس به مقامات ارشد کشوری گام مهم دیگری در این راستا برداشته نشده  و تاکنون نه در هیئت دولت، نه  مجلس شورای اسلامی و نه در تقسیمات کشوری مسئله‌ای به نام ارتقاء سطح مدیریتی مراغه به مرکز استان مطرح نبوده و در این زمینه رسماً بحثی به میان نیامده است!

 برخی از مسئولان هم در پاسخ به پیگیری های مردم در این رابطه، ضمن اشاره تلویحی به غیر واقعی بودن این شایعات، ارتقاء سطح مدیریتی شهرها به مرکز استان را وابسته به احراز شرایط و شاخص‌های لازم قلمداد کرده و به ضرورت فراهم شدن آنها تأکید ورزیدند. 

با عنایت به مراتب فوق اکنون دو فرض  برای این مسئله مترتب است. اول اینکه: مراغه در حال حاضر به علت فقدان شاخص های مورد اشاره حایز شرایط لازم برای تحقق این خواسته نبوده و آنچه تاکنون درباره این موضوع گفته و نوشته شده است صرفاً جنبه تبلیغاتی داشته و بیشتر با هدف استفاده ابزاری برخی از مسئولان و نمایندگان  از انتظارات و عشق و علاقه مردم به موضوع مورد بحث بوده است؛ که در این صورت باید به خاطر این شایعه پراکنی از مردم عذرخواهی شود.

 فرض دوم این است که: مراغه و مناطقی که قرار است در صورت ارتقاء سطح مدیریتی این شهر به مرکز استان به آن ملحق شوند حایز شرایط و ظرفیت های مورد نیاز بوده؛ اما بنا به عللی از جمله:  نا کار آمدی مسئولان، کارشکنی و ممانعت مدیران استان نشین و عدم پیگیری جدی مردم  تاکنون  ابتر و بی نتیجه مانده است که در این صورت نیز باید مسئولان ضمن شفاف سازی این علل، دست به کار شوند و برای تحقق این هدف از هیچ کوششی فروگذار  نباشند.

و اما شاخص‌هایی که ملاک احراز شرایط لازم برای ارتقاء سطح مدیریتی شهرستان ‌ها به مرکز استان هستند، عبارتند از: مجموع جمعیت شهرستان مورد نظر و شهرستان هایی که به آن ملحق خواهند شد، شرایط جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، عوارض طبیعی (حوضه آبریز)، محورهای ارتباطی اعم از: زمینی، هوایی و ریلی، رشد متناسب اقتصادی در شهرستان مرکز و دیگر زیرساخت ها،  ظرفیت ها و پتانسیل هایی که مناطق مذکور باید از آنها برخوردار باشند؛ که با توجه به جمیع جهات، مراغه در حال حاضر می‌تواند شرایط فوق را احراز کند و در بین دیگر شهرهایی که سودای تبدیل شدن به مرکز استان را دارند از رتبه بالاتری برخوردار باشد.

بنا براین شایسته است که مسئولان ذی ربط به ویژه نماینده محترم مراغه و عجبشیر در مجلس شورای اسلامی و آقای فرماندار برای تحقق این امر مهم کمر همت ببندند و با تلاش ها و پیگیری های مداوم خود به این خواسته جامه عمل بپوشانند. بدیهی است که مطالبات و پیگیری های مستمر و جدی مردم، رسانه های جمعی و تشکل های مردم نهاد، موجب ایجاد انگیزه  مضاعف در مسئولان، برای  شروع یک حرکت مثبت و سازنده در این راستا خواهد بود.

هویت و کیستی خودرا در گذشته های دور جستجو نکنیم "قسمت دوم"


یادآوری:

در قسمت اول این یادداشت، با ارائه تعریفی از واژه هویت، خاطرنشان کردیم که هویت و کیستی انسانها‌ با معیار شخصیت، منش، دانش، آگاهی، فضیلت، اعتقادات، و رفتار و کردار آنان، در زمان و مکان معین مورد ارزیابی قرار می گیرد؛ بنابراین، نباید هویت خود را در گذشته های دور و یادگارهای به جا مانده از پیشینیان، جستجو کنیم...

در این قسمت به این پرسش که آیا تاریخ، هویت ماست؟ پاسخ خواهیم داد:

برای پاسخ به این پرسش، نخست لازم است تعاریفی از تاریخ، ارائه دهیم. طبق یک تعریف ساده: تاریخ، مجموعه حوادث فرهنگی، طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و رویدادهایی است که در گذشته و در زمان و مکان زندگی انسانها و در رابطه با آنها رخ داده است. ویلیام هنری والش: فیلسوف انگلیسی در یک تعریف کوتاه، تاریخ را: بازگو کردن اعمال گذشته انسان می‌داند و در یک تعریف دیگر: تاریخ دانشی است برای شناخت حالات و تحولات گذشته؛ بنابراین تعاریف، می‌توان گفت که تاریخ ناظر بر وقایع گذشته است و چون نسل حاضر هیچ‌گونه نقشی و دخالتی در تحولات تاریخی نداشته است، نباید هویت خود را در تاریخ جستجو کند؛ زیرا هر نسلی متعلق و وابسته به زمان و مکان معینی است که در آن زندگی می کند. به قول معروف: کسی بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌ کشد. ثواب کسی را هم به حساب دیگران نمی نویسند.

برخلاف عقیده رایج، تحولات تاریخی نه تنها معیار ارزیابی هویت فردی نیست؛ بلکه هویت ملی هم محسوب نمی‌شود؛ زیرا نحوه زندگی و عملکرد پیشینیان با تمام ویژگیها و فراز و فرودهایش به خودشان مربوط می شود؛ همانگونه که حسن و عیب عملکرد ما نمی‌تواند شاخص هویت نسل‌های آینده باشد.

ضرب المثلی هست که می گوید: فلانی یا فلان چیز به تاریخ پیوسته است. زمانی می‌رسد که نسل ما هم به تاریخ می پیوندد و تنها خاطره ای از چگونگی زندگی آن باقی می‌ماند که در صفحات تاریخ ثبت و ضبط می‌شود؛ تا آیندگان از آن، برای شناخت حالات و تحولات گذشته در دوره ها و حوزه های مختلف و نیز علت وقوع آنها سود بجویند و بتوانند از فرازهایش درس بگیرند و از فرودهایش عبرت.

تاریخ برای ما فقط کاربرد آموزشی دارد و به ما می آموزد که مردم در مقاطع مختلف زمان، در چه سطحی از دانش، فضیلت، اقتصاد، سیاست و سازندگی بوده اند. روابط آنان با جهان خارج در چه شرایطی قرار داشته است. ارزش و اعتبار جهانی  جوامع در چه جایگاهی بوده است. گستردگی مرزها تا کجا ادامه داشته است. کشورها چند بار و به وسیله چه کسانی و یا چه ملیت هایی مورد تهاجم و تجاوز قرار گرفته است. تجاوزات بیگانگان چگونه دفع شده است. حکام و زمامداران، در دوره های مختلف تاریخ از چه روحیه و رفتاری برخوردار بوده اند. چه شیوه ها و چه سیاست ها و رویکردهایی را در امر مملکت داری برگزیده اند. روابط آنان با ملت خود، چگونه بوده است. آزادیهای فردی و اجتماعی مردم در چه سطحی  بوده است. مردم از نظر معیشت و گذران زندگی در چه وضعیتی قرار داشته اند...

با توجه به مراتب بالا: مطالعه کاربردی تاریخ به منظور آگاهی از رخدادها و تحولات گوناگون، در گذشته های دور، بسیار مفید و مثمر ثمر است. تاریخ در واقع حافظه و مانیفست زندگی ملت هاست و نباید به فراموشی سپرده شود. جرج سانتایانا فیلسوف، شاعر و رمان نویس اسپانیایی می گوید: آنان که سرگذشت خودرا به یاد نسپارند محکوم به تکرار آن هستند.

به تاریخ: شانزدهم اسفند ماه 99 عباسعلی خسروداد

هویت و کیستی خودرا در گذشته های دور جستجو نکنیم "قسمت اول"


توقف و درجا زدن در گذشته های دور و بالیدن و نازیدن به میراث های به جا مانده از پیشینیان، در شرایطی که نسل ما سهم و نقشی در پدید آوردن آنها ندارد و حتی در حفظ و نگهداری آنها کوتاهی کرده و می کند؛ مصداق بارز: "از فضل پدر تو را چه حاصل" بوده و  با تمام مزیت ها و فضیلت هایش به تاریخ پیوسته اند. 

بیشتر سخنرانان در مناسبت ها و نشست های گوناگون، دقایق قابل توجهی از وقت سخنرانی خود را به بازگویی و باز شماری پیشینه تاریخی، میراث‌های فرهنگی و آثار و ابنیه باستانی اختصاص می‌دهند و از آنها به عنوان افتخارات و چه بسا هویت نسل حاضر یاد می‌کنند! در حالی که هویت یا شناسه ما شخصیت، منش و کنش ما است. هویت ما: دانش، بینش، فضیلت، اعتقادات، اخلاق، آداب، فرهنگ، اقتصاد و سیاست ما است. هویت ما: دستاوردهای ما، صنعت ما، تولید ما، محیط زیست ما است، هویت ما: شهرک صنعتی ما است که به جز چند واحد تولیدی اثری از جنب و جوش و فعالیت صنعتی در آن به چشم نمی‌خورد و بخش های قابل توجهی از زمین‌های آن بلا استفاده به حال خود رها شده است! هویت ما: خشکبار ما است که هنوز نتوانسته ایم آن را در بسته بندی های مناسب و شکیل و مشتری پسند، به بازار عرضه کنیم. هویت ما: صابون ما است که پس از گذشت صدها سال، هنوز نتوانسته ایم در کیفیت، شکل و قالب آن تغییری ایجاد کنیم و آن را در بسته بندی ها و اشکال بازار پسند به مشتریان خود عرضه کنیم! هویت ما: نقل (شیرینی چای) ما است که سال هاست بدون کمترین تغییری در شکل و بسته‌بندی آن به بازار عرضه می‌شود! هویت ما: سجوق، باسلوق و دوشاب (شیره انگور) ما است که از صد ها سال پیش به این طرف همچنان به صورت سنتی و در بسته بندی های نه چندان چشمگیر تولید و عرضه می شود! هویت ما: محصولات کشاورزی ما است که تا کنون، قادر به ایجاد صنایع تبدیلی برای فراوری صنعتی و عرضه با کیفیت این محصولات در بازارهای داخلی و خارجی نبوده‌ایم! هویت ما: سیب ما است که به علت فراوری و بسته بندی نا مناسب، در بازارهای خارجی خریداری ندارد! هویت ما: طرح‌های مصوب ما: از منطقه ویژه اقتصادی گرفته تا بیمارستان ۳۵۰ تختخوابی و آزاد راه مراغه هشترود... است که در اثر اهمال کاری و سستی مسئولانمان، ایجاد و اتمام آنها سال‌هاست به عهده تعویق سپرده شده است! هویت ما: کشور ما، شهر ما، ادارات ما، بیمارستان های ما، خیابان های ما، پیاده روهای ما، اماکن عمومی ما، مساجد ما، تفرجگاه های ما... است که خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.  هویت انسان در مقاطع مختلف تاریخی و از منظر بایستگی و شایستگی مطرح می‌شود

چکیده اینکه هویت ما آنگونه که هستیم  و با آنچه که داریم یا نداریم، تعریف می شود نه با "بوده ایم ها و داشته ایم ها." بنابراین نباید هویت و کیستی خود را در گذشته‌های دور جستجو کنیم

ابنبه و آثار تاریخی، برج ها، رصدخانه، اشیای موجود در موزه ها، مشتی سفال شکسته، چند مجسمه مفرغی، مقداری سکه قدیمی... در شرایطی که حتی از مرمت، باز سازی، احیا و عرضه آنها به گردشگران و استفاده اصولی از در آمدهای سرشار صنعت گردشگری وا مانده ایم، هویت ما نیستند.

حتی رصدخانه مراغه هم که نزدیک به ۸۰۰ سال از تاریخ بنای آن به همت دانشمندی به نام خواجه نصیرالدین طوسی می گذرد و اکنون در نهایت تأسف و تأثر و اندوه، از آن خرابه ای و به قول امام جمعه محترم: "مزبله ای" بیش باقی نمانده است، هویت ما نیست؛ بلکه هویت سازندگان و پدید آورندگان آن است که در وقت خود از ارزش و اعتبار ویژه‌ای برخوردار بوده است. ادامه دارد

در قسمت دوم این نوشتار، به این پرسش: که آیا تاریخ ما هویت ماست؟ پاسخ داده خواهد شد.

به تاریخ هشتم اسفند ماه 99 عباسعلی خسروداد