"ان الله یامرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ان الله نعما یعظکم به ان الله کان سمیعا بصیرا"
" خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانشان بدهید و هنگامی که میان مردم داوری می کنید به عدالت داوری کنید، خداوند شنوا و بیناست."
دوستان و همکاران عزیز رسانه ایم!
با عرض سلام و ادب و احترام به ساحت شما بزرگواران و تشکر از توجه تان به مندرجات یادداشتم، متأسفم از اینکه برخی از عزیزان آن را با نوعی تفسیر به رأی، اهانت به جامعه رسانهای تلقی کرده اید و با نسبت دادن انواع کج فهمی ها و کج رفتاری ها به اینجانب از جمله: "نقد غیر منصفانه اهالی رسانه، ایجاد فضاهای منفی علیه رسانه ها، جانبداری از متهمان و یا اتخاذ مواضع بی طرفانه در قبال آنان، مماشات و چشم پوشی از خطاها، و حتی خیانت در امانت و سوء استفاده از شرایط" محکومم کرده اید!
این تعابیر و تفاسیر، مصداق شعر معروف مولانا: "هر کسی از ظن خود شد یار من - از درون من نجست اسرار من" بوده و نشاندهنده نوعی سطحی نگری و بی دقتی در مندرجات یادداشت اینجانب است؛ زیرا بنده در آن یادداشت به هیچ وجه، نامی از هیچ رسانه و یا اهالی رسانه نبردهام و هیچ نسبتی را به هیچ رسانه یا فرد رسانهای نداده ام؛ بلکه با تأکید بر قیودی مانند: "عدهای" و یا "برخی از افراد" در واقع کلی گویی کرده ام؛ زیرا بر این اعتقادم که در جریان این قضیه افراد زیادی در موقعیت ها و لایه های گوناگون اجتماعی خارج از عرصه رسانه، وارد بحث شدند و قبل از اثبات جرم توسط مراجع و محاکم ذی صلاح، احکام مختلفی را درباره مجرم بودن متهمین صادر کردند!
دوستان، بزرگواران!
اغلب شما، کم و بیش این حقیر سراپا تقصیر را می شناسید و از پیشینه و کارنامه چندین ساله فعالیتم در عرصه مطبوعات، اطلاع دارید و قطعا می دانید که نه اهل زد و بندم، نه اهل معامله و مصالحه ام، نه تا به حال از سازمانی و مسئولی سوء استفاده کردهام، نه جیره خوار و کاسه لیس کسی بوده ام، نه تاکنون از یک فرد خاطی و مفسد مالی جانبداری کردهام، نه در دفاع از حق و حقیقت، کوتاه آمده ام و نه در عمل به رسالت رسانهایم دچار لغزش و دودلی شده ام...
لطفاً به نوشته های بنده رجوع کنید. طی متجاوز از ۵۰۰ مقاله انتقادی و تحلیلی مندرج در مطبوعات محلی و استانی در موضوعات مختلف (علاوه بر صدها خبر، گزارش و مصاحبه ) خطاها و لغزشهای مسئولان را بدون هرگونه ملاحظه کاری و چشم پوشی و گذشت زیر ذره بین نقد برده ام و به عبارتی مو را از ماست کشیده ام! مشکلات و نیازهای جامعه را مجدانه پیگیری کردهام، به ضرورت مطالبه گری به عنوان یکی از مهمترین رسالت های رسانه ها تأکید ورزیده ام و بالاخره در مدت فعالیت نزدیک به سی ساله ام در این عرصه که شاید با سن برخی از عزیزان تازه وارد برابری کند، آنی از تلاش و تکاپو باز نایستاده ام.
بنابر این آیا دور از انصاف نیست که برخی از افراد، نا دانسته و با نوعی تفسیر به رأی در باره نوشته ای که خلاصه، مضمون، مفهوم، و هدف آن صرفا نصیحتی است برای آنان که در قضاوت عجله می کنند؛ این چنین داوری غیر منصفانه داشته باشند؟