نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

علل و عوامل وجودی معضل بیکاری در یک نگاه

درباره ی واقعیت وجود معضل بیکاری در جامعه - رشد فزاینده ی آمار بیکاران و پیامدهای تلخ و دردناک تداوم این وضعیت برای جوانان و دانش آموختگان و این که بسیاری از خانواده ها ، از بیکاری فرزندان و چه بسا سرپرست خانواده ی خود در رنج و عذابند و ... تا کنون از طریق رسانه ها مطالب زیادی گفته و نوشته شده و سخن گفتن از آن ها به مثابه ی توضیح واضحات و تکرار مکررات است . لذا در این نوشته صرفاً به تشریح و تحلیل عوامل وجودی این پدیده و راه کارهای رفع این معضل بزرگ و اساسی بسنده می کنیم . 

از اصلی ترین علل و عوامل وجودی معضل بیکاری در جامعه می توان به بی برنامگی یا بد برنامگی دستگاه های تصمیم گیری - اجرایی و نظارتی - فقدان اراده ی لازم برای جلب سرمایه گذاران و سرمایه گذاری در طرح های اشتغالزا - فقدان جوهره ی کار و کوشش در مردم و گرایش اکثریت به مشاغل آسان . 

1. بی برنامگی یا بد برنامگی دررده های تصمیم گیری - اجرایی و نظارتی 

2. برنامه در واقع خط مشی یا دستورالعملی است که ما را به یک هدف معین رهنمون می شود . در تدوین یک برنامه باید مؤلفه های زیر در نظر گرفته شود . 1- هدف 2- وسیله یا ابزار کار 3- مسیر یا راه رسیدن به هدف 4- تاریخ شروع و خاتمه ی اجرای برنامه 5- محل اجرا -6 هزینه های مورد نیاز 7- منابع تأمین هزینه ها . مثلاً اگر بخواهیم برای یک مسافرت برنامه ریزی کنیم ، ابتدا باید بدانیم هدف از این مسافرت چیست ؟ از چه وسیله ای برای رفت و برگشت استفاده خواهیم کرد ؟ چه مسیرهایی را طی خواهیم کرد ؟ تاریخ شروع و خاتمه ی مسافرت چیست ؟ هزینه های این مسافرت چقدر است ؟ و این هزینه ها از چه منبعی تأمین می شود ؟ 

در دنیای امروز هیچ پیش رفتی بدون برنامه و استراتژی مدون و مبتنی بر اطلاعات و دانش روز محقق نمی شود . یک نگاه اجمالی به وضعیت اشتغال در کشورهایی که توانسته اند معضل بیکاری را تا حد قابل توجهی حل کنند ، ما را در مقابل این واقعیت قرار می دهد که  اداره کنندگان و تصمیم گیران این کشورها برای هر هدفی برنامه ی مناسبی تدوین می کنند و به مجریان خود می آموزند که بدون برنامه و چشم انداز مناسب ، دست به کاری نزنند . 

در کشور ما اما تصمیمات اغلب به طور خلق الساعه و بدون برنامه و راهکار معقول و منطقی اتخاذ می شود و اگر برنامه ای هم تدوین شود به اندازه ای ناپخته و کم محتواست که در عمل با مشکل مواجه می شود و به طور کامل به تحقق نمی پیوندد . به عنوان نمونه می توان به برنامه های 5 ساله ی توسعه ی اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور اشاره نمود . در عمل ثابت شده که هیچ یک از این برنامه ها آن طوری که باید و شاید از جامعیت لازم و کافی برای حل مشکلات مبتلا به جامعه بویژه مشکل بیکاری برخوردار نبوده و نتوانسته اند موانع توسعه را از پیش پا بردارند در این قبیل برنامه ها هر چند به ضرورت ایجاد فرصت های شغلی و رفع معضل بیکاری تأکید می شود ، اما راهکارهای عملی برای نیل به این اهداف به روشنی مشخص نشده و در نتیجه مجریان نمی دانند باید چگونه و از چه راهی به این معضل بزرگ فایق آیند . مدیران دستگاه های اداری نیز که هر یک به نوبه ی خود در قبال این مسأله مسوولیت دارند ، اغلب فاقد برنامه ی مدون برای رفع معضل بیکاری بوده و تا کنون نتوانسته اند راه کاری مناسب جهت برون رفت از وضعیت موصوف ارایه دهند . 

بدیهی است اگر هر یک از مدیران در طول دوره ی تصدی خود حداقل یک برنامه جامع و قابل عمل در ارتباط با ایجاد اشتغال در حوزه ی مسوولیت خود ارایه می دادند . ما امروز شاهد معضل اشتغال و افزایش بی رویه ی شمار بیکاران در جامعه ی خود نبودیم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.