نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

به بهانه ی روز خبرنگار

هفدهم مرداد ماه که فرا می رسد ، یادمان می آید که روز خبرنگار است . در برخی از تقویم ها این روز را روز بزرگداشت خبرنگار یا تجلیل از خبرنگار هم نوشته اند .
گاهی فکر می کنم اگر شهید محمود صارمی نبود و یا اگر صارمی شهید نشده بود ، بهانه ی تعیین روز خبرنگار چه بود ؟ هر چند که صارمی اولین شهید از قبیله ی من نیست و آخرینش هم نخواهد بود و چه بسا خبرنگارانی که جان خود را در راه عمل به رسالت شان و در حین تهیه ی خبر فدا کرده اند و خبرنگارانی که اینک در بحرانی ترین مناطق جهان مشغول انجام وظیفه اند و طبعاً هر آن در معرض خطر . بگذریم ، همین که به یمن شهادت شهید صارمی سالی یک روز و به عبارتی یک روز از سال به نام خبرنگار رقم خورده و موجب شده در چنین روزی حداقل نام خبرنگار در یادها زنده شود و مسوولین یادشان بیفتد که در جامعه ی ما قشری هم به نام قشر خبرنگار وجود دارد که بار سنگین اطلاع رسانی و آگاهی بخشی را بر دوش می کشد و در راستای ارتقاء سطح فرهنگ جامعه گام بر می دارد ... جای خوشحالی است .
بله آن روز و شاید فقط آن روز برای خبرنگار مراسمی ترتیب می دهند و در آن سخنرانان با عبارت های آتشین و اغلب شعارگونه ، ارجش می نهند و به اوجش می رسانند که مثلاً : خبرنگار یک واقعیت است ، عزیز است ، محترم است ، چشم بیدار ، گوش شنوا و زبان گویای جامعه است ، آینه ایست که واقعیت ها و رخدادهای جامعه را منعکس می کند و ... و بالاخره شغل خبرنگاری جزء مشاغل سخت و زیان آور است ... و آن گاه وعده و وعیدها که مثلاً : قول می دهیم مشکلات صنفی خبرنگاران حل شود ، بحث بیمه ی خبرنگاران به نتیجه برسد . مسأله ی مسکن آن ها سرانجام خوبی داشته باشد ، تأسیس خانه ی خبرنگاران به مرحله ی اجرا و عمل درآید و ... و در پایان با اهداء یک لوح تقدیر که در آن ضمن تبریک روز خبرنگار و تقدیر از کوشش های خستگی ناپذیر خبرنگاران ، اظهار امیدواری می شود که منبعد شاهد موفقیت های روز افزون این قشر زحمت کش در عرصه ی فرهنگ و اندیشه باشیم ، مراسم به پایان می رسد . تا سالی دیگر و روزی دیگر ، صد البته اگر عمری باقی باشد و نفسی برآید .
و اما همین خبرنگاری که در روز خبرنگار عزیز بود ، محترم بود ، چشم بیدار ، زبان گویا و فریاد رسای جامعه بود اگر بخواهد بر حسب رسالت خبرنگاریش دیده ها و شنیده ها را به رشته ی تحریر بکشد و عملکردها را زیر ذره بین نقد ببرد ، با انواع موانع و خط قرمز ها و هجمه ها و تهدیدها و توبیخ ها و قدرت نمایی ها و پرونده سازی ها مواجه می شود و شأن و منزلتش تا سطح یک مجرم پایین می آید و چه بسا ممکن است درگیرودار این کشمکش ها سر از مراجع قضایی و انتظامی درآورد و به جرایمی چون نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی و توهین و تهمت و افترا متهم شود ! که مصداق ها و نمونه های این قبیل پرونده سازی ها را تقریباً در پیشینه ی هر خبرنگاری می توان دید .
و راستی این است پاس داشت آیینه ای که بر حسب خصلت ذاتی اش ، عیب ها و ضعف ها و اشتباهاتمان را صادقانه و بی هیچ تعارفی می نمایاند و ما را با واقعیت ها آشنا می سازد ؟! و مگر نه این است که همه ی ما ، همه روزه ، داوطلبانه در کانون آیینه قرار می گیریم و زنگار از چهره اش می زداییم تا عیب های ما را شفاف تر و کامل تر منعکس کند ؟ ، آیا گناه نیست که آیینه را به گناه راست نمایی اش نکوهش کنیم و به سنگ جفایش در هم شکنیم ؟
آری خبرنگاران آیینه ی تمام نمای جوامعند ، آیینه ای که رسالت آن انعکاس صادقانه و بی پیرایه ی واقعیت هاست و ما را آن سان که هستیم می نمایاند ، پس اگر ریگی در کفش و کاسه ای زیر نیم  کاسه نداریم و از باز نمایی عملکردمان نمی هراسیم ، زنگار از   چهره اش بزداییم ، در قاب طلایی اش بگیریم و به گناه راست نمایی عیب ها و ضعف ها و اشتباهات مان به سنگ جفایش نشکنیم .
آیینه چون قد تو بنمود راست       خود شکن آیینه شکستن خطاست .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.