راستی چه خوب بوداگر: سردمداران دول بحران زده وچه بسا ورشکسته ی اقتصادی درسراسرجهان، بویژه، کشورهای صنعتی ودررأس همه، امریکا، که هم اینک، زوزه ی درماندگی وبیچارگی شان درفضای لایتناهی طنین افکن شده وپژواک شکستن استخوانهایشان، گوش فلک راکَرکرده واز فرط ناچاری وناتوانی واستیصال، کاسه ی گدایی به دست گرفته اند وپوزه ی شان را به پای این وآن می مالند وبه هر دری می زنند، تابلکه بتوانند از مخمصه ای که دراثرمصرف گرایی وتجمل پرستی وپرخوری وشکمبارگی واسراف وتبذیر وافراط وتفریط وبی بندوباری وبی برنامگی و ولنگاری و... بدان گرفتارآمده اند، رهایی یابند. اندکی به خود میآمدند واز برج عاج خود پیاده می شدندواز کِبر ونخوت وخودخواهی وخودپرستی وخودستایی وخودبزرگ بینی وخودکامگی شان می کاستندوبه قدرت اقتصادی ونظامی وسیاسی شان، تااین حد نمی بالیدند وبه این حقیقت مسلم توجه میکردند که نتیجه ی آنهمه قلدری وزورگویی وظلم وجور وبیداد واینهمه حرص وآز وپول پرستی واستثمار وبهره کشی و... جز این نخواهدبود که روزی به عذاب الهی گرفتارآیند ودرلجن زار اعمال ناشایست خوددست وپابزنند. که این است وعده الهی به آنان که خودرا حق مطلق میدانند وکوچکترین حقی به دیگران قائل نیستند وهمه را بَرده وفرمانبردار خودمی پندارند وبرحسب خصلت جنگ طلبی شان، عالمی را به آتش می کشند وامنیت جهانیان را درمعرض تهدید جدی قرار میدهندوبخاطردوام وبقای حکومت نامشروعشان؛ آزادیها راسلب میکنند وزبانهارا می بُرند وقلمها رامی شکنند وزندانها را از آزادیخواهان وآزادمردان وحق جویان وحق طلبان پرمیکنند ودین وایمان مردم رابه بازی میگیرند واعتقادات مردم را تخطئه می کنند ومنابع وثروتهای عمومی رابه یغما میبرند وآنها رادرجهت تامین منافع خودبکار میگیرند وتوقع دارند؛ همگان دربرابرشان کرنش کنند وسرتعظیم وتکریم فرودبیاورند وحرفی روی حرفشان نزنند وکوچکترین اعتراضی به خودکامگی وخودمحوریشان نکنند... غافل از اینکه هرفرازی رافرودیست وهرصعودی را نزولی وهراوجی راحضیضی وبه قول مولانا جلال الدین محمدبلخی »مثنوی معنوی«:
نردبان این جهان ، ماومنیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
لاجرم آنکس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهدشکست