راستی چه خوب بود اگر: هریک از آحادجامعه، باعنایت به اینکه قوانین موضوعه درهرجامعه ای، همان قواعد وقراردادهای اجتماعی هستندکه توسط نمایندگان مردم در مجلس قانونگذاری، برای حفظ انتظامات واداره امورجامعه وباهدف تنظیم روابط ومناسبات متقابل افرادجامعه، وضع وتدوین شده وبوسیله مجریان قانون، به مرحله اجرا درمیآیند... ضمن آشنایی نسبی باقوانین جامعه خود، به آنها بعنوان میثاقهای مورد توافق اجتماعی، احترام قایل می شدند. وخودرا بدون هیچگونه عذر وبهانه ای مکلف به رعایت آنها می دانستند... هرچندبرای همه مقدور نیست؛ درحد حقوقدانان، قضات ووکلای دادگستری، به قوانین تسلط کافی داشته باشند، اما آگاهی نسبی از قوانین، بویژه آن قسمت از قوانین وقواعدی که تعیین کننده ی حدود آزادی ها وحقوق وتکالیف فردی واجتماعی افراد بوده وبی اطلاعی از آنها، توانایی دفاع از حقوق وآزادی ها وعمل به تکالیف رااز آنان سلب می کند؛ برای عامه مردم لازم وبلکه ضروری است. وفقدان این آگاهی ها درمردم، صرفنظر از تبعات زیانبار فردی، جامعه رانیز با بحران بی قانونی مواجه می کند. وامنیت حقوقی آن را به چالش می کشد... علیرغم اینکه عده ای از جامعه شناسان و اندیشمندان؛ عواملی چون: خلاء قانونی، نبود قوانین پیشرفته ومحروم بودن جامعه از وجود مدیران ومجریان کارآمد و متعهدر امنشاء اصلی بروز پدیده بی قانونی وآشفتگی درجوامع قلمدادنموده وبه درستی این عقیده اصرارمی ورزند، باید به این واقعیت اذعان داشت که پیامدهای منفی وزیانبار بی اطلاعی مردم ازقوانین، بمراتب بیشتر وشدیدتر از آسیبهایی است که ممکن است، دراثر وجودعوامل فوق الذکر، برپیکرجامعه وارد شود... بنابراین به جرأت می توان گفت که سرمنشاء وعلت العلل بسیاری از اشفتگی های اجتماعی ورشد روزافزون پدیده ی بدفرجام بی قانونی، درجوامع؛ پایین بودن سطح آگاهی های حقوقی وفقدان اراده جمعی، برای کسب این آگاهی هاست.
بنابراین چه خوب بوداگر: آحادمردم، باارتقاء سطح آگاهی های خود وتکالیفی که درقبال سایرین بعهده دارند؛ درعین عمل به تکالیف انسانی وقانونی خود، از طریق تمسک به قوانین وقراردادهای اجتماعی، از نقض قوانین، توسط برخی از مسئولین ومجریان جلوگیری بعمل می آوردند ودست فرصت طلبان وقانونشکنان راازتعدی وتجاوز به حقوق قانونی خودکوتاه می کردند...
وبالاخره چه خوب بوداگر: مسئولان ومجریان قانون، باعنایت به اینکه: هرگونه سهل انگاری، دراجرای قوانین موجب رواج پدیده اجحاف وحق کشی درجامعه میشود؛ بااجرای صحیح وعادلانه قوانین ومقررات، ازرشدروزافزون این پدیده ها ودرنهایت تضییع حقوق حقه مردم درتمامی ابعاد وزمینه ها جلوگیری بعمل می آوردند...