متأسفانه آقای جاهد دراین مقاله بایک تحلیل، غیرکارشناسانه، نامستدل وسراپا تناقض، به رغم اذعان به این واقعیت که مراغه، پوشیده ازباغات وسیع. بادرختان متنوع ومتعدد میوه بوده ودیرزمانی، انبارغله کشور محسوب می شده. ادعا کرده اند: که مردمان این شهربه لحاظ خصوصیات اقلیمی ومنطقه ای،»خونسرد واستراحت طلب« هستند ومعمولاً نسبت به تحولات اطراف واکنش جدی نشان نمی دهند!!.
دراینجا باید ازآقای جاهدپرسید: اگرمردم مراغه، آن سان که ایشان معتقدند: آدم های تنبل وتن پروری هستند، پس چگونه توانسته اند؛ دربرهه ای اززمان، رکوردتولید گندم رادرکشوربشکنند وآن همه باغ میوه درشهرخودبه وجودآورند؟. بدون شک این باغات وسیع که شایدبتوان گفت: هم به لحاظ وسعت وگستردگی، هم تنوع وتعدددرختان میوه وهم کیفیت وکمیت محصولات، نه تنها درمنطقه بلکه درکشور، حرف اول رامی زند وبه همین دلیل به باغشهر کشورمعروف شده است به خودی خود بوجودنیامده اند، بلکه مردمان سختکوش وپرتلاش این دیار، برای رویش ورشد وباروری اصله به اصله وشاخه به شاخه این درختان ، زحمات طاقت فرسایی راتحمل کرده اند ودست های پینه بسته ای رادراین راه به کارگرفته اند.
آری دوست عزیز! مردم مراغه فرزندان خلف همان پدرانی هستند که باراحت طلبی وتنبلی وکم کاری بیگانه بوده اند. ودرسخت ترین شرایط ممکن، کوشیده اند؛ جایگاه شهرشان راازلحاظ کشاورزی وتنوع وتعددمحصولات باغی، به بالاترین سطح ممکن ارتقاء دهند. آقای جاهدقطعاً می دانند که مردم مراغه، علاوه برفعالیتهای مستمرومداوم درحوزه کشاورزی وباغداری، درحوزه های دیگری چون: صنایع دستی، ازجمله فرش دستباف ونیزپرورش وفراوری طیور، اگرنگویم درکشور، حداقل درمنطقه سرآمدند. که این خودمی تواند حجت ودلیل روشنی دراثبات سختکوشی وتلاشگری این مردم بوده باشد.
درحوزه های علمی وادبی وفرهنگی نیز، این شهرمشاهیر ودانشمندان بزرگی رادرامن خودپرورانیده است که بعلت تنگی فرصت، ازشرح وتفصیل آن صرفنظر میکنیم وتنها برای نمونه، ازدانشمند ارزشمند وخستگی ناپذیر معاصر، پدرانرژی هسته ای ایران، جناب آقای دکترقنادی مراغه ای که مایه افتخارهرشهروندمراغه ای وبلکه هرایرانی است، نام می بریم.
بنابراین نهایت بی انصافی است اگرمردم مراغه رابه صفت راحت طلبی وبی تحرکی متصف کرد. واگرنگارنده به فقدان عزم عمومی، به عنوان یکی ازعوامل توسعه نیافتگی این شهراشاره نموده ام، منظورم این نیست که این مردم، ذاتاً ویابراساس موقعیتهای منطقه ای واقلیمی فاقداین فاکتور هستند، بلکه این پدیده دلایل دیگری دارد. که ازآن جمله می توان به فقدان برنامه ای مدون واصولی برای جلب وجذب مشارکتها وهمکاریهای عمومی وبه تبع آن نبود انگیزه ومحرک اجتماعی اشاره نمود که درادامه این بحث دراین مورد به تفصیل سخن خواهدرفت.ادامه دارد...