(توضیح :این نوشته درتاریخ 16آذرماه 1392 درروزنامه ی رصد به چاپ رسیده است.)
در قسمت اول این نوشتار، ضمن یادآوری، نکات مطرح شده در اولین نشست جمعی از دلسوزان و علاقمندان شهر تاریخی مراغه، با آقای فرماندار، از این که ایشان با وجود تأکید بر ضرورت پاسخگو بودن مسئولان، بیش از یک سال است ، از پذیرفتن جمع مذکور به حضور امتناع ورزیده و در قبال نامه ها و نوشته هایی که اغلب درباره ی مشکلات شهرمان خطاب به مسئولان و در رأس همه فرماندار، سکوت اختیار نموده اند و .... از ایشان گله مند شدیم و خواهان پاسخگویی به این نوشته ها در اسرع وقت شدیم...
در این قسمت، با بازنویسی فرازهایی از نامه ی پربار و عبرت آموز، امیرمومنان علی (ع) به مالک اشتر، و والی وقت مصر، مطالب خود را پی میگیریم... امام علی (ع) در فرازی از این نامه، به مالک اشتر می فرماید... ای مالک خود را فراوان از مردم پنهان مدار، که پنهان بودن رهبران نمونه ای از تنگ خویی و کم اطلاعی در امور جامعه می باشد. نهان شدن از رعیت، فرمانداران را از داشتن آن چه بر آنان پوشیده است، باز می دارد . پس کار بزرگ، اندک و کار اندک، بزرگ جلوه می کند. زیبا زشت و زشت زیبا می نماید. و باطل ، به لباس حق در می آید. همانا از زمامدار آن چه را که مردم از او پوشیده دارند،نمی داند و حق نیز نشانه ای نباشد تا با آن راست از دروغ شناخته شود. و تو ، به هر حال یکی از آن دو نفر می باشی.... پس چرا خود را پنهان می داری؟ یا مردی بخیل و تنگ نظری که در این صورت نیز مردم چون تو را بنگرند، مأیوس شده و از درخواست کردن، باز می مانند. یا این که بسیاری از نیازمندی های مردم رنجی برای تو نخواهد داشت. که شکایت از ستم دارند، یا خواستار عدالتند و یا در خرید و فروش خواهان انصافند.
امام علی (ع) در این نامه، با تبیین پیامدهای منفی پنهان بودن رهبران و کارگزاران ، از مردم ، آن را نمونه ای از تنگ خویی و بی اطلاعی آن ها دانسته و به این نکته ی مهم تأکید می ورزد که نهان شدن از رعیت، ضمن این که آن ها را از دانستن آن چه که ایشان را در اعمال مدیریت صحیح و آگاهانه ، و اتخاذ تصمیمات مفید در حوزه ی مسوولیت خود یاری خواهد کرد، باز می دارد. و به عنصری ناآگاه و بی اطلاع از رویدادها و دگرگونی های محیط پیرامونی بدل می سازد، مردم را نیز از مسوولان مأیوس و از طرح درخواست های خود پشیمان می کند. بنابراین امام علی (ع) مردم را گنجینه ای از اطلاعات و آگاهی هایی می داند که دانستن آن ها برای اعمال مدیریت صحیح لازم و ضروریست و هیچ مدیری نمی تواند بی نیاز از مردم به مسئولیت های خود به درستی عمل کند. به جرأت می توان گفت که بسته بودن کانالهای ارتباطی مردم با مسولان و عدم آگاهی آنها از مشکلات موجود در حوزه ی مسوولیت شان و نیز لحاظ نکردن نقطه نظرات و مطالبات مردم در تصمیم گیریها و برنامه ریزی ها، یکی از اصلی ترین علل و عوامل ، توسعه نیافتگی و عقب ماندگی این شهر طی سالیان متمادی بوده و تا زمانی که مدیران در رده های مختلف اداری، خود را مقید به ایجاد ارتباط نزدیک با مردم و گوش سپردن به نقطه نظرات و خواسته های آنان ندانند، این وضعیت همچنان در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خودنمایی کرده و ما را از رسیدن به مرزهای توسعه و شکوفایی باز خواهد داشت.
بنابراین لازم است هر یک از مسوولان و کارگزاران، بی هیچ عذر و بهانه ای، در دسترس مردم باشند، و ضمن برقراری ارتباط دو سویه با مردم، باب مذاکره و گفت و گو را با آنان باز کنند و به درد دل آنان با صبر و متانت کامل گوش فرا دهند.
همان طوری که در قسمت اول این نوشته متذکر شدم، مطبوعات بهترین و سهل الوصول ترین وسیله برای نیل به این هدف است. و مدیران و متولیان امور باید علاوه بر ارتباط رودر رو و چهره به چهره با اقشار مختلف، با استفاده ی از کاربردهای استثنائی این رسانه ی مهم، با مردم ارتباط دوسویه و مستمر برقرار کرده و امکان بازگویی تحلیل ها و ارایه ی پیشنهادات را برای آن ها فراهم کنند و در نهایت به آنها میدان دهند تا ضمن گزارش مشکلات و طرح درخواست ها، در صورت مشاهده ی هر گونه نقص، اشتباه یا انحراف در عملکردها و دخل خرج ها از آنان توضیح بخواهند و اعتراض خود را به هر طریق ممکن به گوش آنان برسانند و صد البته پاسخ لازم را بگیرند.
امیرالمؤمنین علی(ع) در فراز دیگری از همین نامه، به مالک اشتر، فرماندار خود را از دچار شدن به خود پسندی، بر حذر میدارد و می فرماید: مبادا دچار خود پسندی گردی و به خوبی های خود اطمینان کنی و ستاش را دوست داشته باشی، که اینها همه از بهترین فرصت های شیطان برای هجوم آوردن به توست. و کردار نیک نیکوکاران را نابود می کند. در ادامه ی این نامه امام علی(ع)، مالک اشتر را به پرهیز از منت نهادن، سفارش می کند و میفرماید: مبادا هرگز با خدمت هایی که انجام داده ای بر مردم منت گذاری، یا آنچه را که آنجام داده ای، بزرگ بشماری و یا مردم را وعده داده، سپس خلف وعده نمایی، زیرا منت نهادن، پاداش نیکوکاری را از بین میبرد و کاری را بزرگ شمردن ، نور حق را خاموش می کند و خلاف وعده عمل کردن خشم خدا و مردم را بر می انگیزاند، که خدای بزرگ فرمود: دشمن بزرگ، نزد خدا آن است که بگوید و عمل نکند.
آقای فرماندار، متاسفانه، برخی از مدیران، گویی دچار عارضه ی خود پسندی و بلکه خود شیفتگی شده اند و برای انجام کارهایی که وظیفه ی آنهاست و از بابت آنها از مردم حقوق می گیرندمنت می گذارندوانتظاردارند مردم برای درخواست حق خود، در مقابل آن ها کرنش کنند و لب به مداهنه و تملق گویی بگشایند. به این گروه از مدیران گوئی رابطه خادم و مخدومی به درستی تفهیم نشده است و نمیدانند که موظفند به مردم به عنوان ولی نعمتهای خود خدمت کنند. آنها همچنین به وعده های خود پایبند نیستند و با خلف وعده، احساسات مردم را به بازی میگیرند. گفتن و عمل نکردن، در نزد آن ها گوئی نهادینه شده و قبح آنها از بین رفته است. در قسمت سوم این نوشته به نمونه هایی از این بد عهدی ها اشاره خواهد شد.