ضنعت گردشگری یکی از صنایع پول سازو پر درآمد است که اغلب کشورهای جهان از آن به عنوان منبع اصلی تأمین هزینه های کشور استفاده میکنند.
باعنایت به ظرفیت بالایی که کشور ما در این حوزه دارد. میتوان با یک سیاست گزاری صحیح، از این رهگذر به درآمدهای کلانی دست یافت و کشوررا از حالت تک محصولی و وابستگی به درآمدهای نفتی رها ساخت.
به دلیل فقدان یک برنامه ی دقیق، برای ایجادزیر ساخت ها و توسعه ی همه جانبه ی این صنعت، امروز کشور ما در مقایسه با سایر کشورها از مزایای قابل توجه آن بهره ی کافی نمی برد. کما این که بخش گردشگری ما در حال حاضرکمتراز کشور هند، کشور ترکیه عربستان سعودی و حتی امارات گردشگرخارجی جذب می کند و این در حالی است که آثار تاریخی و جاذبه های گردشگری در کشور ما بیش از کشور های فوق است.
مراغه نیزبا وجود یدک کشیدن عنوان یکی از 10 شهربا بافت تاریخی کشورو پتانسیل های مهم در حوزه ی گردشگری نتوانسته توفیق لازم را درجذب گردشگردر حد مطلوب کسب کند. و از مزایای کم نظیر آن در سطحی قابل قبول بهره مند شود.
وضعیت نامطلوب صنعت گردشگری در مراغه نشان دهنده ی این واقعیت است که مدیران ذیربط، فاقد اراده ی لازم برای تحقق توسعه ی همه جانبه ی این صنعت بوده و از توانایی های کافی جهت نیل به این هدف مهم برخورردارنیستند.
بنابراین آن چه تاکنون ازپیشینه ی درخشان تاریخی، جایگاه ممتاز کشوری و منطقه ای و پتانسیل های بی همتای گردشگری مراغه، نصیب مردم این شهرشده است جز مشتی شعار تکراری و وعده و وعیدهای عمل نشده نبوده و مسوولان این حوزه سال هاست مردم را با انواع وعده ها و دل مشغولی ها از جمله: ساماندهی رصد خانه ی مراغه ، نصب پلانتاریوم هایی که سال هاست در انبارخاک می خورند،ایجادسایت موزه ی رصدخانه، ساماندهی معبد مهر، ساماندهی آب های سنتی و غار معروف هامپوییل (کبوتر) و مرمت اساسی و احیا و آزاد سازی آثار و ابنیه ی تاریخی در حال فروپاشی ، مانند برجهای کبود و مدور سرگرم نموده اند. آن ها نه تنهامنشاء اثراتی مثبت و اساسی در پیش برد و شکوفایی این صنعت مهم نبوده اند،بلکه با اقداماتی چون ساخت و سازدر حریم آثار و ابنیه تاریخی و به خطر انداختن این اثارو محصور کردن آنها در حصار سازه های بتنی«با کاربری تجاری» ورها ساختن بهترین و شاخص ترین ابنیه ی تاریخی این شهر در مجاورت ویرانه ها و حتی تخریب بخش هایی از برخی آثار تاریخی به بهانه ی مرمت و بازسازی آنهاونیمه تمام گذاشتن برخی از پروژه ها، موجب اتلاف وقت و عقب ماندگی صنعت گردشگری در مراغه شده اند.
همان طوری که اشاره رفت: از عمده ترین علل و عوامل بی رونقی صنعت گردشگری در سطح کشور و به تبع آن شهرستان مراغه نبود زیر ساخت های لازم مانند هتل ها و اقامتگاه ها و مهمانسراها، و فقدان پرسنل و کارشناسان متخصص در رأس امورو در نهایت ضعف مدیریت، در این حوزه اشاره نمود.
وجود این کاستی ها طبعأ چشم انداز مناسبی را برای اینده ی گردشگری بویژه در مراغه ترسیم نمیکند و لازم است مسوولان ذیربط به فکرچاره ی اساسی برای نجات این صنعت از مخمصه فعلی باشند.
مسوولان امور شهری مراغه در حرف و شعارصنعت گردشگری را یکی ازمحورهای دوگانه ی توسعه مراغه قلمداد نموده و روی آن حسابی جداگانه باز می کنند اما در عمل به آن بهای لازم را نمی دهند. جا دارد متولیان این بخش طی آماری، شمار واقعی گردشگران خارجی و داخلی را« به تفکیک » به مردم گزارش کنند و بگویند سهم شهرستان 250 هزار نفری مراغه از درآمدهای گردشگری چه بوده و این سهم در سال های اخیر نسبت به مدت مشابه خود چند درصد رشد داشته است و آیا با چنین سهمی میتوان گردشگری را محورتوسعه ی مراغه قلمداد کرد یا خیر؟
بدیهی است که این معجزه ی اقتصادی اگر به درستی مدیریت شود می تواند با ایجاد فرصت ها ی شغلی، ازجمله صنایع دستی- هتل داری – حمل و نقل- خوراک و پوشاک و حتی تولیدات فرهنگی رونق اقتصادی مراغه را در پی داشته باشد وگرنه حرف زدن از پیشینه و تاریخ و فرهنگ و آثارو ابنیه و میراث ها و مشاهیر و مفاخر و... این شهرستان کاری است بیهوده و عبث که جز اتلاف وقت و دادن امید کاذب به مردم فایده ی دیگری نخواهد داشت.
درباره ی توسعه نیافتگی و عقب ماندگی مراغه و اینکه این شهر تاریخی و کهن با وجود شایستگی ها و استعدادهای بالقوه ی فراوان برای توسعه و شکوفایی در عرصه های اقتصادی، عمرانی و فرهنگی طی سالیان دراز عمر خود از رشد و پیشرفت مطلوبی برخوردار نبوده و در مقایسه ی با شهرهای دور و نزدیک در بیشتر زمینه ها سیر نزولی و قهقرایی پیموده و از قافله تیز پای سازندگی و عمران فرسنگ ها فاصله گرفته است، تاکنون نظرات متعددی ابراز شده و مقالات مبسوطی توسط دلسوزان و علافمندان به توسعه ی شهری در مطبوعات گوناگون «چه مطبوعات سراسری و چه محلی» به چاپ رسیده است که یقیناً مورد توجه شماری از خوانندگان محترم و شهروندان عزیز قرار گرفته است.
از صاحب این قلم نیز علاوه بر مقالات متعدد و مبسوط در همین زمینه، مقالات دیگری تحت عنوان«سخنی با شورای شهر و شهردار منتخب» به چاپ رسیده است که هر یک حاوی ارائه طرح ها ، ضرورتها، نیازها و درخواست های اساسی و به حق اقشار مختلف مردم در جهات گوناگون بوده است. اما آنچه تاکنون ناگفته یا نانوشته مانده و یا کمتر به آن پرداخته شده است، علل و عوامل وجودی این عقب ماندگی هاو ارائه ی راهکارهای مناسب در جهت مقابله ی با آنهاست.
لذا این قلم بر آن است؛ در حد بضاعت خود ضمن تبیین این علل و تشریح مشکلات و موانعی که در فرایند توسعه ی مراغه ایجاد سد نموده و به عنوان عوامل بازدارنده از پیشرفت اصولی آن جلوگیری به عمل میآورند، نظرات و پیشنهادات خود را در جهت رفع این موانع ارائه دهد.
در این نوشته سعی خواهد شد؛ برخلاف سنت رایج از تحلیل مجرد و تک بعدی مسایل
پرهیز شود و هر یک از آنها در مجموعه ای از قواعد هماهنگ و کارکردهای متقابل اجزاء تشکیل دهنده ی خودمورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
تمامی مشکلات اقتصادی،اجتماعی، عمرانی و فرهنگی این شهر و آنچه در مجموع توسعه نیافتگی یا عقب ماندگی نام گرفته است؛ ریشه در عواملی دارند که شناخت دقیق آنها با روش های عاطفی و احساسی به هیچ وجه امکان پذیر نیست. لذالازم است با کشف رموز ناپیدای حاکم بر اهرم های هر یک، و ارتباط متقابل عناصر و اجزای این کارکردها، یک تحلیل همه جانبه و چند بعدی و قانونمند از این عوامل ارائه شود...
این روزها شاهد هجوم دسته جمعی شمار قابل توجهی از متکدیان حرفه ای به کهن شهر مراغه و فعالیت آزادانه و بلامعارض آنان در کوچه و بازار شهرمان هستیم . این گروه از متکدیان که روز به روز بر تعدادشان افزوده میشود از شهرهای دور و نزدیک به مراغه مهاجرت میکنند و با توسل به انواع شیوه های ترحم برانگیز و تظاهر به از کار افتادگی و درماندگی و فقر، با ظاهری مشمئز کننده در معابر و مکان های عمومی ظاهرمی شوند و با سوء استفاده از بی تفاوتی مسئولان ذیربط و عدم برخورد قاطع با این پدیده، علاوه بر ایجاد سد معبر و مزاحمت برای مردم و کراهت چهره ی شهر، موجب وهن و تحقیر شهروندان شریف و زحمتکش مراغه ای و جریحه دار شدن احساسات آنان می شوند.
متأسفانه این مسأله نه تنها از سوی مسئولان ، جدی گرفته نمی شود، بلکه مردم نیز با پیروی از یک سنت غلط و احساس ترحم، با پرداخت وجه به متکدیان موجب رواج پدیده ی گداپروری و تشویق آنان به ادامه ی این راه نکوهیده و ناپسند می شوند.
واقعیت این است که بسیاری از متکدیان باوجود برخواداری از صحت مزاج و توانایی های جسمی برای کار و فعالیت، تکدی گری را بعنوان یک شغل آسان و در عین حال پر درآمد بر می گزینند و اغلب آنان درآمد حاصل از این حرفه را در راه های خلاف و چه بسا تهیه ی مواد مخدر و داروهای روان گردان و اسباب لهو و لعب هزینه می کنند. لذا با عنایت به این واقعیت که تکدی گری دردین مبین اسلام مکروه است؛