نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

آیا حق گرفتنی است؟ "قسمت اول"



می­ گویند در جوامع پیشرفته و قانونمند «حق دادنی است»!یعنی در این جوامع بی ­آنکه صاحب حق مجبور شود برای گرفتن حق خود مراحل دور و درازی را بپیماید و در این راه با موانع صعب و سختی مواجه شود به آسانی به حق و حقوق خود می­ رسد. در چنین جوامعی که اصل بر «دادن حق» است دیگر نیازی به اتلاف وقت، صرف انرژی، تحمل هزینه، مراجعات مکرر، رفت و آمدهای خسته­ کننده و طاقت­ فرسا، بحث و جدل های غیرضرور و چالش­ ها و تنش­ های ناخواسته نیست. چرا که حقوق مردم را از هرنوع و هرچقدر که باشد بی کم و کاست و بدون هیچ مشکلی، در خانه، در اداره و در محل کار و زندگی به آنان تادیه می­ کنند و اگر احیانا به دلایلی وقفه و قصوری در انجام این مهم رخ دهد که شاید به ندرت چنین اتفاقی بیفتد، به همین دلیل از آنان عذرخواهی می­ کنند و در جلب رضایت شان می­ کوشند.

برعکس در جوامع عقب­ مانده، بی­ فرهنگ و بی ­قانون، «حق گرفتنی است». در این گونه جوامع، صاحب حق، ناچار است برای احقاق حق خود از هفت­ خوان رستم بگذرد و در این راه طبعاً با انواع دیوها، انواع طلسم ­ها، اژدهاها و مارها دست و پنجه نرم کند،انواع مشکلات و موانع را از پیش پای خود بردارد و با انواع مصائب و مشقات مواجه شود و تازه معلوم نیست بعد از آن­ همه تلاش و تکاپو موفق به استیفای حق خود باشد یا نباشد.

گرچه به نظر می­رسد در وصف جوامع نوع اول که گفته می­ شود در آن­ها «حق دادنی است» تا حدود زیادی مبالغه شده و واقعیت­ های عینی این جوامع در بسیاری موارد نادیده انگاشته شود؛چرا که در دنیای وانفسانی کنونی، دنیایی که در آن شعار ناموزون «خود را باش» جایگزین«حق را باش» می­ شود، زر و زور و تزویر به عنوان ابزار سلطه ی زورمندان و زرمداران بر علیه ضعفا و تهی­ دستان حرف اول را می­ زند، ظلم و جور و اجحاف و تبعیض و تضاد به منتهای درجه ی خود می­ رسد، استثمار و بهره ­کشی و به تبع آن­ها فاصله طبقاتی روز به روز زیادتر می­ شود و در یک کلام حقوق حقه ی مستضعفان به نفع مستکبران مصادره می­ شود و فریاد مظلومانه ی آنان در گلو خفه می شود، ادعای وجود جامعه ­ای که در آن حق به­ طور مطلق و بی­ کم و کاست به حقدار برسد، امری است باورنکردنی و بلکه محال و واقعیت وجود چنین جامعه­ ای در اذهان نمی­ گنجد. اما اگر ادعا شود که در برخی از جوامع که ما از آن­ها به عنوان جوامع پیشرفته و قانونمند یاد کردیم، به لحاظ ارتقای سطح آگاهی­ های حقوقی، آشنایی نسبی افراد با موازین قانونی، احترام به قانون و وجود روحیه ی حق­ جویی و حق­ طلبی در مردم و فقدان روحیه اجحاف ­پذیری در آنان، موانع استیفای حقوق، نسبت به جوامع نوع دوم «جوامع بی­قانون» به مراتب کمتر بوده و حق در آن­ها سهل­ الوصول­ تر است... ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.