خسته شدیم از بس که گفتیم و نوشتیم و فریاد کردیم که ای مردم، ای مسئولان و ای کسانی که در قبال مسائل مبتلا به این شهر مسئولیت دارید: این آگهی های دیواری، به ویژه آگهی های ترحیم، سراسر شهر را سیاه پوش می کند، در و دیوار مردم را به رنگ عزا درمی آورد، محیط زیست را می آلاید، مراغه را به شهر اموات و ارواح تبدیل می کند، شادی و نشاط را از چهره ها می زداید و مردم صبح که از خانه بیرون می آیند، به جای مشاهده ی سبزه و گل و تماشای چشم اندازهای زیبا و فرح انگیز و فضاهای شادی بخش و نشاط آور، با در و دیوار پوشیده از آگهی های تشییع و ترحیم درگذشتگان مواجه می شوند و با روحی آزرده و احساسی جریحه دار شده و اعصابی به هم ریخته به سرکارهای خود می روند و در طول مدت کار با صورتک های ملال آور مرگ و شکلک های کشنده ی ارواح دمساز می شوند... راستی چرا دل مان به شهر خودمان نمی سوزد، چرا شهرمان را به دست خودمان به گند می کشیم، چرا دیوارهای شهرمان را سیاه پوش می کنیم، چرا برای هریک نفر یک نسخه آگهی ترحیم در تیراژ 50 الی 100 برگی سفارش می دهیم، چرا به هرکجا که می رسیم، آگهی ترحیم می چسبانیم، چرا به درخت ها و تیرهای چراغ برق هم رحم نمی کنیم، چرا برای اظهار همدردی یا عرض تسلیت این همه کاغذ تلف می کنیم، چرا در این شهر گوش شنوایی وجود ندارد، چرا در این شهر یک مسئول درد آشنا و پاسخ گو پیدا نمی شود، چرا احدی از مسئولان مسئولیت رفع این معضل بزرگ را برعهده نمی گیرد، چرا فریادهای دلسوزان در دل سنگ مسئولان اثر نمی کند، چرا یکی آستین بالا نمی زند و برای ساماندهی آگهی های ترحیم یاعلی نمی گوید، چرا این وضعیت در جلوی چشم مسئولان تداوم پیدا میکند و روز بروز بر دامنه ی آن افزوده می شود؟!
آیا مردم عزیز و مسئولان محترم می دانند که این گونه افراط کاری ها فقط مختص مراغه است؟ و در سایر شهرها برای اظهار همدردی و عرض تسلیت، از شیوه های جای گزین، مانند تابلو تسلیت، یا درج در روزنامه ها استفاده می کنند، آیا می دانند که در همین تبریز خودمان برای هر متوفی فقط یک نسخه آگهی ترحیم چاپ می شود و اسامی کلیه ی اظهار همدردی کنندگان در ذیل آن درج می گردد؟ تا کی باید این روش غلط در شهر ما ادامه داشته باشد، تا کی باید مسئولان ما در قبال این حرکت ناموزون و بدفرجام بی تفاوت باشند و اجازه بدهند باغشهر مراغه به شهر اموات معروف شود؟
شما را به خدا بیایید دست به دست هم بدهیم، از مسئول گرفته تا مردم همت کنیم و به این وضعیت اسفبار برای همیشه پایان دهیم و نگذاریم این شهر سرسبز و مصفا و خوش آب و هوا رنگ عزا به خود بگیرد و در زیر رگبار آگهی های ترحیم طراوت و شادابی خود را از دست بدهد.
مسئولان ذیربط نیز، با عنایت به این که این موضوع به دغدغه ی فکری اکثریت قریب به اتفاق شهروندان مراغه ای بدل شده و مراتب بارها در مطبوعات منعکس شده است، این بار برخلاف گذشته ها، آستین بالابزنند و یاعلی بگویند و مراغه را از چنگال این گرفتاری بزرگ نجات بخشند.
مسألهی چسباندن اعلامیه بر دیوارها در این حد وسیع در مراغه به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. چشم هم چشمی یکی از علت هاست. متأسفانه ما مراغیها دچار رسمهای غلط شده ایم. نکوهش و نصیحت و مقاله های حکمت آموز شما هم در روحیهی ماها اثری ندارد چرا که اهل مطالعه هم نیستیم تا چند خطی هم مطلب فرهنگی اجتماعی بخوانیم و بر ایرادات خود پی ببریم. دست بسته وایستادن و دولا راست شدنهای غیر طبیعی به همدیگر از زمان قجرها در وجود مراغیها نهادینه شده است. آشفته بازاری است اینجا....
از توجه شما به معضلات اجتماعی سپاسگزارم .پیروزباشید.