نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

بررسی علل و عوامل مؤ ثر درکسادی و بی رونقی بازار (قسمت اول)

«کساد» واژه ای است که کسبه و بازاریان درتوصیف بی رونقی و رکود حاکم برحوزه ی کسب و کار به کار می گیرند و از آن به عنوان پدیده ای که موجب می شود حجم و وزن داد و ستد و به تبع آن میزان در آمد اصناف به حداقل ممکن کاهش یابد یاد می کنند .

این روزها اغلب کسبه ازکسادی وکاهش چشمگیرمشتریان خود اظهار ناراحتی می کنند و آن را پدیده ای نادر طی سال های اخیرو بلکه متأخرمی دانند .

بیشترکسبه علت و عامل بروز این پدیده را درشرایط نا مطلوب اقتصادی وکاهش قدرت خرید مردم جستجو می کنند و معتقدند که این عوامل موجب شده است که خانواده ها به اصطلاح فتیلۀ هزینه های خودرا پایین بکشند وبه عبارتی اقتصادی تر زندگی کنند .

هرچند نمی توان تأثیر منفی این عوامل را درحوزۀ کسب و کار نادیده گرفت؛ اما با یک نگاه ژرف و همه جانبه به این مقوله به خوبی درمی یابیم که عوامل مورد اشاره در واقع یک روی سکۀ کسادی است و روی دیگر واصلی آن افزایش مداوم و بی وقفۀ واحدهای صنفی، عرضه کنندگان کالا و خدمات و اشباع و بلکه سرریز شدن ظرف بازار از این واحدها است .

امروز هرکارمندی که بازنشسته می شود ، هر دانشجویی که فارغ التحصیل می شود ، هرجوانی که خدمت سربازی را به پایان می رساند، هر روستایی که به شهر مهاجرت می کند و هرکسی که بیکار می شود به بازار روی می آورد و باخرید یا اجارۀ یک مغازه با مجوز یا بدون مجوزبه جمع بازاریان می پیوندد.

آمارها گویای آنست که درکل کشور حدود 3 ملیون  واحد صنفی وجود دارد و ا گر شمار دست فروشان، فروشندگان سیار، شرکت های پخش کالا ، تعاونی های مصرف ، دلالان و بازاریان را در خوش بینانه ترین حالت یک ملیون نفر به حساب بیاوریم شمار کسبه وتوزیع کنندگان کالا و خدمات به حدود چهار میلیون نفر بالغ  می شود .با تقسیم حدود 80  میلیون نفرجمعیت ایران به این رقم تقریباً برای هر19 الی 20 ایرانی یک عرضه کننده ی کالا و خدمات تعلق می گیرد و اگر هرخانوار ایرانی را به طور میانگین چهارنفر درنظر بگیریم برای هر پنج خانوار یک واحد  صنفی تعلق می گیرد و این درحالی است که در کشورهای پیشرفته ی جهان به ازای هر 1500 الی 2000 نفر یا 375  الی 500 خانوار یک واحد صنفی وجود دارد!

ببینید تفاوت ازکجا تا به کجاست؟! تازه این ارقام درکشور مابه طور مداوم و بی وقفه درحال رشد و نمو است و روزی نیست که چندین مجتمع تجاری ، چندین مرکز خرید ، چندین تعاونی مصرف و نمایشگاه و پاساژ و...هریک با چندین غرفه ومغازه ومحل کسب درابعاد کوچک و بزرگ در شهرها مثل قارچ از زمین نرویند و صدها فروشنده و عرضه کنندۀ کالاو خدمات را در خود جای ندهند .

باوجود اشباع و سر ریز شدن شهرها از واحدهای تجاری ، در اغلب ساختمان های تازه احداث چند مغازه و واحد تجاری دیگر ساخته می شود و شهرداری ها بدون توجه به تبعات منفی تداوم این وضعیت در اقتصاد کشور و بدون درنظرگرفتن ضوابط مدون شهرسازی و...صرفا به خاطر اخذ عوارض و افزایش در آمدهای خود به آن ها مجوز صادر می کنند .

افزایش بی وقفه وبی حساب وکتاب وبدون کنترل واحدهای تجاری وعرضه کنندگان کالا درانواع واشکال گوناگون موجب می شود که خریداران کالا دربین هزاران واحد صنفی تقسیم شوند ودرنتیجه کسبه با کاهش مشتری وبی رونقی کسب وکارمواجه شوند

برای مثال:اگرازیک صنف معین دربازارفقط یک واحد وجود داشته باشد مشتریان آن صنف همگی به آن، واحد سرازیر می شوند واگرازهمین صنف دوواحد بوده باشد مشتریان آن صنف با کمی اختلاف بین آن دوتقسیم می شوند وبا افزایش واحدهای مورد نظر این تقسیم ادامه می یابد  که نتیجه ی آن برای هریک از کسبه  کسادی وبی رونقی کسب وکاراست ...       ادامه دارد 

نظرات 1 + ارسال نظر
سامان سه‌شنبه 11 فروردین 1394 ساعت 19:54

عالی بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.