نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

شگفتی های شهر هرت!، ( بخش 4)


از شگفتی های متمایز و بلکه منحصر به فرد شهر هِرت ، آلوده بودن هوای آن به ویروس بی خیالی و بی تفاوتی است!

اهالی شهر هرت در اثر استنشاق این هوا به مرض مسری و در عین حال بی درمان ( وِلِلِش ) یا همان بی خیالی دچار شده اند.

از ویژگی های بیماری وِلِلِش، سرعت پیشرفت و فراگیری آنست. وِلِلِش می تواند در اندک مدت، اعضای اصلی و مهم بدن  بیمار را فرا گیرد و آنها را از چرخۀ بهره وری خارج کند.

اولین و مهمترین اعضائی که قبل از همه در تیر رَس بیماری وِلِلِش قرار می گیرند، چشم و گوش و زبان بیمار است و بیمار در اثر آن نخست قدرت بینایی و سپس شنوایی و آنگاه توان گویایی خودرا از دست می دهد و به عبارتی کور و کر و لال می شود.

وِلِلِش درمراحل بعدی، سایر احساسات و عواطف فرد بیمار را هدف می گیرد و با فلج کردن قدرت اندیشه و ادراک فرد مبتلا، وی را به موجودی کج فهم، بی منطق و خرافاتی تبدیل می کند.

بیماری وِلِلِش به سرعت در کلیۀ اعضا و جوارح و حتی سلول های فرد مبتلا نفوذ می کند و آنها را یکی پس از دیگری از انجام وظایف فِطری و نهادی خود باز می دارد. این بیماری تا آنجا پیش می تازد که می تواند با جا به جا کردن برخی اعضا وظایف یکی را به دیگری تحمیل کند. تحمیل وظیفۀ  فکر و ادراک و تشخیص، به معده  یکی از عوارض مهم این بیماری است و بیمار وِلِلِشی با این دگرگونی اساسی به جای مغز با معده فکر می کند، با معده مسائل را حل می کند، با معده تصمیم می گیرد و در آخر با معده به عالم هَپَروت عروج می کند! مغز نیز که در این دگر گونی وظایف خودرا به معده واگذار کرده است رفته رفته به یک عضو عاطل و بی مصرف بدل می شود و در آخر می پوسد و از بین می رود. می دانیم کسانی که درعالم هَپَروت سیر می کنند از عالم واقع فرسنگ ها فاصله می گیرند و با غوطه ور شدن در دریای افکار کهنه و پوسیده و تاریخ گذشتۀ خود، مسائل اصلی زندگی را به طبیعت می سپارند.اهالی شهر هِرت، بر همین اساس، به هر آنچه که دارند و ندارند قناعت می کنند و خودشان را برای به دست آوردن حقوق فردی و اجتماعی به زحمت نمی اندازند. « در دهر هر آنکه نیمه نانی دارد، از بهر نشست آشیانی دارد؛ گو خوش بزید که خوش مقامی دارد» ویا «نه براشتری سوارم ، نه چو خر به زیر بارم . نه خداوند رعیت، نه غلام شهریارم»... شعر ها و شعار هایی هستند که بیماران وِلِلِشی برای راحت کردن خود از زحمت فکر و حرکت و تلاش و تکاپو سروده اند و آنها را در هر محفل و مجلسی می خوانند و به همدیگر بَه بَه و چَه چَه می گویند و هورا می کشند!    

افکار و اندیشه های وِلِلِشی و هَپَروتی همچنین در عبارت ها و جمله هائی چون «هر چه باداباد، هرچه پیش آید خوش آید، دم غنیمت است، این نیز بگذرد، یا نصیب یا قسمت، بسپار  به طبیعت،تقدیر چنین بوده، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو و بالاخره زمانه با تو نسازد تو بازمانه بساز» متجلی می شود.

چیرگی این قبیل تلقینات و تقدیر گرایی ها برخرد ورزی و تعقل و تفکر در امور، انگیزۀ هرگونه تلاش و تکاپو برای ایستادگی در برابر ناملایمات و غلبه برمشکلات را از اغلب اهالی شهر هِرت، سلب کرده و موجب تقویت روحیۀ انفعال، نوکر صفتی و رعیت منشی درآنان شده است. آنان همچنین تحت تأثیر این تلقینات، هویت و استقلال فردی خودرا از دست داده و به راحتی می پذیرند که هر بلائی به سرشان می آید برای شان از قبل مقدر شده است  و چاره ای جز گردن نهادن به آن را ندارند.

بسیاری از روحیات، رفتارها و کنش های اهالی شهر هِرت برپایۀ این پندارهای قرون وسطائی و بلکه دقیانوسی شکل گرفته و به رغم دگر گونی های چشمگیر فکری، فرهنگی و اجتمایی در سراسر گیتی و به تبع آن ارتقای سطح آگاهی های بشری، هنوز این پندار ها و گرایش ها برارکان زندگی فردی و اجتماعی آنان سایه افکنده است.

فقدان روحیۀ حق جویی وحق طلبی، سستی و ناتوانی در مقابلۀ با قانون شکنان و اصحاب زر و زو و تزویر، فقدان حس رقابت و پیشی گرفتن از رقیب، نداشتن پشتکار و توانایی پی گیری مسائل و رفع موانع، بی خیالی و بی تفاوتی در قبال رخدادها و دگر گونی های پیرامونی، پذیرندگی و سازگاری  در برخورد با انواع پدیده ها از جمله: حق کشی و اجحاف و تبعیض و چندین مورد مشابه دیگر از عوارض و پیامدهای بیماری وِلِلِش هستند که متأسفانه اهالی شهر هرت را گرفتار خود کرده است.

در بخش های دیگر از سوء استفاده هایی که افراد سود جو و فرصت طلب از آشفته بازار بی خیالی ها، بی تفاوتی ها وضعف های  مبتلایان به ویروس کشندۀ وِلِلِشِ کرده و می کنند یاد خواهیم کرد.

 

  

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.