در قسمت های گذشته تقریبا درباره هر موضوع و هر یک از اقشار جامعه قلم زده ام، الا پزشکان جامعه و البته شیوههای درمانی آنان؛ لذا این قسمت را تماماً به این موضوع حساس و حیاتی اختصاص می دهم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. پزشکان در واقع چشم امید و تکیه گاه روحی بیماران محسوب می شوند؛بیما رانی که از انواع دردها و نارساییها رنج میبرند و برای تسکین آلام روحی و جسمی خود، به پزشک پناه میبرند. مدیران جامعه نیز به نوعی برای آحاد جامعه پزشک محسوب میشوند و موظفند که مشکلات و نیازهای مردم را به درستی تشخیص دهند و دردها و رنج های آنانرا با سیاست گزاری ها و برنامه ریزی های راهبردی تسکین بخشند و در یک کلام آسایش و رفاه جامعه را تامین کنند. در این یادداشت خواهیم دید که رفتار و کردار پزشکان شهر هرت، در قبال این مشکلات، چگونه است و برای برطرف کردن آنها چه رویکردی را اتخاذ می کنند. پزشکان شهر هرت برای درمان بیماران خود از انواع شیوه ها و شگرد ها استفاده می کنند. اولین و اصلی ترین شیوه به اصطلاح درمانی پزشکان متعهد و قسم خورده! این شهر شگفت انگیز و استثنایی به فراخور تشخیص نوع بیماری، یک دوجین از انواع داروها را در یک نسخه عریض و طویل، به بیمار خوب تجویز میکنند و دستور مصرف آنها را در ذیل هر قلم از دارو می نویسند و به دست بیمار می سپارند و اگر بیمار بیچاره بگوید: قدرت خرید این داروها را ندارد و یا بیشترین اقلام مندرج در این نسخه درهیچ داروخانه و یا در طبله هیچ عطاری پیدا نمیشود؛ پاسخ می شنوند: " دنده مسئول آن نخواهم بود! " دومین شیوه یا مرحله درمانی پزشکان مسئولیت شناس این شهر! رژیم درمانی است. در این مرحله پزشک محترم با ارائه یک لیست بلند و بالا شامل: انواع خوراکی ها و نوشیدنی ها، بیمار را از خوردن و آشامیدن آنها منع میکند. اقلام مندرج در این لیست به اندازهای متنوع و فراگیر است که فقط آب خوردن را شامل نمیشود و اگر بیمار رنج کشیده به پزشک معالج خود بگوید با این رژیم جامع و کامل دیگر چیزی برای خوردن و آشامیدن باقی نمی ماند تا با استفاده از آنها بتواند چند روزی روی پای خود بایستد؛ باز با همان پاسخ قبلی مواجه میشوند که: " بنده مسئولان نخواهم بود!" سومین مرحله درمانی پزشکان شهرهرت، امید درمانی است. این رویکرد زمانی از سوی پزشکان این شهر اتخاذ میشود که حال عمومی بیمار در اثر مسائلی چون نا یاب بودن دارو ناتوانی بیمار از پرداخت انواع هزینه های درمانی و رعایت رژیم سفت و سختی که برایش تجویز شده است، روز به روز رو به وخامت می گذارد و پزشک محترم ادامه هرگونه درمانی را که مفید به حال بیمار باشد غیر ممکن تشخیص میدهد و لذا ناچار به امید درمانی روی می آورد، تا بلکه بتواند با امیدوار کردن بیمار فلک زده به ادامه زندگی، وی را تا چند روز یا حداکثر چند هفته، افتان و خیزان در برزخ مرگ و زندگی به حال خود رها کند! پزشکان متعهد و حاذق شهر شگفت انگیزهرت! بالاخره وقتی از شیوه های سه گانه به اصطلاح درمانی ننتیجه مثبت نمی گیرند و بیماران بخت بر گشته بجای بازیافت سلامتی خود و احساس راحتی و آرامش درفرایند درمانهای اغلب فکسنی و ناشیانه سیر قهقرائی می پیمایند و حال روزشان روز به روز بدتر و بدتر میشود و تداوم این وضعیت بلطبع موجبات نا رضایتی و عصبانیت آنان را از نا پزشکان غاصب این حرفه مقدس فراهم می آورد؛ اول به وعده درمانی و دادن وعده های سر خرمن و دروغین و در نهایت به صبر درمانی متوسل می شوند و آنان را در قبال درد ها رنج هایی که در اثر بی مبالاتی ها و ندانم کاری های پزشک نمایان درد وبی مسئولیت عارض شان شده است به صبرو شکیبایی فرا می خوانند تا شاید دستی از غیب برون آید و کاری بکند؛ اما بالاخره این رفتار شگفت انگیز با بیمارانی که سلامت و بلکه هستی خود را در فرآیند درمان های ناشیانه و زور زورکی این حضرات باختهاند، به کجا خواهد انجامید فقط خدا می داند وبس! ادامه دارد