یکی از ویژگی های قابل تحسین اهالی شهرهرت: حرف شنوی و پند آموزی از بزرگان است و بر همین اساس سخنان گهربارآنان را با آب طلا می نویسند و آویزه گوش و نصب العین خود قرار می دهند تا برایشان ملکه شود و هرگز از آن غافل نباشند!
برای مثال: این سخن شاعر بزرگوار که گفته است : " زگهواره تا گور دانش بجوی " از جمله سخنان نان و آب داری است که اهالی پندآموز شهرهرت، هرگز از آن غافل نمی شوند و از همان اوان طفولیت و به محض تاپی پاپی کردن، به مدرسه و سپس به دانشگاه می روند و بهترین سال های عمر خود را در انواع موسسات به اصطلاح علم آموزی که خدا را شکر در شهر هرت، روز به روز بر تعداد و وسعت آنها افزوده می شود به تحصیل مثلاً علم! مشغول میشوند و با اتلاف وقت و انرژی و پول فراوان دراین موسسات، برا ی اینکه ثابت کنند که همچنان به پند و اندرز بزرگان پایبند هستند، تحصیلات خود را تا مقطع دکترای بیکاری با گرایش های خانه نشینی و یا با کمی پیشرفت، قهوه خانه نشینی، قلیان چاق کنی، سیگار دود کنی و در نهایت خیابان گردی ادامه می دهند و با کوله باری از انواع آسیبها و آلودگی های اجتماعی و چه بسا اعتیاد، بالاخره به لب گور می رسند!
آری این است نتیجه حرف شنوی و پند پذیری اهالی شهر هرت، از بزرگان علم و ادب! آنان در راستای عمل به این اندرزها در کودکی برای جستجوی دانش به مدرسه می روند تا یاد بگیرند که: "علم بهتر از ثروت است" زیرا ممکن است مال و ثروت را دزد ببرد و بخورد؛ اما هیچ کس نمی تواند به علم و دانش، دستبرد بزند؛ لذا علم با گذشت زمان چاق و چله تر می شود و آدم را تا لب گور همراهی می کند!
و ا ما در دانشگاه یاد می گیرند که: " مدرک بهتر از علم و ارزشمندتر از تخصص و مهارت و فرهنگ و ادب و شخصیت است و منزلت اداری و اجتماعی آن بر تر و بالاتر از آن است که آدم کار بلد باشد و بتواند چرخهای صنعت و تولید و اقتصاد و توسعه جامعه ای را که بدان تعلق دارد به چرخاند و به سر منزل مقصود رهنمون شود! "البته باید در پرانتز عرض کنم که: ( در شهرهرت، مدرک هم به تنهایی از ارزش و اعتبار آنچنانی برخوردار نیست؛ بلکه این کاغذ پاره چند خطی باید با چاشنی رابطه و پارتی آن هم به چه کلفتی همراه باشد؛ تا به قول سعدی خدا بیامرز، آدم بتواند با وجود همه بی هنری ها و بی تدبیریها " در صدر نشیند و قدر ببیند.
" در هر صورت، امروز دانشگاه ها و مراکز به اصطلاح علمی و فرهنگی شهر هرت، به کارخانه تولید مدرک تبدیل شدهاند و سالانه صدها هزار نفراز فرزندان این دیار فاقد یار را با کاغذ پاره ای در دست و با شعار " مدرک بهتر از علم است " به موسسات بی کاریابی گسیل میکنند؛ تا آمارگران مغرض از خدا بی خبر، آنان را در آمارهای خود به غلط در ردیف بیکاران جا نزنند !!