وا قعیت ها را هرگز نمی توان انکار کرد. چشم بستن به واقعیتها عین خطاست. واقعیت سیل، زلزله، طوفان و خسارت های مادی و معنوی ناشی از این رخداد ها را چگونه می توان باور نداشت؟ و چگونه می توان واقعیت شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان و کشتارهای توده ای آن را که هر روز به چشم خود میبینیم و در عمل تجربه میکنیم باور نداشت؟ اگر همه خبرها، هشدارها، آژیرها و بوق و کرنا ها در باره خطر این ویروس منحوس را تنها یک دروغ یا شوخی فرض کنیم؛ چگومه می توانیم مرگ تأثر بر انگیز عزیزان، دوستان، همسایگان و همشهریان مان را که در اثر ابتلای به این بیماری همه روزه در جلوی چشم مان اتفاق میافتد باور نکنیم؟ پر شدن بیمارستانها و مراکز درمانی از بیماران کرونایی، انباشته شدن آرامستانها از فوتی های ناشی از کرونا، اختصاص ۱۰۰ درصد تختهای i c u در بیمارستان ها به بیماران کرونایی، خستگی و فرسودگی کادر درمان در اثر تلاشهای شبانهروزی، خسارت های روز افزون مادی و معنوی وارد شده به جامعه، تعطیلی بسیاری از کسب و کارها در ماههای اخیر... همه و همه واقعیت های تلخ و انکار ناپذیری هستند که همه ما به رأی العین می بینیم و در عمل تجربه میکنیم. با این وجود، چرا باور نمی کنیم که کشتارهای این هیولای بی رحم، از موج و بحران و طوفان و سونامی گذشته و به فاجعه تبدیل شده است؟! چرا باور نمی کنیم که این غول بی شاخ و دم روزگار میلیونها نفر را در سراسر کره خاکی سیاه کرده و هر روز دسته دسته از مردم قربانی میگیرد؟! چرا رشد مداوم آمار ابتلاها و مرگ و میر های ناشی از کرونا را نادیده می گیریم؟! چرا باور نمی کنیم که هرگونه غفلت و بی مبالاتی در رعایت پروتکل ها و دستورالعمل های بهداشتی ممکن است به نابودی میلیونها انسان بی گناه در سراسر جهان بیانجامد؟! چرا نمیخواهیم بپذیریم که این ویروس چموش روز به روز وحشی تر، قدرتمندتر، مهاجم تر و خونخوار تر می شود؟! چرا باور نمی کنیم که هیچ دارویی و درمانی در این ویروس ناشناخته کارگر نیست؟! و به هیچ وجه نمیتوان با آن شاخ به شاخ شد و پنجه در پنجه اش افکند؟ با چه زبانی باید به ما بگویند که راه مصون ماندن از رشد و پیشروی این دشمن تا دندان مسلح: دور ماندن از دسترس آن، بستن راه های نفوذی که می تواند از آن ها در ما نفوذ کرده و در اعماق وجودمان رخنه کند، تنها رعایت پروتکل ها و دستورالعمل های بهداشتی، از جمله: فاصله اجتماعی، در خانه ماندن، استفاده اصولی از ماسک و شست، شوی مداوم و ضد عفونی کردن دست ها ست؟!
باتمام این واقعیت ها چرا برخی از ما تا این اندازه نسبت به سلامت خود و جامعه خود، بی تفاوت شده ایم؟! چرا آگاهانه به پیشواز خطر می رویم؟ چرا در صدی از ما از زدن ماسک درکوچه و بازار و در مکان های عمومی خودداری می کنیم؟! اگر به خودمان رحم نمی کنیم چرا سلامت و زندگی دیگران را به خطر می اندازیم؟! چرا به فکر کادر فداکار درمان، پزشکان و پرستاران جان برکف که زندگی و آسایش خود و خانواده خودرا تماما وقف مراقبت از بیماران کرونایی کرده و می کنند و لحظه ای آرام و قرار ندارند نیستیم؟! آیا می دانیم که اگر خدای ناکرده فداکاران عرصه سلامت باقیمانده نیرو و توان خودرا از دست بدهند چه رخداد تلخی در انتظار ماست؟
بنابر این بیایید با قبول این واقعیت که کرونا این موجود فرصت طلب از نقاط ضعف ما برای نفوذ و رخنه دراعضای حساس مان استفاده می کند در یک رستاخیز همگانی و یک اتحاد صمیمی و تنگاتنگ، علیه این دشمن مشترک به پا خیزیم و تمام نیرو و توان خودرا برای مقابله با آن به کار گیریم؛ با این پیش فرض که تنها راه مقابله و شکست آن رعایت کامل و بی عیب و نقص یروتکل های بهداشتی است.