نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

و چه خوب بود اگر... (16)


راستی چه خوب بوداگر: سردمداران دول بحران زده وچه بسا ورشکسته ی اقتصادی درسراسرجهان، بویژه، کشورهای صنعتی ودررأس همه، امریکا، که هم اینک، زوزه ی درماندگی وبیچارگی شان درفضای لایتناهی طنین افکن شده وپژواک شکستن استخوانهایشان، گوش فلک راکَرکرده واز فرط ناچاری وناتوانی واستیصال، کاسه  ی گدایی به دست گرفته اند وپوزه ی شان را به پای این وآن می مالند وبه هر دری می زنند، تابلکه بتوانند از مخمصه ای که دراثرمصرف گرایی وتجمل پرستی وپرخوری وشکمبارگی واسراف وتبذیر وافراط وتفریط وبی بندوباری وبی برنامگی و ولنگاری و... بدان گرفتارآمده اند، رهایی یابند. اندکی به خود میآمدند واز برج عاج خود پیاده می شدندواز کِبر ونخوت وخودخواهی وخودپرستی  وخودستایی وخودبزرگ بینی وخودکامگی شان می کاستندوبه قدرت اقتصادی ونظامی وسیاسی شان، تااین حد نمی بالیدند وبه این حقیقت مسلم توجه میکردند که نتیجه ی آنهمه قلدری وزورگویی وظلم وجور وبیداد واینهمه حرص وآز وپول پرستی واستثمار وبهره کشی و... جز این نخواهدبود که روزی به عذاب الهی گرفتارآیند ودرلجن زار اعمال ناشایست خوددست وپابزنند. که این است وعده الهی به آنان که خودرا حق مطلق میدانند وکوچکترین حقی به دیگران قائل نیستند وهمه را بَرده وفرمانبردار خودمی پندارند وبرحسب خصلت جنگ طلبی شان، عالمی را به آتش می کشند وامنیت جهانیان را درمعرض تهدید جدی قرار میدهندوبخاطردوام وبقای حکومت نامشروعشان؛ آزادیها راسلب میکنند وزبانهارا می بُرند وقلمها رامی شکنند وزندانها را از آزادیخواهان وآزادمردان وحق جویان وحق طلبان پرمیکنند ودین وایمان مردم رابه بازی میگیرند واعتقادات مردم را تخطئه می کنند ومنابع وثروتهای عمومی رابه یغما میبرند وآنها رادرجهت تامین منافع خودبکار میگیرند وتوقع دارند؛ همگان دربرابرشان کرنش کنند وسرتعظیم وتکریم فرودبیاورند وحرفی روی حرفشان نزنند وکوچکترین اعتراضی به خودکامگی وخودمحوریشان نکنند... غافل از اینکه هرفرازی رافرودیست وهرصعودی را نزولی وهراوجی راحضیضی وبه قول مولانا جلال  الدین محمدبلخی  »مثنوی معنوی«:  
نردبان این جهان ، ماومنیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
لاجرم آنکس که بالاتر نشست   
استخوانش سخت تر خواهدشکست 

و چه خوب بود اگر... (15)

راستی چه خوب بوداگر: می توانستیم به یک طریقی از دولت محترم که بمنظور سرعت بخشیدن به امور وصرفه جویی در وقت وانرژی، شرح وظایف ادارات وسازمانهای دولتی راباالهام از معانی ومفاهیم کلمات قصارحکما؛فضلا ودانشمندان قدیمه وجدیده: ماننداینکه: »کارنیکوکردن ازپرکردن است« ویا،»کار راآن کردکه تمام کرد...«، تعریف نموده است. تقدیر وتشکرنموده وتوفیق روزافزون ایشان رادر میان برزدن به راهکارها،ازدرگاه خداوند بزرگ مسئلت نمائیم...مثلاً یکی ازمهمترین وظایف شهرداریها ازقدیم الایام واز وقتیکه به نام نامی»بلدیه« مفتخر ومباهی شده اند؛مقابله ومبارزه ی بی امان باعرضه کنندگان موادغذایی غیربهداشتی وعاملین ایجادآلودگی، بویژه آلودگی صوتی بوده است که: بوسیله چرخ دستی، یاوانت بارهای مجهزبه بلندگو، انواع موادغذائی رادرشرایط غیربهداشتی، درفضای باز ودرمعرض بادوخاک ومور وموش ووحوش!، به خلق ا... ، بویژه کودکان معصوم وناآگاه قالب می کنند وبدین ترتیب نقش مؤثر خودرا درانتشار سهل وآسان انواع ویروس هاومیکروبها وباکتریها وانتقال سریع وبیواسطه  بیماریهای عفونی وخطرناک به مردم، ایفا میکنند... این وظیفه چه بسا به این دلیل از شرح وظایف ادارات وسازمانهای ذیربط، ازجمله: شبکه ی بهداشت ودرمان، سازمان دامپزشکی، اداره حفاظت محیط زیست و... منفک وبه وظایف شهرداری هامنظم شده است که اولاً شهرداریها درتعقیب وگریز متخلفین، بویژه متخلفین بهداشتی، از تجربه وتوان کافی برخوردارند ومأمورین زبروزرنگ این نهادها میتوانند ترازوی این قبیل افراد رادرطرفه العینی ضبط وآنها رابطور کامل خلع سلاح کنند!. دوماً میتوانندمواد غذایی مشکوک به آلودگی رادرآزمایشگاه های مجهزی که دراختیار دارند، موردآزمایش وآسیب شناسی قرارداده ودرصورت احرازآلودگی، آنها رادر کارخانه ی کمپوست ،که مدتهاست، بعلت نبود موادقابل بازیافت به تعطیلی کشیده شده وباوجود صرف هزینه های میلیاردی برای راه اندازی آن معلوم نیست درکجا خاک می خورد!، موردتجربه وبازیافت قرارا داده وتفاله های آنهارا در چاله چوله ها ودست اندازهای عمیقی که برای بلعیدن وسایل نقلیه وعابرین پیاده درخیابانها ومعابرشهرمان دهان بازکرده اند، بریزند وبااین کار درواقع بایک تیرسه نشان بزنند!... وادارات وسازمانهای ذیربط هم که نه درشرح وظایف شان مقوله ی مقابله ی باتخلفات فوق الذکر وجود دارد، نه چنین کاری درشأن ومنزلت آنهاست!. نه قربانی شدن مردم بیگناه وکودکان معصوم برایشان مهم است ونه از افزایش هزینه های درمانی دولت ککشان می گزد و... بروند برای مشتی بقال بیسواد،پیر ازکارافتاده، کلاس باصطلاح آموزش  بهداشت  بگذارند ویامحل کسب  بقال محله راکه میتوان گفت: نود وچنددرصد خرده فرمایشهای متولیان بهداشت راعمل کرده ومابقی راواقعاً نتوانسته،تخته کنند وبفرستندش بدنبال کشک سابی خودش!.

و چه خوب بود اگر... (14)

  • راستی چه خوب بود اگر: نویسنده محترم ستون چه خوب بوداگر... قبل از اینکه قلم روی کاغذ بگذارند ودرباره ی برخی آدمها چیزی بنویسند یابپرسند ویاپاسخ بخواهند، باآنها بطور خصوصی وکس نداند! وارد مذاکره ومشاوره وحتی اگر باهم برسرمسایل وموضوعات موردنظر به یک توافق اصولی رسیدندکه امیدوارم برسند!»فبها« وگرنه بقول معروف این گوی واین میدان واین کاغذ واین قلم... (امضاءمحفوظ..)
متن فوق،به قلم سحرآمیزیکی از خوانندگان بسیار عزیز وبسیار نکته سنج ستون محکم واستوار چه خوب بوداگر... به زیور طبع وحلیه نشرآراسته گردیده. که ابتدا برخودفرض می دانیم؛ من باب: من لم یشکرالمخلوق، لم یشکر الخالق، ازاندرزها ورهنمودهای پدرانه وداهیانه ی ایشان درخصوص انجام مشاوره ومزایده ومعامله!، »قبل ازشروع به مکاتبه« تقدیروتشکرنموده وتوفیق روزافزون ایشان رادرحل وفصل مسایل، ازنزدیکترین راه، باکمترین هزینه وکمترین زحمت، ازدرگاه خداوند قادرمتعال مسئلت نمایم.همچنین برخودفرض میدانم؛ رهنمودهای این خواننده فهیم وخوش نیت راکه نیت خیرشان درباره ی ضرورت مراوده ومشاوره ی ارباب جراید واهالی قلم باصاحبان قدرت وزعامت ورسیدن به یک توافق بی منت، برکسی پوشیده نیست؛ همواره نصب العین وآویزه ی گوش خودقراردهیم وآنها رادرفرصت های مناسب بکار ببندیم...
واما چه خوب بوداگر: دیگر خوانندگان عزیزهم، ازاهم فواید وعواید این رهنمودها، اطلاع کافی ووافی حاصل نموده ومنبعد درمراودات خودبابرخی آدمها، از آنها بطور اصولی استفاده می نمودند.
وامااینک اهم فواید وعواید رهنمودهای فوق:
1- درصورت بکارگیری این رهنمودها که زیادهم دورازدسترس نمی باشند ومی توان باکسی بالا وپایین کردن درباره برخی از اصول آن به توافق رسید؛ بنده لزوماً واجباراً از میرزابنویسی ستون چه خوب بوداگر... کناره گیری میکنم ومیروم دنبال مزایده ومعامله ی خودم.
2- باحذف ستون چه خوب بوداگر... ازنشریه، بتدریج بقیه ستونها هم به تأسی از این بنده به تعطیلی کشیده میشوند ونویسندگان آنها هم، میروند بدنبال مزایده ومعامله ی خودشان.
3- باحذف همه ی ستون ها ازنشریه، طبعاً سقف آن فرو می ریزد ودرش تخته میشود ودیگر این همه وقت وانرژی وکاروکاغذ ومرکب و... تلف نمی شود. که خود کمک بزرگی به اقتصادکشور است.
4- ازهمه مهمتر اینکه خیال آدمهای موردنظر نویسنده  این نامه، ازشرپرسشها وپاسخ ها وتحلیلها ونقدها ومزاحمتها ی مشتی نویسنده سمج وپرتوقع ومردم آزار برای همیشه راحت میشود.
5- وبالاخره اینکه: فکر خوانندگان هم ازنشریه بازی ونشریه خوانی فارغ میشود وآنها هم بناچار میروند بدنبال کشک سابی خودشان.

و چه خوب بود اگر... (13)

و راستی چه خوب بوداگر: مدیران ومسئولان دستگاههای اجرائی بطور اعم ومسئولان سازمان میراث فرهنگی وگردشگری شهرمان بطور اخص، باعنایت به این واقعیت که مراغه به لحاظ دارا بودن ده ها اثرکم نظیر تاریخی و جاذبه های طبیعی،مانند: رصدخانه خواجه نصیرالدین طوسی، برجهای دوقلوی کبود ومدور، گنبد غفاریه، گنبدسرخ، مقبره آقالار، معبدمهر، بازارهای سنتی، کاورانسراها وحمام های قدیمی، موزه ایلخانی، باصدها اثرتاریخی و نیز غار طبیعی هامپوئیل  و باغات گسترده و سرسبز و ... از استعداد قابل توجهی برای جلب گردشگران داخلی وخارجی برخورداراست وبا اندک توجهی می تواند بعنوان یکی از قطبهای شاخص گردشگری، نه تنها درایران که درجهان مطرح شود... دریک بسیج همگانی ویک حرکت سریع وضربتی، تمام هم وتوان خود را مصروف بسترسازی واحداث زیر ساختهای لازم برای توسعه صنعت توریسم، مانند هتلها، مهمانسراها، راه های ارتباطی بازسازی واحیاء وآزادسازی آثار ومیراث هائی که سالهاست، بی هیچ توجهی بحال خود رها شده اند ودر همین راستا نسبت به اتمام پروژه بزرگ دهکده توریستی، طراحی و اجرای پروژه تفریحی و رفاهی در سواحل رودخانه صافی چای، ازپل هاشم آباد تادریاچه علویان، همانطوریکه مسئولان وعده آنرا به مردم داده اند،تسریع دراتمام پروژه تأسیس مرکزپژوهشهای فسیل شناسی و ساماندهی و اجرای پروژه اطراف رصدخانه خواجه نصیرالدین طوسی ونصب پلانتاریوم ها که سالهاست درانبارهاخاک میخورند ودرمعرض پوسیدگی قرار گرفته اند، اقدامات جدی و اساسی بعمل میآوردندوبا استفاده صحیح وکارشناسی شده ازوسایل مختلف ارتباطی مانند اینترنت، ماهواره و... وچاپ عکسها وکتابچه های حاوی تصاویر، تاریخچه و مشخصات آثار وابنیه تاریخی وجاذبه های طبیعی درتیراژ بالاو انتشار آنها در سراسر جهان وسایر ابتکارات و امکانات، درهمین راستا، ظرفیتهای گردشگری این شهر راکه باوجود قرار گرفتن درلیست ده شهر دارنده آثار وابنیه تاریخی امروز نه تنها برای جهانیان که حتی برای ایرانیان، ناشناخته است، به آنها معرفی می کردند وکلیه شیوه های پیشرفته ومدرن رادر راستای عرضه اصولی آثار وجاذبه های این شهر، به گردشگران بکار می بستند و درآمدهای سرشارحاصل ازآن را صرف توسعه وشکوفائی شهرمان می کردند...
و نیز چه خوب بود اگر: سرمایه گذاران بخش خصوصی وشرکتهای عامل بابکارگیری سرمایه ها، تجربیات ومهارتهای خود، دراین کار خیر ودر عین حال سودآور نقش مؤثر خود رادر احیاء وتوسعه صنعت فراموش شده ومظلوم گردشگری این شهر وبه تبع آن تحقق توسعه پایدار وهمه جانبه آن بخوبی ایفا میکردندودر این کارخیر بامسئولان ذیربط که اینک به بهانه نبود بودجه واعتبارات لازم برای پیشبرد برنامه ها ونیز عدم آمادگی سرمایه گذاران ورفع موانع موجود دراین عرصه،آنها رابه مشارکت دراین طرحها تشویق وترغیب میکردند...

و چه خوب بود اگر... (12)

راستی چه خوب بوداگر: هریک ازمدیران و کارکنان دستگاههای اجرایی ونظارتی شهرمان، همانطوریکه؛ آقای اقبالی، دادستان محترم دادسرای عمومی وانقلاب مراغه نیز، دریکی از جلسات شورای اداری، خاطرنشان شده اند: به این حقیقت توجه می کردند که: »این پست ها ومسئولیت ها،درواقع،امانت هایی هستند که چند صباحی به آنها سپرده شده اندوهیچ پست ومقامی همیشگی ومادام العمر نیست.لذاباید از این فرصت هااستفاده مثبت و خداپسندانه نموده وهمت خود را مصروف به خدمت و حل مشکلات مردم و ترویج  احکام الهی و جلوگیری  از بروز معاصی بکار گیرند...«و همانگونه که در بدو استخدام ویا انتخاب متعهد شده اند وحتی برخی سوگندیادکرده اند؛ در ازاء حقوقی که از بیت المال میگیرند به مردم خدمت کنند،کمی حقوق ،یا سختی کار را بهانه ی کم کاری  وبی حرمتی در حق ولینعمت های خود قرار ندهند، از برخورد ناشایست، با ارباب رجوع جداً بپرهیزند،آنهارا درپیچ وخم تشریفات زاید و بوروکراسی نفس گیر اداری سرگردان نکنند، وقت وانرژی مراجعین رابا امروز و فردا کردن های بی مورد و غیرضرور تلف نکنند، از هرگونه اجحاف و تبعیض درحق آنها دوری گزینند، حقوق مردم را محترم بشمارند و در حفظ حرمت وکرامت انسانی شان نهایت سعی وکوشش رابکار بندند، در ازاء انجام وظایفشان از مردم انتظارکرنش ومداهنه نداشته باشند، ازوقت و امکانات اداری درامور شخصی، استفاده وبه عبارت صحیح تر سوء استفاده نکنند، از هرگونه دخل و تصرف در اموال عمومی خودداری کنند، از اخذ رشوه، بعنوان یک تخلف و بلکه گناه بزرگ امتناع بورزند، کاری نکنند که ارباب رجوع ازآنها برنجند و با خاطری آزرده و دلی آکنده از نارضایتی و بدبینی، اداره را ترک کنند و فراموش نکنند که خداوند همیشه و در همه حال حاضروناظربررفتاروکردار آنهاست...
وبالاخره چه خوب بوداگر: هریک ازآحاد مردم، باعنایت به اینکه نسبت آنها به کارگزاران، نسبت مخدوم به خادم است وطبعاً هر مخدومی حق دارد؛ بامشاهده هرنوع لغزش یا اشتباهی ازناحیه خادمین خود، آنها رامورد مؤاخذه وبازخواست قرار داده واز ایشان بخواهد؛ به وظیفه قانونی خود بدرستی عمل کنند... درهنگام مراجعه به ادارات و سازمانها حقوق قانونی خودرا ازمتولیان امر مطالبه کنند ودرصورت مواجهه با هرگونه حق کشی و اجحاف و تبعیض، مراتب را به مراجع ذیصلاح گزارش کنندوتااستیفای حقوق خود ازپای ننشینند... ودر نهایت به این حقیقت توجه داشته باشند: که هرگونه انفعال و انقیاد وبی تفاوتی در مقابل بی قانونیها وبی توجهی ها، علاوه بر بدآموزی متخلفین وقانون شکنان، موجب نهادینه شدن این روند در ادارات وسازمانهاشده ونظام اداری مارا بیش ازپیش بابحران بی قانونی مواجه خواهدساخت... .