نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

و چه خوب بود اگر... (6)

راستی چه خوب بود اگر: هریک ازسازمانها، تشکل ها وانجمنهای مدافع میراث های فرهنگی وعلاقمندان ودوستداران آثار وابنیه تاریخی درسراسر کشور، بویژه انجمن مفاخر معماری ایران،نسبت به تحرکات گسترده ساختمانی توسط شرکت عمران وبهسازی، درحریم قانونی ودرفاصله ای اندک ازبرجهای تاریخی»کبود ومدور« مراغه وساخت وسازهای ناهمگن ونامتناسب وچه بسا ضدفرهنگی، باکاربری تجاری دراین محدوده، که درپوشش عنوان فریبنده واغواکننده؛ آزادسازی برجهای دوقلو وایجادفضای بازبه شعاع چندصدمتردراطراف این آثار وحداکثر ایجادتأسیسات کم ارتفاع باکاربری رفاهی وتفریحی، برای استفاده گردشگران داخلی وخارجی وبازدیدکنندگان ازاین ابنیه، آغاز شده وبه رغم وعده های مکرر مسئولان سازمان میراث فرهنگی وگردشگری کشور، مبنی برتوقف عملیات ساختمانی، بعلت عدم رعایت اصول ومعیارهای مرتبط بامیراث های فرهنگی، همچنان ادامه دارد ومیرود؛ فازهای بعدی آن نیزبه همان سبک وسیاق وباهمان کاربری آغاز شود. واکنش جدی نشان میدادند وباعنایت به اینکه این دواثربسیارمهم وتاریخی درسال 1310 خورشیدی درفهرست آثار ملی به ثبت رسیده وبرای آنها حداقل 75 متر حریم قانونی تعیین شده، اما عاملین این ساخت وسازها بدون توجه به حریم فوق الذکر وتبعات سوء ومخرب این تحرکات، برای برجها وعلیرغم اعتراضات مکرردرمکرر شهروندان مراغه ای نسبت به استمرار این روند وانعکاس آن درمطبوعات سراسری ومحلی وپیگیری موضوع، تاچندمتری این ابنیه نفوذ ودرست ترآنکه بگوئیم تجاوز نموده وبابه حرکت درآوردن بیل های غول پیکرمکانیکی وماشین آلات سنگین ونیز تخلیه مصالح حجیم وسنگین ساختمانی درپای این دواثر تاریخی، آنهارادرمعرض تخریب وانهدام تدریجی قرارداده اند... عزم خودرابرای توقف این تحرکات وحتی تخریب سازه های موردبحث، جزم می کردند وبابهره جوئی ازاختیارات درون سازمانی وساز وکارهای قانونی این میراثهای بسیارمهم وچه بسا بی بدیل راکه درواقع سرمایه های ارزشمند فرهنگی- تاریخی یک ملت ویادگارهای بجامانده ازپیشینیان بوده وریشه درتاریخ وفرهنگ یک ملت دارند، ازخطرنابودی نجات می بخشیدند واجازه نمی دادند، افرادی سودجو وفرصت طلب باسوء استفاده ازآشفته بازار بی تدبیریها وبی مسئولیتی ها وخاصه خرجی های این یاآن مسئول، میراث های فرهنگی وسرمایه های معنوی ماراکه بازسازی مجددآنها بهیچوجه من الوجوه مقدور ومیسور نمی باشد، باهدف کسب درآمدهای سرشار مورد سوء استفاده ودرمعرض انهدام حتمی قراردهند.
وبالاخره اینکه؛ چه خوب بوداگر: مسئولان شهری، بویژه نماینده محترم شهرمان درمجلس شورای اسلامی، فرماندارمحترم واعضای محترم شورای شهر ورئیس محترم سازمان میراث فرهنگی وگردشگری مراغه، درمقابل اینگونه تحرکات، موضع گیری میکردند ونسبت به تخریب میراث های فرهنگی، وآثار وابنیه تاریخی این شهر، تااین حدازخودبی تفاوتی نشان نمی دادند...

و چه خوب بود اگر... (5)

و راستی چه خوب بوداگر: این منتقدین ریزبین ونکته سنج ماکه همواره برای شکارضعفها وناتوانی ها وناکارآمدیها ولغزشها واشتباهات احتمالی این یاآن مسئول درسرراه شان کمین میکنند ومترصد فرصتی میشوند؛ تابلکه بتوانند موراازماست بکشند ومچ طرف رابچسبند وباصطلاح، پته اش رابریزندروی آب! و... روزی به این حقیقت مسلم ، پی می بردند ومی پذیرفتند که: بابا، فلسفه نقد،تنها عیب جویی وایرادگیری وبزرگ نمایی نکات منفی وبرشمردن مواردناخوشایند قضایانیست. بلکه نقددراصل، بازشناسی سره ازناسره، اصل ازبدل، خوب ازبد وبازگویی جنبه های مثبت ومنفی مسایل وپدیده ها وعملکردها ورفتارها وگفتارها، صدالبته باهم ودرکنارهم ویاحداقل بدنبال هم است. بنابراین اگربنده حقیر، می آیم طی مقاله ای فلان کاراشتباه شهرداری یاجناب شهردارراباآب وتاب وشرح وتفصیل وبدون پرده پوشی به رشته نقد می کشم ونکات منفی آن رامتذکر میشوم، باید به همان ترتیب، به همان نسبت، به همان اندازه وباهمان سبک وسیاق؛تلاشهای درخورتقدیر واقدامات قابل تحسین وگامهای مثبت وبرنامه های خوب ایشان راهم که ازبدو شروع بکارتاکنون درراستای توسعه وعمران وآبادانی وزیباسازی ومرمت جداول وساماندهی وتوسعه فضای سبز و... انجام داده ومی دهند، توأمان ودرکنارهم بگویم وبنویسم وبعبارت صحیح تر نقادی کنم. وتنها دراین صورت است که می توانم ادعا کنم: که من یک منتقد منصف ویک انسان واقع بین هستم...
وبالاخره چه خوب بوداگر: هریک ازمدیران ومسئولان ادارات وسازمانها، باعنایت به اثرات سازنده واصلاحی نقد واینکه نقد میتواند آنها رادراصلاح اشتباهات، اتخاذ تصمیمات ورفع مشکلاتشان یاری کند، بجای هرگونه بازتاب منفی وجبهه گیری درمقابل منتقدین، نقدها راباگشاده رویی وسعه صدرمی پذیرفتند. وحتی درصورت اقتضا خودراداوطلبانه ومشفقانه درمعرض نقد دیگران قرارمی دادند وبدینوسیله ثابت می کردند؛ ریگی درکفش وکاسه ای زیرنیم کاسه ندارند وبنابراین حاضرند، عملکرد خودرا، بی کم وکاست  بدون هیچگونه مخفی کاری ولاپوشانی  درمعرض قضاوت وتحلیل عموم قراردهند...

و چه خوب بود اگر... (4)

راستی چه خوب بوداگر: متولیان ودست اندرکاران تولید وعرضه نان، اعم ازنانوا وکارگر وشاطر وخمیرگیرو... باعنایت ویژه به این واقعیت که نان، رزق روزانه، قوت لایموت وغذای اصلی خانواده های ایرانی بوده ونیازی است اساسی واستراتژیک، که نبود یاکمبود ویاهرگونه اشکال ونارسایی درتولید وتوزیع آن، علاوه براایجاد نوعی حساسیت ونارضایتی درجامعه، برای اغلب خانواده ها، بویژه خانواده های پرجمعیت وآسیب پذیر وخانواده هائی که بعلت عدم امکان برخورداری ازسایرکالاها وخوراکی ها، مانند: برنج وگوشت وحبوبات و... مجبورندبرای سیرکردن شکم اهل وعیال خودبه نان پناه بیاورند وبهمین علت است که دولت، مبالغی هنگفت ومیلیاردی، ازبودجه عمومی وکیسه بیت المال به یارانه نان اختصاص میدهد... ونیزباتوجه به اینکه نان نعمت عزیزخداست ومردم ازقدیم الایام به آن احترام ویژه ای قایلند وحیف ومیل آنرامکروه وبلکه گناه میدانند...یک کمی، آری فقط یک کمی همت بخرج میدادند ودرتولیدوتوزیع این نعمت مقدس دقت می کردند وکاری نمی کردندکه این نعمت خداوندی ودرعین حال گرانبها وصعب الوصول، دراثربی دقتی وبی توجهی آنها، بصورت نامطلوب ونامرغوب وخمیروفطیر وسوخته وشور وچه بسا غیربهداشتی وغیرقابل استفاده بدست مصرف کننده برسد ودرصدقابل ملاحظه ای ازآن بهمین علت، بصورت ضایعات وباصطلاح ،نان خشک، نصیب نان خشکی ها ودرنهایت، خوراک چهارپایان شود وازاین طریق، صدالبته، خسارات جبران ناپذیری، هم به اقتصاد کشوروهم به اقتصادخانواده واردشود ودراین وانفسای تورم وگرانی وکمبود روزافزون وتقلیل درآمدها، موجبات، ناراحتی ونارضایتی مضاعف مردم رافراهم آورد... وبالاخره چه خوب بوداگر هریک ازمسئولین ودست اندرکاران، امورآردونان که خود بطورقطع ویقین ازوجود این مشکل واین نقیصه آگاهند ومی دانند که علت عمده کاستی ها ونارسایی هادرچرخه تولید وتوزیع نان وتشکیل صف های طولانی درنانوائی ها، برخلاف برخی اظهارنظرها وادعاها؛ کمبود سهمیه آرد ویاناکافی بودن نانوائی ها درسطح شهرنیست، بلکه دلیل اصلی آن ضعف مفرط مدیریت ونظارت وبی توجهی وسهل انگاری افرادی بی درد وبی مسئولیت دراین چرخه ودرنتیجه نزول بی رویه وروزافزون کیفیت نان وهدررفتن مقادیرمعتنابهی ازاین نعمت الهی درفاصله تولید تامصرف-، دریک اقدام سریع وضربتی وبااعمال مدیریت صحیح واصولی وبکارگیری کلیه سازوکارها وامکانات، بدون توسل به هرگونه عذروبهانه ودست آویزی، درراستای رفع این معضل بزرگ ودردناک اجتماعی واقتصادی تلاش می کردند وازهدررفتن سرمایه های ملی واتلاف وقت وانرژی مردم درصف های نوبت جلوگیری به عمل آورند... .

و چه خوب بود اگر... (3)

راستی چه خوب بوداگر: موتورسیکلت سواران، این یکه تازان عرصه بلا منازع شهر، که اغلب آنهاراجوانان ونوجوانان کم تجربه وکم سن وسال وچه بسا فاقدگواهینامه وفاقدصلاحیتهای لازم، تشکیل میدهندواکثریت آنهاازموتورسیکلت، نه بعنوان یک وسیله نقلیه ونه بمنظور انجام کار ورفع نیاز، بلکه صرفاً، بمثابه یک وسیله تفریحی وتفننی وبه هدف ارضاء امیال جنون آمیزخود،» جنون سرعت وسبقت« استفاده ودرست ترآنکه بگوییم؛ سوءاستفاده میکنند وبازیرپانهادن ونادیده گرفتن اصول وقوانین ومقررات وعلایم ونشانه ها وتابلوها وچراغها وحدها وخط ها وحق تقدم هاو... وتجاوزآشکاربه حریم ها وپیاده روها وپارکها ومکانهای عمومی وعبوربی محابا وبی ملاحظه وبی رویه ازمسیرهای یکطرفه وغیرمجاز و... نه تنها خودکه مردم بیگناه وعابرین بی پناه رادرمعرض انواع خطرها وخسارتها ومزاحمتها قرارمیدهند وموجب داغدارشدن وبه سوگ نشستن وصدمه دیدن ومعلول شدن ومعیوب شدن ومحروم شدن خانواده ها ازنعمت سلامتی وحق زندگی میشوند ودرنهایت امنیت وآسایش وآرامش جسمی وروانی شهروندان رابه چالش می کشند... اندکی به خودمی آمدند وبه این حقیقت مسلم پی میبردند ومی پذیرفتند که استفاده ازاین وسیله نیزمانند هروسیله نقلیه دیگر، تابع قوانین ومقرارت راهنمایی ورانندگی وتحت شرایط وقواعد مشخص ومعینی است که هریک ازموتورسیکلت سواران مؤظف به رعایت آنهابوده وهرگونه بی توجهی وبی مبالاتی نسبت به این مقررات، علاوه برتبعات وخسارات وضایعات جبران ناپذیر برای خودمردم، شرعاً وعرفاً وقانوناً، گناه وبداخلاقی وتخلف وبلکه جرم محسوب شده وشایسته یک شهروند دیندار وخوش اخلاق وقانونمند نیست.
وبالاخره چه خوب بوداگر: مسئولین محترم وپرسنل زحمتکش راهنمائی ورانندگی وآنهایی که مسئولیت ایجادنظم وامنیت وحفاظت ازجان ومال مردم واعمال قوانین رابه عهده دارند وموظفند؛ بااجرای صحیح ودقیق قوانین، قانون شکنان ومتجاوزان به حقوق عمومی رابه سزای اعمال خودبرسانند، همانطوریکه این قلم بارها ازآنها درخواست نموده و باموتور سیکلت سواران متخلف وقانون شکنی که معابر واماکن مختلف شهرمان رابه جولانگاه بلامعارض خودتبدیل نموده وباحرکتهای جنون آمیز، خطرآفرین ومرگبارخود، امنیت وآسایش راازمردم سلب وبرای آنهاایجادمزاحمت می کنند، بطور جدی ومستمربرخورد می کردند واجازه نمی دادند مشتی جوان ماجراجو ومتخلف درجلوی چشم مجریان قانون، قوانین رازیرپابگذارند.

و چه خوب بود اگر... (2)

راستی چه خوب بود اگر: یک نفر، آری فقط یکنفر دراین شهرپیدامی شد وهمت به خرج می داد وآستین بالا میزد ویاعلی می گفت ومسئولیت مقابله باوانت بارهای مزاحم ومجهز به بلندگو ودستفروشان دوره گرد راکه هرکدام یک بلندگو قورت داده اند! ووقت وبی وقت، درکوچه وبازارپرسه میزنند وبه بهانه عرضه کالاهای مصرفی مردم وخرید انواع خرت وپرت های مستعمل خانگی، یک ریز ویکنواخت دربلندگوهای خودمیدمند وباایجادصداهای گوشخراش وغیرقابل تحمل به اعصاب خسته مردم سوهان می کشند وآرامش وآسایش خلق ا... رابرهم میزنند ودمار ازروزگارشان درمی آورند... به عهده می گرفت وبایک اقدام سریع وضربتی به این حرکت غیراصولی وغیرقانونی وبی رویه وآزاردهنده که صدالبته درسایه بی توجهی وبی مبالاتی وسهل انگاری مسئولان ذیربط، روز بروز وساعت وبه ساعت گسترده تروگسترده تر میشود ومی رود تا وجهه قانونی به خود بگیرد، فیصله میداد واز این طریق ثابت میکرد که برخلاف عقیده رایج؛ هنوز دراین شهر قانون حاکم است وبه احدی اجازه داده نمی شود؛ اینچنین گستاخانه وبی محابا به حریم حقوق مردم، تجاوز کند وبه هربهانه ممکن ولو کسب روزی حلال! عرصه زندگی را به مردم تنگ کند وباایجاد آلودگی صوتی درسطحی بسیاربالا سلامت روحی وجسمی وروانی مردم رادرمعرض خطر جدی قراردهد...