نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

چرا کاربری بلوار ساحلی مراغه به پارکینگ اختصاصی شهرداری تغییرمی‌کند

شهرداری مراغه دریک اقدام تعجب برانگیزوتأسف بار؛ باتخریب بخش قابل ملاحظه ای ازفضای سبزموجوددرابتدای بلوارساحلی وقطع چندین اصله درخت، درتقارن با روز زمین پاک، این فضارادرمقابل چشمان حیرت زاده شهروندان وبرغم اعتراضات مکررآنها تسطیح وبه پارکینگ اختصاصی اتومبیلهای شهرداری تبدیل نمود.این درحالی است که اخیراً شورای عالی استانها که رئیس محترم شورای شهرمراغه نیزعضوآن می باشند، لایحه ای رادرمورد جلوگیری از قطع اشجاربه مجلس شورای اسلامی تقدیم نموده است که درآن مجازاتهای سنگینی به مرتکبین اینگونه جرایم پیشنهادشده است.
این تحول، آنچنان سریع وضربتی انجام گرفت که گویی از ضرورت واولویت ویژه ای برخورداربوده وکمترین تأخیردرآن جایزنبوده است!
کتمان حقیقت توسط دونفرازمعاونین شهردار وپاسخ انحرافی ایشان به پرسش نگارنده درموردچگونگی وچرائی این اقدام ونوع کاربری آن واظهاربی اطلاعی دو عضومؤثرشورای شهرازچنین اقدامی، مؤید این واقعیت است که شهرداری، رأساً وبدون اخذمجوزازمبادی ذیربط به این کارمبادرت ورزیده تابه زعم خودهمه راغافلگیرکرده ودرمقابل عمل انجام شده ای قراردهد وازمخالفتهای احتمالی مسئولین ذیربط بویژه درمورد قطع اشجاردرامان باشد.
البته این اولین بارنیست که قدیمی ترین وزیباترین بلوارساحلی مراغه برغم اهمیت وگیرایی بسزایش برای شهروندان مراغه ای، توسط شهرداری مورد تاخت وتاز قرارمیگیرد، بلکه قبلاً نیزبه کَرّات کاربری بخشهایی ازآن به تاسیسات مختلف تغییرداده شده که برای نمونه میتوان به احداث غذاخوری»اوبا« وپارکینگ اختصاصی درانتهای قسمت جنوبی این بلوار اشاره نمود.
درشرایطی که کهن شهرمراغه ازدیرباز باکمبودفضای سبز وتفرّجگاههای عمومی»درمحدوده شهری« مواجه است ومسئولان ذیربط نیزهرچندباتوجیهاتی، بارهابه این واقعیت اذعان کرده اند، قطع تعداد قابل توجهی ازدرختان تناور وتخریب تدریجی تنها بلوار ساحلی ویکی از بهترین چشم اندازهای طبیعی این شهربه تأسیسات نامتناسب وصدالبته غیرضرور، مانندآنچه که درسطوربالااشاره شد، چه توجیهی می تواندداشته باشد وچرا مسئولین ذیربط، بویژه آنهایی که وظیفه سنگین حفظ ومراقبت از محیط زیست ومنابع طبیعی رابه عهده دارند از این عمل غیراصولی ممانعت بعمل نیاورده ودرمقابل آن سکوت اختیارمیکنند؟!
موضوع دیگری که لازم است دراین مقال موردتوجه وامعان نظرقرارگیرد؛ انباشت بیش از حدزباله ها درحواشی وبستررودخانه صافی چای، بویژه دربخشهای مرکزی آن ازپل هاشم آباد تا پل راه آهن وادامه آن تاکیلومترهاست. این وضعیت برغم تذکرات مکررمطبوعات واقشارمختلف مردم به مسئولان، سالهاست بصورت لکه ای شرم آور دربستررودخانه ایکه میتوانست باکمترین توجهی به زاینده رود دیگری تبدیل شود خودنمایی میکند واشک حسرت وافسوس از دیدگان هرناظری درمیآورد که جادارد درجهت رفع فوری این معضل فکری اساسی اندیشیده شودوبایک اقدام سریع وضربتی وقاطع نظیرآنچه که درمورد ایجادپارکینگ اختصاصی دربلوار ساحلی انجام شد به این وضعیت فیصله داده شود.
مشکلات ونارسایی های دیگری نیزدرجای جای این شهر وجودداردکه درفرصتهای بعدی ازنظر مسئولین وخوانندگان خواهدگذشت.
درپایان این مقال پاسخ صریح مسئولان ذیربط به مسائل مطروحه ودلیل سکوت برخی ازآنها درقبال موضوع مورد بحث بویژه انهدام فضای سبز وقطع اشجارکه قانوناً جرم محسوب شده ومجازاتهایی برای مرتکبین آن پیش بینی شده است، مورد درخواست است.

دلایل وجودی بحران مدیریت

1- درعمل ثابت شده که تخصص اغلب مدیران متناسب باوظایف ومسئولیتهای آنهانبوده وبه جرأت می توان گفت که دربیشتر ادارات وسازمانها کاربه کاردان سپرده نشده است.اینگونه مدیران حتی درصورت احراز سایر شرایط برای مدیریت، مانند تعهد، تقوا وسلامت نفس، به علت فقدان تخصص وتجربه کافی ودانش وبینش متناسب بامسئولیت خوداز توانایی های لازم برای ر فع مشکلات وارائه طرح ها وبرنامه های توسعه برخوردار نیستند وبه همین علت ترجیح میدهند هرگونه مسئولیت را ولو درسهل ترین شرایط از خودسلب کنند. این عده بجای هرگونه کاروفعالیت درجهت پیشبرداهداف سازمان ورفع نیازها ونارسایی های حوزه مسئولیت خود، صرفاً به حفظ موقعیت ومیز و مقامی که شایستگی واستحقاق آنرا ندارند می اندیشند وباتوسل به انواع بهانه ها ودست آویزها، وقت وانرژی سازمان راباکم کاری وروزمرگی تلف می کنند ودرنهایت برنامه ای برای پیشبرد امورندارند.
2- فقدان مکانیزمی دقیق وصحیح برای نظارت درکارروزانه مدیران وکارکنان درسطوح مختلف اداری ونبود یک نظام ارزش گذاری، برای ارزیابی خدمتی آنها، موجب رواج کم کاری، بی مسئولیتی، کارشکنی، ارتشاء واجحاف وتبعیض وانوع ناهنجاریهای رفتاری باارباب رجوع درادارات شده که دراین مورد درادامه این نوشته به تفصیل سخن خواهدرفت.
3- نبود مراکزآموزش کارمندی ودوره های آموزشی به منظورآشنایی مدیران وکارکنان به وظایف قانونی خود واهداف توسعه درمناطق مختلف شهری وروستایی وچگونگی برخوردآنها بامسایل مختلف اداری وارباب رجوع، دلیل دیگری است بروجود انواع آشفتگیها وناهنجاریهای موجود درادارات که نتیجه ی آن جز رکود وبلاتکلیفی درامورسازمان وبه تبع آن بروز مشکلات ونارساییها درمنطقه، تضیع حقوق شهروندی وعقب ماندگی منطقه نخواهدبود.
4- براساس شرایط وسوابق دیرینه فرهنگی وتاریخی کشور، معمولاً بدنبال هرتغییری درسطوح فوقانی سازمان، مدیرجدید، همکاران خودرابراساس روابط دوستی، مناسبات فامیلی وملاحظات جناحی وگروهی انتخاب نموده وبدون توجه به تبعات سوء آن برای سازمان ازآنها بشدت حمایت می کنند. دراینگونه انتخاب ها، مؤلفه هایی چون: تخصص- تعهد- تقوا- شایستگی وکارآمدی افراد، مدنظرنبوده وفقط وجود یک رابطه بامدیران ارشدکافی است تایک فردگمنام رابطور جهشی وبدون طی مراحی مختلف خدمتی به مدیریت یک سازمان پراهمیت برساند، که تبعات سوء این قبیل گزینشها برای همه معلوم است.
5- مجموعه شرایط درسازمانهای اداری مابه گونه ای فراهم شده است که اگر مدیران شایسته وواجدشرایطی هم متصدی اموری شوند، ناچارند خودرابرخلاف مصالح سازمان ومشکلات ونیازهای منطقه، بامنویات مدیران بالا دست تطبیق دهند ودرغیراینصورت هزینه های گزاف رویارویی باعلایق شخصی وایستادگی درمقابل قانون شکنی وسوء استفاده رابپردازند ودرنهایت مجبوربه کناره گیری از پست ومقام خودشوند.
6- مورددیگری که باید ازآن بعنوان یکی ازعوامل بحران درسطوح مختلف مدیریت نام برد؛ بکارگیری افراد غیربومی وناآشنا به مسایل منطقه دردستگاههای اجرایی وسپردن مسئولیتهای سنگین وخطیربه آنهاست. بدیهی است که اینگونه افراد، حتی درصورت برخورداری از شرایط وملاک های یک مدیرکارآمد، به لحاظ فقدان شناخت کافی، ازجغرافیا، شرایط اجتماعی، روحیات مردم منطقه ومشکلات منطقه وبه تبع آن ناآگاهی از پتانسیلها واستعدادهای حوزه مأموریت خود، هم چنین بی اطلاعی از انواع کاستی ها، نیازها وضرورت های اجتماعی ومهمترازهمه نداشتن وابستگیهای عاطفی وزادگاهی بامنطقه ومردم. طبعاً فاقد توانمندی وانگیزه لازم برای ارائه خدمات ارزنده به شهروندان بوده ونمی توانند مانندمدیران بومی درپیشبرد اهداف توسعه ورفع مشکلات مردم مؤثرواقع گردند.
7- وبالاخره نبودیک سیستم فعال ومنسجم اداری وارتباطی برای جلب مشارکتهای مردم واستفاده اصولی از پیشنهادات ونقطه نظرات اصلاحی وکارشناسانه نخبگان وصاحب نظران برای رفع مشکلات ونارسایی های موجود وتحقق طرح های توسعه درمنطقه، نبود مرجعی سهل الوصول برای رسیدگی وپاسخگویی به شکایات واعتراضات مردم از عملکرد منفی مدیران وکارکنان، عدم استقبال مدیران از انتقادات وتذکرات بجا وسازنده مردم بویژه اصحاب اندیشه وقلم وحتی جبهه گیری درمقابل آنها، وابسته بودن کانالهای ارتباطی مردم بامدیران وکاگزاران وبی رغبتی آنها به ایجاد ارتباط مستمر وصمیمانه بامردم ، بمنظورآگاهی از مشکلات، کاستی ها ونیازهای منطقه ومردم وضعف وناکارآمدی روابط عمومی ادارات وسازمانها درهمین رابطه وبالاخره برخورد اغلب نامناسب برخی از مدیران وکارکنان بامراجعین، بی توجهی به تکریم ارباب رجوع، بی احترامی، کارشکنی واتلاف وقت مردم درادارات از جمله مواردی است که عوامل بحران مدیریت رادراین منطقه تشکیل می دهند. ادامه دارد...

چرا مجریان ومسئولان قانون در مقابل برخی از تخلفات وتعللها سکوت میکنند؟

گاهی دراین شهر، درجلوی چشم وبیخ گوش مسئولان ومجریان قانون وآنهایی که وظیفه ی خطیر دفاع ازحقوق مردم رابر دوش میکشند، تخلفاتی صورت میگیرد که باوجود بزرگی واهمیت این تخلفات وارتباط مستقیم آنها باحق الناس، بقول معروف؛ آب از آب تکان نمی خورد واحدی مسئولیت برخورد بامتخلفین واستیفای حقوق مردم را بعهده نمی گیرد. ازنمونه های بارز اینگونه تخلفات، میتوان؛ به اعمال تبعیض درصدور پروانه های ساختمانی درحق برخی ازاشخاص، بخشودگی سخاوتمندانه برخی ازجرایم، اغلب باارقام بالا وچشم پوشی ازتخلفات ساختمانی؛ مانند تخلف درعقب کشیها، یاتخلف درامر تراکم وطبقات ومسأله اشراف ومشرف و... درحوزه شهرداری وارتباطات غیرمنطقی وغیرقابل توجیه برخی ازمسئولین بااشخاص ذی نفوذ ودهها تخلف وبی مبالاتی دیگر درسایرحوزه ها اشاره نمود. این تخلفات درشرایطی انجام میگیرد که بقول خبرنگار نشریه وزین سیمای مراغه» درمصاحبه بامهندس خدائی، پیمانکار پروژه خواجه نصیرالدین طوسی« درمناطق محروم شهر به هیچ شهروندی اجازه داده نمیشود، بدون اخذ پروانه ساختمان ازشهرداری باصطلاح آجر روی آجر بگذارد وبرای عائله ی تحت تکلف خود سرپناهی هرچند حقیربسازد. خودداری شرکاء پروژه خواجه نصیرالدین طوسی ازاخذ پروانه ساختمانی، علیرغم گذشت نزدیک به 6 سال ازشروع عملیات ساختمانی وبخشودگی میلیاردی جرائم این پروژه توسط کمیسیون ماده 100 شهرداری یکی ازمصداق های بارز عینی این تخلفات است که باوجود افشاگریها وپیگیرهای برخی از مطبوعات محلی واعتراضات چند عضو شورای شهر به این تخلف، نه تنها مسئولین ذیربط دراین مورد کوچکترین عکس العملی از خود نشان نداده اند ودراستیفای حقوق مردم آشکارا تعلل ورزیده اند، بلکه حتی ازدادن یک پاسخ دو کلمه ای به مطبوعات ومعترضین خودداری نموده اند.
مورد دیگری که باید باتأسف ازآن یادکرد: مسافرت یکی ازمسئولان نظارتی شهرمان به یکی از کشورهای خارجی بهمراه یکی ازپیمانکاران ساختمانی، آنهم درمیانه ی ماه مبارک رمضان است. این مسافرت، متأسفانه درمعیت فردی انجام گرفته است که بنابه مقتضیات شغلی، یکی از مؤدیان درجه 1 شهرداری محسوب بوده وپرونده های ساختمانی وی، تقریباً بطور مستمر درشعبات این نهاد گشوده است. بنابراین؛ هرگز نمیتوان شائبه سوء نیت ترتیب دهندگان این سفرعجولانه وشک برانگیز راکه ضرورت آن بویژه درماه مبارک رمضان، حتی با این فرض که باهزینه شخصی وبه منظور کسب آگاهیها وتجارب لازم درارتباط بامسئولیت مسئول مورد بحث صورت گرفته است، نادیدهد گرفت وبه آن بادیده ی شک وتردید نگاه نکرد.
 واما مورد دیگری که باید ازآن نه تنها بعنوان یک تخلف، بلکه یک فاجعه فرهنگی یاد کرد تملک وتخریب دومدرسه فعال باقدمت چند ده ساله، دراطراف برجهای کبود ومدور واحداث ساختمان چند طبقه باکاربری تجاری درزمین مدارس وبخشی ازمحدوده مسجدشهدا تجاوز آشکار به حریم قانونی این دو اثر ارزشمند تاریخی ومحصور کردن آنها درمیان حصارهای رفیع ودرنهایت بازی با هویت تاریخی یک ملت است که علیرغم انعکاس گسترده ومبسوط آن درانواع رسانه ها وسایت های خبری سراسر کشور واعتراضات مکرر ومؤکد مردمی ونیز وعده ی توقف این ساخت وسازها وجلوگیری از فازهای بعدی، توسط مسئولان سازمان میراث فرهنگی وگردشگری کشور، همچنان ادامه دارد وحتی اخیراً اطلاعیه فروش واحدهای مختلف سازه از ناحیه شرکت باصطلاح عمران وبهسازی!! منتشر شده است.
مردم درشرایطی شاهد این تخلف یا فاجعه هستند که وعده آزاد سازی برجهای دوقلو، به شعاع چندصد متر  وایجاد فضای باز دراطراف این دو اثر به آنها داده شده ودریغا که هیچ یک ازمسئولان اقدام مؤثری درجهت جلوگیری از آن بعمل نیاورده اند.
مورد بعدی وآخر دراین نوشته، نبود سرپرست یامدیر در رأس اداره تربیت بدنی مراغه وبعبارتی خلاء مدیریت دراین سازمان است. از حدود 4 ماه پیش تاکنون که سرپرست تربیت بدنی مراغه از سمت خوداستعفا یا به هردلیل دیگری محل خدمتی خود راترک نموده است متأسفانه این سازمان حساس وپرمسئولیت فاقد سرپرست بوده وبرغم بروز نوعی آشفتگی وبی برنامگی دربخشهای مختلف آن، مسئولین ذیربط همچنان تماشاگر صحنه بوده وهیچگونه اقدام مؤثر درجهت تعیین جایگزین برای سرپرست مستعفی یا احتمالاً برکنار شده ی تربیت بدنی بعمل نیاورده اند. بدیهی است که هرگونه تعلل وسهل انگاری دراین زمینه مشکلات وپیامدهای ناگواری را برای جامعه ورزشی وجوانان علاقمند به ورزش فراهم خواهدساخت وموجبات بروز بحران وسر درگمی درورزش نه چندان مطرح این شهر وبه تبع آن تفرقه  وازهم پاشیدگی تیمهای ورزشی تحت پوشش این سازمان را که برای سرپا نگهداشتن هر کدام، علاوه بر هزینه های گزاف ماهها وقت صرف شده است فراهم خواهدساخت... وتخلفها وتعلل های دیگری که درفرصتهای آتی به آنها خواهیم پرداخت.

ارزیابی عملکرد شهردار و مجموعه شهرداری، ازنگاهی دیگر

اینروزها، حرکتهای سازنده ودرخورتحسین مهندس ابراهیمی، شهردارسختکوش وپرتلاش شهرمان وکارکنان صدیق وزحمتکش شهرداری، دربخشهای مختلف این مجموعه، درراستای اجرای پروژه های عمرانی وخدماتی وایجاد تحولات مثبت وقابل لمس، درچهره شهر، زبانزد خاص وعام است. وشهروندان قدرشناس مراغه ای، باتفاق مسئولان ادارات وسازمانهای دولتی، دریک ارزیابی منصفانه، این حرکتها راارج می نهند وازخدمات ارزنده مجموعه شهرداری قدردانی می کنند.
رسانه ها ومطبوعات محلی نیز، به نوبه خود، بعنوان چشم بینا وزبان گویای مردم، نقش مؤثر خودرا درانعکاس این تلاشها وبیان نقطه نظرات مردم ونیزارائه راهبردها ورهیافتهای لازم، درراستای ارتقاء سطح کمی وکیفی خدمات وآشنایی مسئولین بانیازها ومشکلات فراروی شهرو... بخوبی ایفا میکنند ودراین راه ازهیچ کوششی فروگذار نیستند.
دراین میان نشریه هفتگی سیمای مراغه، حجم بیشتری ازخبرها وگزارشهای مرتبط بافعالیتها واقدامات شهرداری رادرصفحات این نشریه منعکس نموده است. که ازآن جمله، میتوان به مواردی چون : مشروح برنامه های شهردار درسال 87، معرفی پروژه های عمرانی وخدماتی شهردارکه درهفته دولت افتتاح وآماده بهره برداری گردیده است وارزیابی عملکرد شهردارمراغه ازنگاه مسئولین، اشاره نمود. که به ترتیب درشماره های 140- چهارشنبه 11 اردیبهشت، 154- یکشنبه 10 شهریور و155- یکشنبه 17 شهریور ماه 87 درج گردیده است.
نگارنده نیزبه نوبه خود، ازبدو شروع بکار آقای ابراهیمی شهرداردلسوز ومسئولیت پذیر مراغه، ازتلاشهای چشمگیرایشان ومجموعه شهرداری قدردانی نموده وبرای ایشان آرزوی توفیق نموده ام. هرچند بایداذعان کرد که گاهی ازبرخی عملکردهای این مجموعه، انتقاداتی نیزداشته ام که اکثراً مورداستقبال آقای شهردار قرارگرفته اند.
موج تقدیرها ورضایت مندیهای اخیرازحرکتهای مثبت وسازنده آقای شهردار و زیرمجموعه ایشان، مبین این واقعیت است که مردم، همواره حرکتها وکارکردهای خادمین خودراتحت نظر دارند وآنها رابدقت ارزیابی میکنند ودریک قضاوت منصفانه به آنها نمره مناسب میدهند.
قدرمسلم اینست که مراغه به رغم برخورداری ازظرفیتها وپتانسیلهای بالقوه فراوان، دراغلب زمینه ها دراثر بی برنامگی وسهل انگاری برخی ازمسئولان درسالهای اخیر دربیشترحوزه ها، بویژه حوزه های عمرانی ورفاهی، بابی تحرکی وبلکه رکود مواجه بوده است، که جبران آنها درگرو تلاشهای مضاعف مسئولان وگسترش تلاشها به سمت طرحهای مهمتر وزیربنائی تربوده است ولازمست هریک ازمسئولان بایک برنامه منسجم وکارشناسی شده درجهت پیشبرد اهداف توسعه اصولی مراغه ورفع کمبودها ونارسائی ها تلاش گسترده ای راآغاز کنند ودراین راه گامهای محکم واستواری بردارند.
همچنانکه آقای جویا رئیس منصف وواقع بین شورای شهر، درضمن ارزیابی عملکرد شهردار درهمین نشریه به درستی بیان نموده اند: اقدامات شهرداریها وشوراهای شهر، درشهرهای همپای مراغه وحتی مرکز استان خودمان ، درارتباط باخدمات شهری واجرای پروژه های عمرانی ورفاهی، به اندازه ای چشمگیروقابل لمس هستند که بامقایسه آنها تعجبی ازفعال بودن شهرداری متبوعه نخواهیم داشت. ایشان همچنین می افزایند: شایداکنون که افکارعمومی باحرکتهای سازنده وپروژه های رفاهی این مجموعه روبرو می شوند؛ ضمن تحسین عوامل مؤثردرآنها، بیادروزهایی می افتند که شاید چنین حرکتهایی[درگذشته] صورت نگرفته بود. وبعلاوه چنین دیدی درآنها پیداشود که توان شهرداری براساس استعدادها وتخصص ها وعلم  وتجربه تیم اجرایی بیشترازاینهاست.
 وانتظارات براساس این فاکتورها وویژگی میباشد.لذا شهرداری توان بیشتری دراجرای طرح ها دارد. ومی تواند بیش ازاینها هم تلاش نماید. تلاشی که درآنها مناطق محروم وحاشیه ای شهرنیزلحاظ شده ورضایت عموم مردم برآورده شود...
واما بی آنکه بخواهیم، خدمات ارزنده وپروژه های انجام شده ودرحال انجام مجموعه تلاشگر شهرداری راکمرنگ جلوه دهیم. یاازاهمیت وارزش آنها بکاهیم ودرپاسداشت این تلاشها تردیدی بخود راه بدهیم؛ توجه برنامه ریزان وتصمیم گیران محترم دراین حوزه ها رابه این نکته مهم جلب می کنیم که درتنظیم وتدوین هربرنامه ای؛ باتوجه به اولویتها وارجحیتها، ازاهمیت ویژه ای برخورداراست. که باید این عزیزان، آنها رادرتصمیمات خودلحاظ کنند. هرچند بایداذعان کرد؛ دربین پروژه های موردبحث موارداولویت دارنیزوجوددارد که سالها ازآرزوها وخواستهای اساسی مردم بوده است. امام هیچ انسان منصفی نمی تواند؛ مثلاً اولویت پروژه پایانه مسافربری برون شهری رابعنوان یکی ازمهمترین وضروری ترین پروژه های شهری، انکارکند واولویت اول رابه آنها ندهد. امروز هرمسافرتازه واردی، دربدو ورود به مراغه، یا دروقت خروج ازآن، بااین تصورکه شهری به قدمت واهمیت مراغه، مانند بیشتر شهرهای کوچک وبزرگ درسراسر کشور ازیک ترمینال استاندارد وآبرومند برخورداراست، سراغ ترمینال مراغه رامیگیرد وانسان واقعاً شرمش میآید، وی رابه بیغوله ای درهم ریخته وپرازکثافت که عنوان ترمینال مراغه رابیشرمانه، باخود یدک میکشد هدایت کند! ویااولویت اززمین برداشتن لاشه متعفن ومشمئزکننده، باعنوان دهان پرکن:»بلوار 120 متری جام جم«! راکه سالهاست مانندزخمی چرکین ودردناک درقلب شهرمان خودنمائی میکند وعلاوه برکراهت چهره شهر وپیامدهای زیست محیطی برای مردم، بویژه ساکنین مجاورآن، زندگی صدها تن، اعم ازصاحبان واحدهای مسکونی وتجاری مسیرطرح رابکلی فلج کرده، عده دیگری راازکاربیکارکرده وتعدادی رادق مرگ کرده است، نادیده بگیرد. همچنین اولویت اتمام طرح نیمه تمام دهکده توریستی راکه وعده تحقق آن بارها به کرات به مردم داده شده ودرصورت تکمیل وبهره برداری می تواند درآمدهای سرشاری رانصیب شهرداری کرده ودست مسئولین این نهاد را دراجرای ده ها طرح وپروژه مهمتر وزیربنائی تربازبگذارد، ازنظردوربدارد... وچندین طرح وپروژه اولویت دار دیگرکه درفرصتهای آتی به آنها خواهیم پرداخت، ازجمله مواردی هستند، که شایسته است؛ شهردار دلسوز ومسئولیت شناس شهرمان، بموازات اجرای پروژه های مصوب، که هریک درنوع خوداز ضرورت واهیمت ویژه ای برخورداراست، به این مواردنیز توجه کافی مبذول دارند، تابلکه بتوانیم درسایه تلاشهای بیدریغ وقابل تحسین ایشان ومجموعه خدمتگزار، ضمن اصلاح خرابی ها وجبران عقب ماندگیها، شاهد افق هائی روشن درشکوفائی وبالندگی شهرمان باشیم. انشاء ا....

نقدها را بود آیا که عیاری گیرند...؟ (پاسخی به پاسخ آقای جاهد)

دوست فاضلم آقای جاهدکه بنده نیز متقابلاً به شخصیت ومنش والای ایشان احترام ویژه ای قایلم؛ طی نوشته ای تحت عنوان» پاسخی به  آقای خسروداد«، نسبت به انتقاد نگارنده به مقاله قبلی ایشان ، بازتاب حادی نشان  داده اند واینجانب رابه گناهان ناکرده ای چون: خارج شدن ازحدوداخلاقی، خالی کردن دق دل، قضاوت دون شأن، پرده دری ودرنهایت ازدست دادن مهار قلم! متهم نموده اند که لازمست به منظور رفع هرگونه شبهه وسوء تفاهمی که احتمالاً ازموضوع مورداشاره درذهن ایشان ایجادشده ونیزبرای تنویر افکارعمومی، مطالبی را درهمین زمینه باستحضاربرسانم.
اگرامکان بازخوانی مقاله آقای جاهد که تحت عنوان بررسی عوامل توسعه نیافتگی مراغه درشماره 143 مورخ چهارم خرداد ماه 87 درهمین نشریه به چاپ رسیده است، برای خوانندگان این سطور فراهم شود، ملاحظه خواهندفرمود که ایشان باارائه تصویری غیرواقعی ونامستدل ازخصوصیات اخلاقی واجتماعی مردم مراغه، بطور غیرمستقیم به پیشینه تاریخی وفرهنگی آنهااهانت ورزیده بود.
آقای جاهد درآن مقاله نخست، ازقول یکی از اساتید تاریخ دوران تحصیلی شان، معنای لغوی مراغه را»غلتیدن گاه ستوران« عنوان نموده، آنگاه بااستناد به نظریه ابن خلدون، جامعه شناس مغربی، روحیات، اخلاق وکنش اجتماعی ساکنین هراقلیمی رامتأثر ازوضعیت طبیعی واوضاع جغرافیایی آن اقالیم دانسته ودرنهایت، باتاکید براین واقعیت که مراغه دارای اقلیمی ویژه نسبت به سایرمناطق همجواربوده وشهری محصور درمیان کوهها، پوشیده ازباغات وسیع ودرختان متنوع می باشد، درمجموع به این نتیجه رسیده اند که این شهرمردمانی نسبتاً خونسرد واستراحت طلب دارد که معمولاً نسبت به تغییرات وتحولات اطراف به آرامی وبابی خیالی خاص عکس العمل نشان میدهند، ضرورتها رابه آرامی تحلیل می کنند ونسبت به آنها به کندی تصمیم میگیرند...
آقای جاهد درحالیکه به خود این اجازه رامیدهدکه باسرهم کردن ومرتبط دانستن، مفهوم واژه مراغه ونظریه فلان مورخ غربی ووضعیت جغرافیایی این شهر به این نتیجه واهی دست یابند که پس مردم مراغه بطور ذاتی، افرادی خونسرد واستراحت طلب بوده وخصلت بی تفاوتی دروجودشان نهادینه شده است! این پرسشها راکه اینگونه موهومات، باحال وهوای کنونی مراغه وروحیات مردم آن چه ارتباطی می تواند داشته باشد؟!  وبراساس کدامین نظریه علمی باید ساکنین چنین شهری ازروحیه راحت طلبی وانفعال برخوردار باشند؟!... برنتافته وبجای پاسخ منطقی ومعقول به آنها، اینجانب رابه خارج شدن ازدایره اخلاق وپرده دری متهم نموده اند!.
اینجانب درنقد نظرات آقای جاهد به ایشان سفارش نموده ام: ضمن اصلاح نگاه خودبه پیشینه درخشان وبی خدشه مردم مراغه، روحیات آنهارااززوایای مثبت وواقعی مورد تحلیل قرارداده وازبزرگنمایی نظریه ایکه برخی ازافراد مغرض، صرفاً به هدف تحقیراین مردم زحمتکش ودرعین حال بافرهنگ نشخوارمی کنند وبه آن تأکید می ورزند، جداً بپرهیزند... متأسفانه آقای جاهد، بانوعی سوء برداشت ازواژه نشخوار، آنرا باصطلاح بخودگرفته اند وبمثابه خارج شدن ازحدود اخلاقی تلقی نموده اند. درحالیکه مخاطب این واژه ایشان نبوده واینجانب قصد هیچگونه اسائه ادب وخدای ناکرده اهانت به ساحت ایشان نداشته ام، بااین وجود خودرا اخلاقاً موظف میدانم، چنانچه این تعبیرموجب رنجش خاطروی شده است ازحضورشان عذرخواهی کنم. ضمناً هرگونه قضاوت درباره مندرجات مقالات اینجانب وپاسخ آقای جاهد رابه مردم فهیم ونکته سنج مراغه واگذار میکنم.