نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد

روزنامه‌ نگار: از 1372 تاکنون، رئیس انجمن هنر های نمایشی ( 1371)، رئیس انجمن نویسندگان مراغه از 1392 تا 1396

لزوم ارتقای فرهنگ زیست محیطی در جامعه


  
برخی اعمال و بی مبادلاتی ها که در عرف جوامع انسانی به عنوان اعمال ضد اخلاقی و ضد فرهنگی به شدت تقبیح شده و تنفر عمومی را بر می انگیزد؛ در جامعه ی ما به صورت یک عادت و بلکه یک سنت دیرپا نهادینه شده و اکثریت قریب به اتفاق مردم در شرایطی که این گونه عادت ها را در قول و در سخن تقبیح می کنند و به قباحت آن ها تأکید می ورزند، در عمل به آن ها پای بندی نشان نداده و به هیچ وجه حاضر به ترکشان نیستند که از آن جمله می توان به ریختن انواع زباله ها مانند: ته سیگار، لفاف خوراکی ها، کاغذ های باطله و... و بدتر و بالاتر از همه انداختن آب دهان و ... در سطح معابر و مکان های عمومی اشاره نمود.

این عادت بسیار زشت و مشمئز کننده در جامعه ی ما طوری نهادینه شده که اغلب شهروندان آن را مثل آب خوردن و نفس کشیدن، مباح ومجاز می شمارند و در تداوم آن تردیدی به خود را نمی دهند.
از طفل سه ساله گرفته تا پیر نود ساله ، از بی سواد تا تحصیل کرده و از روستایی تا شهری با شدت و ضعفی نه چندان متفاوت براساس این عادت بی رویه و این سنت نا متعارف ، بدون هیچ گونه قید و بندی هر چیز زاید و بلا استفاده را در بدترین شرایط ممکن، در معابر و مکان های عمومی مانند : پارک ها، ایستگاه های اتوبوس ، متروو قطار و...در زیر پای عابرین می ریزند و می گذرند؛ بی آن که از این عمل غیر اخلاقی و  غیر فرهنگی احساس شرمساری کنند و یا آن را به روی خود بیاورند.
هر چند باید به این واقعیت اذعان کرد که در اغلب مناطق و معابر شهری حتی خیابان های اصلی ظروف زباله به قدر کافی و متناسب با وسعت و جمعیت شهری وجود ندارد و مسئولان شهرداری تا کنون در این خصوص به درستی عمل نکرده اند و عده ای از شهروندان این نقیصه را برای توجیه تخلف خود مستمسک قرار می دهند و یکی از دلایل این تخلف قلمداد می کنند، معهذا باید بپذیریم که این قبیل بی مبالاتی ها با هیچ بهانه ای ولو در دسترس نبودن ظروف زباله در معابر مباح و مجاز نبوده و نباید به آن تداوم بخشید .
امروز در بیشتر کشورهای توسعه یافته ریختن زباله حتی یک چوب کبریت و انداختن آب دهان و ... در معابر و مکان های عمومی تخلف از مقررات محسوب شده و متخلفین به حبس و جریمه نقدی محکوم می شوند. در این کشورها صد البته به موازات اعمال مقررات بازدارنده در حق متخلفین، با اجرای برنامه های مستمر آموزشی و تربیتی توسط ارگان های ذیربط ، به ویژه مدارس، دانشگاه ها و رسانه های دیداری و شنیداری مردم را از بدو طفولیت، با اصول و موازین زندگی اجتماعی و حفاظت از  محیط زیست آشنا می سازند و اهمیت و ضرورت پاکیزگی محیط زندگی و بهداشت عمومی را به آنان تفهیم می کنند. همچینن شهرداری ها با قرار دادن ظروف زباله و سایر امکانات بهداشتی در کلیه ی مناطق شهری و حتی خارج از شهر و نصب علایم هشدار دهنده و شعارهای آموزنده مانند شهر من خانه ی من، شهر خود را مانند خانه خود پاکیزه نگهداریم و ... مردم را به رعایت اصول شهروندی و خود داری از اعمال و عادات بی رویه و ضد اخلاقی فرا می خوانند... بنابرآنچه گذشت آیا وقت آن نرسیده است که در کشور ما نیز ضمن تدوین قوانین بازدارنده ، با اجرای برنامه های آموزشی و ارشادی توسط ارگان های ذیربط به ویژه آموزش و پرورش، آموزش عالی و رسانه ی ملی و ملزم نمودن شهروندان به رعایت  اصول و معیارهای زندگی اجتماعی و شهروندی ، آنان را به ترک این عادت بسیار زشت و زننده و دون شأن یک انسان، یک ایرانی و یک مسلمان واقعی که نظافت را از ایمان میداند فرا بخوانیم؟ و زشتی و کراهت این عادت و پیامدهای سوء این عمل زشت و کریه را به آنان تفهیم کنیم و کودکان خود را از اوان طفولیت برای یک زندگی سالم اجتماعی و رعایت پاکیزگی و حفاظت از محیط زندگی تربیت کنیم و در یک کلام کراهت و قباحت ریختن زباله و انداختن آب دهان در مکان های عمومی را به آن ها تشریح و توضیح دهیم؟ همچنین با گذاشتن ظروف زباله به قدر کافی و در حد نیاز شهروندان در کلیه ی معابر و مناطق عمومی و فرهنگ سازی و فرهنگ دهی به آنان بقبولانیم که این عادت زشت مغایر با فرهنگ اصیل ایرانی و آموزه های دینی و اخلاقی ماست؟ به امید آن روز

ضرورت شکل‌ گیری انجمن مدیران و نمایندگان ادوار مختلف در سطح منطقه


بشر از بدو آفرینش تجربیات و دانسته های خود را نسل به نسل به آیندگان انتقال داده و با تداوم این روند توانسته است روز به روز بردانش وآگاهی خود بیفزاید و مدارج مختلف علمی را یکی پس از دیگری به پیماید. انتقال دانسته ها به دیگران در واقع یک وظیفه ی همگانی است و هر کس موظف است، آن چه را که می داند به سایرین بیاموزد و آنان را از نعمت دانش و بینش خود بهرمند سازد.
به همین ترتیب هر یک از مدیران و نمایندگان، در طول دوره های مدیریت یا نمایندگی خود، تجربه ها و مهارت های ارزشمندی را کسب میکنند و به گنجینه‌ای از اطلاعات و دانسته ها درباره‌ی کم و کیف حوزه ی مسوولیت خود تبدیل میشوند که شایسته است این دانسته ها دوره به دوره به مدیران و نمایندگان جدید منتقل و مورد بهره برداری قرار گیرند..
 این گروه از مدیران؛ اما به رغم ادعای عشق به خدمت و دغدغه‌ی توسعه‌ی منطقه، بارسیدن به سن بازنشستگی یا پایان دوره ی نمایندگی بی آن که تجربیات و اطلاعات مرتبط با سال های خدمت خود را به مدیران جدید انتقال دهند و فوت و فن کارها را به آنان بیاموزند؛ارتباط خود را برای همیشه با سازمان ذیربط قطع می کنند. آنان حتی به فراخوان مدیران و نمایندگان جایگزین جهت هم اندیشی و ارایه ی رهنمودهای لازم برای حسن اداره ی سازمان و رفع برخی ابهامات، پاسخ مثبت نمی دهند با این توهم که مبادا مدیران جایگزین، با تکمیل اطلاعات و به کارگیری داده های آنان شکوفا شوند و با کسب امتیازات بیشتر، خدماتشان را تحت الشعاع قراردهند، از هر گونه هم اندیشی و تعامل با آنان امتناع می ورزند و اطلاعات خود را به اصطلاح درز نمی‌دهند.
 بدیهی است که این طرز تفکر، نوعی کج اندیشی و تنگ نظری بوده و نهادینه شدن آن موجب عقب ماندگی و انحطاط جامعه و ایجاد وقفه در کارها خواهد بود.
برای استفاده ی اصولی از تجربه ها و اطلاعات مسوولان در ادوار مختلف خدمتی و به کار گیری آن ها در برنامه ریزی ها، تشکیل انجمنی تحت عنوان انجمن مدیران و نمایندگان ادوار گذشته در سطح منطقه اجتناب ناپذیر است.
با تشکیل این انجمن، امکان هم اندیشی و تعامل سازنده بین اعضای تشکیل دهنده و مدیران و نمایندگان و انتقال تجربه ها و اطلاعات مورد نیاز به آنان و ارایه ی رهنمودهای لازم در انواع زمینه های فراهم شده واز هر گونه دوباره کاری و اتلاف وقت و انرژی و در نهایت افزایش هزینه ها در حوزه های مختلف جلوگیری به عمل می آید و تصمیمات بدون عیب و نقص اتخاذ میشود. انجمن مدیران و نمایندگان ادوارگذشته در واقع برای هر یک از مدیران نقش اطاق فکر را ایفا کرده و آنان را در حل مسائل و رفع مشکلات رهنمون خواهد شد.
 لازم به ذکر است که این انجمن در قالب تشکل های غیر دولتی (NGO) شکل گرفته و طبق اساسنامه تنظیمی اعضای آن از هر گونه فعالیت سیاسی منع خواهند شد. ضمناً لازم است اعضای انجمن از بین کسانی انتخاب شوند که در طول مدت خدمت یا نمایندگی خود از کارنامه قابل قبولی برخوردار بوده و عشق و علاقه ی وی به توسعه‌ی همه جانبه‌ی منطقه در عمل به اثبات رسیده باشد.

حقله‌ی مفقوده ی مشتری مداری در بانک‌ها


نظام بانکی کشورامروز در جایگاه یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی جامعه در ارتباط با جذب نقدینگی ها و مشارکت در توسعه‌ی طرح های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نقش مؤثری را بر عهده دارد و می کوشد ضمن تسهیل نقدینگی کشور، زمینه ی گسترش فعالیت های اقتصادی را در تمام بخش ها فراهم آورد.
 تنوع و تعدد بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری در کشور و رقابت این واحد ها در جذب سپرده‌های بیشتر، اتخاذ روش‌های نوین بانکداری و ارایه‌ی خدمات برجسته به مشتریان را اجتناب ناپذیر کرده و آن‌ها را بر آن داشته است تا در یک حرکت حساب شده و نظام مند از رقبا پیشی گیرند و کارنامه‌ی درخشانی را ارایه دهند.
در بانکداری رقابتی مشتری مداری و جلب مشتریان جدید از عوامل کلیدی رشد و توسعه‌ی بانک ها و موفقیت آن ها در جذب سپرده‌ها محسوب می شود. مشتریان راضی و وفادار در واقع سرمایه ها و پشتوانه‌های پایداری هستند که بانک ها در جلب و نگهداری آنان با هم به رقابت می پردازند. لازمه ی نیل به این هدف، اتخاذ تدابیری است که بتواند رضایت مشتریان را جلب و وفاداری آنان را نسبت به بانک تثبیت کند. ارایه ی خدمات برجسته و مطلوب به مشتریان، حفظ حرمت و کرامت انسانی آنان و سعی دربه حداقل رسانیدن مدت توقف مشتری در شعبات از لوازم و ضرورت های ادامه ی حیات و موفقیت بانک ها بوده و هر یک از آن ها زمانی می توانند از عرصه ی رقابتی سربلند بیرون آیند که بتوانند، شعبات خود را برای مشتریان به صورت مطلوب ترین انتخاب درآورند.
با وجود بایسته هایی که درباره‌ی بانک ها بیان شد متأسفانه باید به این واقعیت اذعان کرد که مردم درهنگام مراجعه  به این مؤسسات با مشکلات عدیده ای مواجه میشوند و وقت عزیز خود را به طور باور نکردنی در صف های انتظار هدر می دهند.
به رغم جایگزینی سیستم بانکداری مکانیزه، با روشهای سنتی در کلیه ی بانک ها که هدف آن سرعت بخشیدن به محاسبات، دسترسی فوری به پیشینه‌ی مشتریان، ارتقای سطح کیفی و کمی خدمات و جلوگیری از اتلاف وقت مشتریان بوده است؛ ‌به جرأت می‌توان گفت که نه تنها تحول مثبتی در این فاکتورها بوقوع نه پیوسته ، بلکه این روند سیر منفی و قهقرایی پیموده است.
 امروز مدت زمان توقف مشتری در اکثریت قریب باتفاق شعبات از مرز ثانیه ها و دقایق گذشته و به حد ساعت ها رسیده و گاهی مشتری مجبور است برای انجام یک کار کوچک بانکی بیش از یک ساعت از وقت عزیز خود را در صف های انتظار تلف کند.
نگارنده اخیراً جهت وصول یک قطعه چک به بانک ملی شعبه‌ی خواجه نصیر مراغه مراجعه و پس از اخذ برگ نوبت از دستگاه، متجاوز از دو ساعت در صف انتظار معطل شدم و چون در این زمینه به رئیس شعبه اعتراض نمودم ایشان در پاسخ با برشمردن مشکلات مبتلابه شعبه خاطر نشان کرد که با وجود رشد روز افزون حجم امور و افزایش شمار مشتریان و مراجعین، پرسنل این شعبه از سال ها پیش تا کنون افزایش نیافته و ما مجبوریم با این تعداد پرسنل امور شعبه را اداره کنیم!!
لازم به ذکر است که امروز در بسیاری از کشورهای جهان مدت توقف مشتری در بانک ها به حداقل ممکن تقلیل یافته و مشتریان برای انجام امور بانکی خود بیش از چند دقیقه در پشت باجه ها به انتظار نمی‌ایستند. بنابراین لازم است مسوولان ذیربط برای رفع این نارسایی بزرگ چاره اندیشی کنند. و توجه داشته باشند که گام نهادن در مسیر تحول نباید تنها در شعار باشد، هر گونه کمبود در واحدها و شعبات بانک ها بویژه بانک ملی می تواند شهرت و سابقه ی چندین ساله ی آن را تحت الشعاع قرار دهد. دو ساعت وقت برای وصول یک قطعه چک برای مشتری به مثابه ی شکنجه روحی است. مردم به حد کافی گرفتاری دارند، شرط انصاف نیست که بانک ها با نوعی تعلل و بی خدمتی مزید بر علت شوند و وقت آنان را در صف های طویل نوبت تلف کنند. بدیهی است اگر این کمبود اساسی بسرعت جبران نشود مردم مجبورند برای نگهداری نقدینگی خود چاره ی دیگری بیندیشند.

چند قطره اشک در سوگ دریاچه ی ارومیه




دریاچۀ اورومیه (چیچست ) با 5750 کیلومترمربع وسعت، یکی از بزرگترین دریاچه های نمک در سطح جهان است. برابر اعلام کارشناسان محیط زیست 185 گونه از پرندگان بومی و مهاجر در 210 جزیرۀ بزرگ و کوچک دریاچۀ ارومیه به طور دائم یا موقت سکونت می گزینند.
در این جزایر علاوه بر پرندگان، گونه های دیگر جانوری مانند: گوزن زرد ایرانی و قوچ نیز زندگی می کنند. همچنین آب دریاچۀ ارومیه زیستگاه جانوران ریز به نام آرتمیا است که به (آرتمیا ارومیه) معروف است. 
این دریاچه به لحاظ برخورداری از جاذبه های منحصر به فرد طبیعی توسط سازمان جهانی منابع طبیعی ( luen) تحت عنوان «پارک ملی دریاچۀ ارومیه» در فهرست جهانی پارک های ملی به ثبت رسیده و سالانه شمار کثیری از گردشگران داخلی و خارجی و دوستداران طبیعت از آن بازدید می کنند.
کاهش بیش از حد آب این دریاچه و احتمال خشک شدن کامل آن در آینده ای نه چندان دور دیریست به یکی از دغدغه های فکری نه تنها مردم استان های هم جوار بلکه نزدیک به هشتاد میلیون ایرانی بدل شده است.
 اغلب رسانه های جمعی این رخداد مهم را تحت عناوین برجسته از جمله: « دریاچۀ ارومیه می میرد، دریاچه ای که کویر می شود، خطر نابودی دریاچۀ ارومیه را تهدید می کند و... » مورد بحث و مداقه قرار می دهند و با استناد به نظریۀ کارشناسان و متخصصان محیط زیست و منابع طبیعی خشک شدن این دریاچه را فاجعۀ زیست محیطی برای منطقه قلمداد می کنند و از مسئولان ذی ریط برای نجات آن از خطر نابودی استمداد می طلبند.
حجم آب دریاچۀ ارومیه بنا به دلایلی که در خلال این سطور به آنها اشاره خواهد شد، طی سال های اخیر به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش داشته و این روند به طور روز افزون ادامه دارد؛ به طوری که برخی از کارشناسان معتقدند که «اگر با اجرای طرح های اصولی از ادامۀ این روند جلوگیری نشود، این دریاچه ظرف چند سال آینده به طور کلی خشک خواهد شد.»

این قلم برآنست دریک بررسی اجمالی علل و عوامل مؤثر در خشک شدن دریاچۀ ارومیه، تبعات زیان بار خشک شدن دریاچه برای منطقه و راهکارهای جلوگیری از خشک شدن آن را به استحضار خوانندگان این سطور برساند. 
 
 الف) عوامل مؤثر در خشک شدن دریاچۀ ارومیه:
1) تبخیر آب دریاچه:
 درهر سال 3 الی 4 میلیارد متر مکعب از آب دریاچه تبخیر می شود؛ اما در مقابل این تبخیر فقط 8 /1 میلیارد متر مکعب آب از طرق مختلف وارد دریاچه می شود که در نتیجه 2 /2 میلیارد متر مکعب آن از چرخه خارج می شود.   
2) احداث سد بر روی رودخانه های منتهی به دریاچه:
 در اثر احداث بیش از 40 سد بزرگ و کوچک بر روی رودخانه های منتهی به دریاچۀ ارومیه از ورود مقادیر قابل توجهی از آب این رودخانه ها به دریاچه جلوگیری می شود. 
3) کاهش میانگین بارندگی سالانه در منطقه : 
بارندگی در منطقه در6 سال اخیر نسبت به سال های پیشین، بطور میانگین از 32 سانتیمتر به 21 سانتیمتر رسیده است که این امر باعث کاهش آب های شیرین ورودی به دریاچه از 3 /3 میلیارد متر مکعب به 8 /1 میلیارد متر مکعب شده است .
4) تغییر کاربری اراضی مرتعی به کشاورزی:
 در اثر نبود یک برنامه ی حساب شده و نظارت کافی از سوی سازمان های متولی، سالانه سطوح قابل توجهی از آب های ورودی به دریاچه در چرخه ی تولید محصولات کشاورزی به مصرف می رسد .
5) احداث تأسیسات صنعتی در سواحل دریاچه : 
احداث جاده ها، کارگاه ها، کارخانجات و سایت های پرورش ماهی در کناره های دریاچۀ ارومیه و شهرها و روستاهای مجاورآن و مصرف بی رویه ی آب در این تاسیسات، موجب کاهش قابل توجه حجم آب های ورودی به دریاچه می شود. 
6) عدم استخراج نمک :
 عدم صدور مجوز برای استخراج و استحصال نمک از دریاچه موجب بالا رفتن غلظت آب و خشک شدن تدریجی آن می شود.
7) فقدان مدیریت مصرف آب کشاورزی:
 فقدان مدیرت مصرف آب کشاورزی و تغییر الگوهای کشت در استان های آذربایجان غربی و شرقی و کردستان،‌ موجب هدر رفت مقادیر قابل ملاحظه ای از آب این استان ها و در نتیجه کاهش حجم آب های ورودی به دریاچه می شود.
8) احداث پل میان گذرشهید کلانتری:
 احداث پل میان گذر شهید کلانتری یکی از مهمترین عوامل نا بودی دریاچۀ ارومیه و تغییر اکولوژی آن محسوب می شود. این پل مانع چرخش طبیعی آب دریاچه در محدوده ی خود بوده و تأثیرات بسیارمنفی در وضعیت زیست محیطی دریاچه خواهد داشت و ده ها علت و عامل دیگر که هر یک در نوع خود در خشک شدن تدریجی این دریاچۀ بزرگ موثر هستند.

 ب) تبعات زیانبار خشک شدن دریاچۀ ارومیه برای منطقه:
 
1) به هم خوردن تعادل و تناسب محیط زیست و به وجود آمدن معضلات عظیم و خسارات جبران ناپذیر زیست محیطی در مناطق همجوار دریاچه. 
2) تبدیل بستر دریاچه به کویر پهناور نمک و پخش ذرات نمک به صورت معلق در هوا دراثر وزش باد های فصلی و منطقه ای 
3) ایجاد محدودیت تنفسی برای مردم و موجودات زنده در شهر ها  و روستاهای همجوارو مرگ و میر پرندگان بومی و به خطر افتادن نسل گونه های جانوری. 
4) ایجاد محدودیت گردشگری و اکوتوریستی برای گردشگران و دوستداران طبیعت.
5) انهدام اراضی مرتعی و کشاورزی در سواحل دریاچه تا فواصل دور و امتداد دامنۀ تأثیرات آن به اراضی کشورهای اطراف .
6)  بخطرافتادن چشم انداز های طبیعی منطقه. 
7) از بین رفتن ذخایر عظیم آرتمیا. 
8) مهاجرت ساکنین شهرها و روستا های همجوار دریاچه به سایر نقاط کشور...

 پ) راهکارهای پیشگیری از خشک شدن دریاچۀ ارومیه:
 
1) اجرای طرح مدیریت یکپارچه حوزۀ آبریز دریاچه و توجه به مدیریت مصرف آب کشاورزی و تغییر الگوی کشت در سه استان آذربایجان غربی، شرقی و کردستان.
2) نصب کنتورهای هوشمند برای چاه های عمیق و استفاده از پساب تصفیه خانه های استان و بازگرداندن مجدد آب به دریاچه و جلوگیری از حفر چاه های عمیق جدید .
3) جلو گیری از ایجاد کارخانجات و تاسیسات و سایت های پرورش ماهی در سواحل دریاچه. 
4) تعریف مدیریت واحد برای برنامه ریزی، حفاظت و بهره برداری اصولی و علمی از سواحل و ذخایر دریاچه در سطح منطقه ای
5) تبیین حد و حدود پارک ملی دریاچۀ ارومیه براساس ظرفیت تحمل محیط زیست و انجام مطالعات جامع زیست محیطی پارک ملی دریاچه.
 6) حفاظت، کنترل، بهره برداری و گردشگری در چهارچوب ضوابط کلی و با در نظر گرفتن اصل حفاظت محیط زیست منطقه و گونه های حیات وحش.
7) ایجاد بستر مناسب برای آموزش تخصصی مدیران، برنامه ریزان، صاحبنظران و جوامع محلی برای حفظ محیط زیست دریاچه و جلوگیری از هدر رفت آب های منطقه .
8) ارتقای حس طبیعت دوستی مردم و آگاهی از تبعات سوء خشک شدن دریاچه و راهکارهای پیشگیری از آن و حفاظت از بهره برداری مناسب از منابع طبیعی دریاچه و سواحل آن.
9) جلو گیری از اجرای هر گونه طرح و پروژه ای که موجب تخریب و اضمحلال دریاچه و هدر رفت آب های منطقه می شود.
10) اجرای پروژه های زیست محیطی از جمله پروژه های آبخیزداری، پروژۀ مطالعات جامع زیست محیطی،عملی و پژوهشی در شهرها و روستاهای اطراف دریاچه. منظور از طرح جامع زیست محیطی شهرها عبارت است از: نگاه کلی به جوامع انسانی از لحاظ رشد و توسعه در بخش های مختلف اعم از کشاورزی، صنعتی، آموزشی، اقتصادی، فرهنگی، حمل و نقل و ارتباطات... 
11) برنامه ریزی جامع جهت استخراج و استحصال نمک تا حدی که غلظت آب دریاچه از میزان مجاز آن بالاتر نرود.

انتظارات مردم از نماینده ی جدید

توضیح:این مطلب بعدازانتخابات دوره ی هشتم مجلس شورای اسلامی نوشته شده است .
انتخابات هشتمین دوره ی مجلس شورای اسلامی، با همه ی فراز و فرودها برگزار شد. و مردم با حضور در پای صندوق های رأی و انتخاب نمایندگان خود سرنوشت خود را برای یک دوره ی چهار ساله ی دیگر رقم زدند. مردم مراغه و عجب شیر نیز با شرکت گسترده در این انتخابات، به فرد مورد اعتماد خود ، رأی مثبت دادند و وی را با اکثریت قاطع آرا راهی خانه ی ملت کردند و نشان دادند که خواهان یک رفرم اساسی و یک تحول عمده در شئون مختلف منطقه خود هستند . منطقه ای که به رغم شایستگی ها و استعدادهای بی بدیلش در بیشتر زمینه ها ، طی سالیان دراز، از رشد وشکوفائی مطلوبی برخوردار نبوده و در اکثر موارد سیر نزولی و قهقرائی پیموده است.
مجموعه ی این عوامل و دلایل بود که مردم فهیم و آگاه منطقه را بر آن داشت که در یک تصمیم جمعی، فردی را به نمایندگی خود در مجلس شورای اسلامی برگزینند که تجلیگاه آرزوها، آرمان ها و مطالبات به حق و قانونی آنان باشد . فردی که بخواهد و بتواند نقش مؤثر خود را در تصمیم گیری های ملی و منطقه ای ، در ابعاد سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، قانونگذاری، نظارت در کار دستگاه های اجرایی، تحقق عدالت اجتماعی، بهبود وضعیت معیشتی مردم، تأمین رفاه و آسایش عمومی ، حل مشکلات و نارسایی ها، جبران عقب ماندگی ها و خرابی ها و تحقق توسعه ی پایدار، بخوبی ایفا کند.
مردم همچنین با این ایده به گزینه ی خوددرانتخابات رأی مثبت داده اند که خدمت به مردم را سر لوحه ی برنامه های خود قرار دهد، خود را ملزم و موظف به پی گیری مطالبات مردم بداند، به وعده هایی که به مردم داده و برنامه هایی که ارائه نموده است به درستی عمل کند، به عهد و پیمانی که با مردم بسته است وفادار بماند، به مردم به عنوان ولی نعمت های خود بها بدهد. احترام آنان را در همه حال حفظ کند. با آنان صادق باشد و خدای ناکرده دروغ نگوید. از بزرگ نمایی توانمندی ها و کتمان ناتوانی ها بپرهیزد، از انتقادها و خرده گیری ها نهراسد. از بازخواست ها برآشفته نشود، به پرسش های مردم پاسخ مناسب بدهد،‌خود را همیشه در معرض نقدونظر قرار دهد، از نظرات و رهنمودهای متخصصان، نخبگان و صاحب نظران در تصمیم گیری ها استفاده کند، رابطه ی خادم ومخدومی رادرهمه حال حفظ کند، با مردم به طور اصولی و مستمردر تباط باشد، زمینه ای فراهم کند که موکلین در عملکردش نظارت کافی و مستمر داشته باشند، عملکرد خود را در یک برنامه زمان بندی شده و به طور مرتب و بی وقفه به مردم گزارش کند و نظر مردم را درباره ی آن جویا شود در بند تعلقات دنیوی و خود خواهی های غرور آمیزنباشد،
متملقین ، چاپلوسان و کاسه لیسان را از خود دور کند ، از معاشرت و دوستی با افراد فرصت طلب و سود جو دوری گزیند و دوست را از دشمن، صادق را از کاذب، خادم را از خائن و ... تشخیص دهد... و بالاخره براساس سوگندی که در برابر قرآن مجید، به خدای قادر
 متعال یاد خواهد کرد: پاسداری از حریم اسلام و دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و ودیعه ای را که ملت به او سپرده است بعنوان امینی عادل پاسداری کند و وظایف وکالت، امانت و تقوا را رعایت نماید و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق و خدمت به مردم پای بند باشد، از قانون اساسی دفاع کند و در گفته ها و نوشته ها و اظهار نظرهای خود، استقلال و آزادی مردم و تأمین مصالح آنان را مد نظر داشته باشد.
ایشان باید به این نکته نیز توجه داشته باشد که مردم از شعارها و وعده ها ی توخالی و بی اساس بشدت خسته‌ شده اند ودوست دارند نماینده ی آنان درضحبت های خود ازواژه ی شد به جای عبارت خواهد شد استفاده کند.
 واپسین کلام این که در همه حال خدا را حاضر و ناظر بر اعمال خود بداند. ودرانجام وظایف قانونی خود قصوروکوتاهی نورزد .