یکسال دیگر برعمرمان گذشت. یک سال، با تمام فراز و فرودها، شیرینی ها و تلخی ها، خنده ها و گریه ها، خوشحالی ها و بدحالی ها، شادی ها و غم ها، نیکی ها و بدی ها، زیبایی ها و زشتی هایش گذشت. در آن یکسال، چه بسا عشق ورزیدیم، دلی به دست آوردیم، دستی گرفتیم، به رسم عادت، تولدهایمان را جشن گرفتیم، در سوگ دوستان و عزیزانمان سیه پوش شدیم، پیروزی ها و شکست ها را تجربه کردیم...
آری! یک سال، با تمام ویژگی ها، فراز و فرود ها و خاطره های شیرین و تلخش، به سرعت و در یک چشم بر هم زدنی گذشت و قصه آن، به تاریخ پیوست. اینک ماییم و سالی نو. سالی بکر و دست نخورده، سالی که هنوز معلوم نیست آبستن چه حوادثی است.
این سال را چگونه باید شروع کنیم؟ و چگونه به پایانش برسانیم؟
سال نو چهره زیبایی از زندگی را برای ما به ارمغان می آورد و نو شدن و دگرگون شدن طبیعت را نوید می دهد. بیاییم از نو شدن و دگر گون شدن طبیعت، الگو بگیریم. همان طوری که در بهار طبیعت، گل ها، درخت ها و سبزه ها جوانه می زنند، بوی طراوت و تازگی می دهند و برای شکوفایی و بالندگی به تلاش و تکاپو می افتند؛ ما هم خودمان را از نو بسازیم و دگرگون شویم. نگاهمان را به زندگی و به بودن در جهت مثبت تغییر دهیم. در خودمان، یک خانه تکانی اساسی انجام دهیم . برای زندگی آینده خود، هدف گذاری و برنامه ریزی کنیم. از سستی، تنبلی، کم کاری و سکون دوری گزینیم. بکوشیم شکست ها و ناکامی ها و عقب ماندگی ها را با کار و فعالیت و تلاش، جبران کنیم. هر روز یک ویژگی مثبت به فهرست ویژگی های زندگی مان بیفزاییم. عادت های زشت و ناپسند را از خود دور کنیم. دشمنی ها و کینه توزی ها را به فراموشی بسپاریم. به جای قهر و بد اخلاقی و خشونت، ملایمت و مهروزی و عطوفت، پیشه کنیم. اصول و ترتیبات زندگی اجتماعی را رعایت کنیم. به رعایت قوانین و مقررات، پایبند باشیم. محیط زندگی مان را از انواع آلودگی ها مبرا سازیم. با رفتار و کردارمان خیر خواه دیگران باشیم و کام دیگران را شیرین کنیم. از فقرا، نیازمندان، بیماران و در ماندگان دستگیری کنیم. در توسعه، سازندگی و بالندگی جامعه خود، مشارکت داشته باشیم. در قبال مشکلات جامعه مان، احساس مسئولیت کنیم. در حفاظت از محیط زیست مان کوشا باشیم. مطالبه گر باشیم. در پیگیری حقوقمان لحظه ای از پای ننشینیم. مسئولان را به کار و کوشش و فعالیت وادار کنیم و از آنان بخواهیم که به وعده هایشان عمل کنند. در انجام وظایف و مسئولت هایشان کوتاهی نکنند. عملکرد شان را شفاف سازی کنند. به ولینعمت های خود پاسخگو باشند. سعی کنیم سال پر باری در پیش روی داشته باشیم. و در نهایت بکوشیم با کار های نیک و فعالیت های مفید و مثبت، پیشینه، کارنامه و خاطره خوبی را از خود به یادگار بگذاریم. و با احساس رضایت از نقشی که در این یک سال برای توسعه و شکوفایی جامعه خود ایفا کرده ایم، وارد سال بعد شویم.
پنجم فروردین ماه 1400 عباسعلی خسروداد
ارتقاء سطح مدیریتی مراغه به مرکز استان، دیریست که یکی از آرزو ها و مطالبات مردم مراغه بوده و هیچ شهروندی نیست که رؤیایشیرین تحقق این آرزو را در دل نپروراند و هر شب خواب آن را نبیند!
شایعه ارتقاء سطح مدیریتی مراغه به مرکز استان، نزدیک به چهار دهه است که به ابزار تبلیغاتی شماری از نامزدهای انتخاباتی و نمایندگان مردم در ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی تبدیل شده و بیشتر آنان با سوء استفاده از احساسات مردم، در مناسبتهای مختلف به ویژه در آستانه انتخابات، به آن دامن میزنند و مردم را به تحقق قریب الوقوع آن نوید میدهند!
این شایعه در نیمه دوم سال ۹۰ به طور بی سابقه ای داغ شد و بیشتر مردم آن را به عنوان یک خبر خوشخال کننده به فال نیک گرفتند و با این تصور که پس از سالها انتظار، بالاخره به آرزوی دیرینه خود در این زمینه جامه عمل پوشانیده اند، ابراز شادمانی کردند. شایعه فوق حتی تا آنجا پیش رفت که گفته شد: تابلوی استانداری مراغه تحت عنوان ( استان سهند)، در فرمانداری این شهرستان، آماده است و به احتمال زیاد در ایام دهه فجر همان سال طی مراسمی از آن رونمایی خواهد شد!
شایعه دیگری نیز حاکی از آن بود که رئیس جمهور وقت در یک سفر اختصاصی به مراغه از آن پرده برداری و به مردم مراغه هدیه خواهد کرد؛ اما این انتظار هرگز به پایان نرسید و معلوم شد که در این مدت به جز تسلیم چند نامه بی نتیجه توسط نمایندگان مردم در ادوار مختلف مجلس به مقامات ارشد کشوری گام مهم دیگری در این راستا برداشته نشده و تاکنون نه در هیئت دولت، نه مجلس شورای اسلامی و نه در تقسیمات کشوری مسئلهای به نام ارتقاء سطح مدیریتی مراغه به مرکز استان مطرح نبوده و در این زمینه رسماً بحثی به میان نیامده است!
برخی از مسئولان هم در پاسخ به پیگیری های مردم در این رابطه، ضمن اشاره تلویحی به غیر واقعی بودن این شایعات، ارتقاء سطح مدیریتی شهرها به مرکز استان را وابسته به احراز شرایط و شاخصهای لازم قلمداد کرده و به ضرورت فراهم شدن آنها تأکید ورزیدند.
با عنایت به مراتب فوق اکنون دو فرض برای این مسئله مترتب است. اول اینکه: مراغه در حال حاضر به علت فقدان شاخص های مورد اشاره حایز شرایط لازم برای تحقق این خواسته نبوده و آنچه تاکنون درباره این موضوع گفته و نوشته شده است صرفاً جنبه تبلیغاتی داشته و بیشتر با هدف استفاده ابزاری برخی از مسئولان و نمایندگان از انتظارات و عشق و علاقه مردم به موضوع مورد بحث بوده است؛ که در این صورت باید به خاطر این شایعه پراکنی از مردم عذرخواهی شود.
فرض دوم این است که: مراغه و مناطقی که قرار است در صورت ارتقاء سطح مدیریتی این شهر به مرکز استان به آن ملحق شوند حایز شرایط و ظرفیت های مورد نیاز بوده؛ اما بنا به عللی از جمله: نا کار آمدی مسئولان، کارشکنی و ممانعت مدیران استان نشین و عدم پیگیری جدی مردم تاکنون ابتر و بی نتیجه مانده است که در این صورت نیز باید مسئولان ضمن شفاف سازی این علل، دست به کار شوند و برای تحقق این هدف از هیچ کوششی فروگذار نباشند.
و اما شاخصهایی که ملاک احراز شرایط لازم برای ارتقاء سطح مدیریتی شهرستان ها به مرکز استان هستند، عبارتند از: مجموع جمعیت شهرستان مورد نظر و شهرستان هایی که به آن ملحق خواهند شد، شرایط جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، عوارض طبیعی (حوضه آبریز)، محورهای ارتباطی اعم از: زمینی، هوایی و ریلی، رشد متناسب اقتصادی در شهرستان مرکز و دیگر زیرساخت ها، ظرفیت ها و پتانسیل هایی که مناطق مذکور باید از آنها برخوردار باشند؛ که با توجه به جمیع جهات، مراغه در حال حاضر میتواند شرایط فوق را احراز کند و در بین دیگر شهرهایی که سودای تبدیل شدن به مرکز استان را دارند از رتبه بالاتری برخوردار باشد.
بنا براین شایسته است که مسئولان ذی ربط به ویژه نماینده محترم مراغه و عجبشیر در مجلس شورای اسلامی و آقای فرماندار برای تحقق این امر مهم کمر همت ببندند و با تلاش ها و پیگیری های مداوم خود به این خواسته جامه عمل بپوشانند. بدیهی است که مطالبات و پیگیری های مستمر و جدی مردم، رسانه های جمعی و تشکل های مردم نهاد، موجب ایجاد انگیزه مضاعف در مسئولان، برای شروع یک حرکت مثبت و سازنده در این راستا خواهد بود.
یادآوری:
در قسمت اول این یادداشت، با ارائه تعریفی از واژه هویت، خاطرنشان کردیم که هویت و کیستی انسانها با معیار شخصیت، منش، دانش، آگاهی، فضیلت، اعتقادات، و رفتار و کردار آنان، در زمان و مکان معین مورد ارزیابی قرار می گیرد؛ بنابراین، نباید هویت خود را در گذشته های دور و یادگارهای به جا مانده از پیشینیان، جستجو کنیم...
در این قسمت به این پرسش که آیا تاریخ، هویت ماست؟ پاسخ خواهیم داد:
برای پاسخ به این پرسش، نخست لازم است تعاریفی از تاریخ، ارائه دهیم. طبق یک تعریف ساده: تاریخ، مجموعه حوادث فرهنگی، طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و رویدادهایی است که در گذشته و در زمان و مکان زندگی انسانها و در رابطه با آنها رخ داده است. ویلیام هنری والش: فیلسوف انگلیسی در یک تعریف کوتاه، تاریخ را: بازگو کردن اعمال گذشته انسان میداند و در یک تعریف دیگر: تاریخ دانشی است برای شناخت حالات و تحولات گذشته؛ بنابراین تعاریف، میتوان گفت که تاریخ ناظر بر وقایع گذشته است و چون نسل حاضر هیچگونه نقشی و دخالتی در تحولات تاریخی نداشته است، نباید هویت خود را در تاریخ جستجو کند؛ زیرا هر نسلی متعلق و وابسته به زمان و مکان معینی است که در آن زندگی می کند. به قول معروف: کسی بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد. ثواب کسی را هم به حساب دیگران نمی نویسند.
برخلاف عقیده رایج، تحولات تاریخی نه تنها معیار ارزیابی هویت فردی نیست؛ بلکه هویت ملی هم محسوب نمیشود؛ زیرا نحوه زندگی و عملکرد پیشینیان با تمام ویژگیها و فراز و فرودهایش به خودشان مربوط می شود؛ همانگونه که حسن و عیب عملکرد ما نمیتواند شاخص هویت نسلهای آینده باشد.
ضرب المثلی هست که می گوید: فلانی یا فلان چیز به تاریخ پیوسته است. زمانی میرسد که نسل ما هم به تاریخ می پیوندد و تنها خاطره ای از چگونگی زندگی آن باقی میماند که در صفحات تاریخ ثبت و ضبط میشود؛ تا آیندگان از آن، برای شناخت حالات و تحولات گذشته در دوره ها و حوزه های مختلف و نیز علت وقوع آنها سود بجویند و بتوانند از فرازهایش درس بگیرند و از فرودهایش عبرت.
تاریخ برای ما فقط کاربرد آموزشی دارد و به ما می آموزد که مردم در مقاطع مختلف زمان، در چه سطحی از دانش، فضیلت، اقتصاد، سیاست و سازندگی بوده اند. روابط آنان با جهان خارج در چه شرایطی قرار داشته است. ارزش و اعتبار جهانی جوامع در چه جایگاهی بوده است. گستردگی مرزها تا کجا ادامه داشته است. کشورها چند بار و به وسیله چه کسانی و یا چه ملیت هایی مورد تهاجم و تجاوز قرار گرفته است. تجاوزات بیگانگان چگونه دفع شده است. حکام و زمامداران، در دوره های مختلف تاریخ از چه روحیه و رفتاری برخوردار بوده اند. چه شیوه ها و چه سیاست ها و رویکردهایی را در امر مملکت داری برگزیده اند. روابط آنان با ملت خود، چگونه بوده است. آزادیهای فردی و اجتماعی مردم در چه سطحی بوده است. مردم از نظر معیشت و گذران زندگی در چه وضعیتی قرار داشته اند...
با توجه به مراتب بالا: مطالعه کاربردی تاریخ به منظور آگاهی از رخدادها و تحولات گوناگون، در گذشته های دور، بسیار مفید و مثمر ثمر است. تاریخ در واقع حافظه و مانیفست زندگی ملت هاست و نباید به فراموشی سپرده شود. جرج سانتایانا فیلسوف، شاعر و رمان نویس اسپانیایی می گوید: آنان که سرگذشت خودرا به یاد نسپارند محکوم به تکرار آن هستند.
به تاریخ: شانزدهم اسفند ماه 99 عباسعلی خسروداد
توقف و درجا زدن در گذشته های دور و بالیدن و نازیدن به میراث های به جا مانده از پیشینیان، در شرایطی که نسل ما سهم و نقشی در پدید آوردن آنها ندارد و حتی در حفظ و نگهداری آنها کوتاهی کرده و می کند؛ مصداق بارز: "از فضل پدر تو را چه حاصل" بوده و با تمام مزیت ها و فضیلت هایش به تاریخ پیوسته اند.
بیشتر سخنرانان در مناسبت ها و نشست های گوناگون، دقایق قابل توجهی از وقت سخنرانی خود را به بازگویی و باز شماری پیشینه تاریخی، میراثهای فرهنگی و آثار و ابنیه باستانی اختصاص میدهند و از آنها به عنوان افتخارات و چه بسا هویت نسل حاضر یاد میکنند! در حالی که هویت یا شناسه ما شخصیت، منش و کنش ما است. هویت ما: دانش، بینش، فضیلت، اعتقادات، اخلاق، آداب، فرهنگ، اقتصاد و سیاست ما است. هویت ما: دستاوردهای ما، صنعت ما، تولید ما، محیط زیست ما است، هویت ما: شهرک صنعتی ما است که به جز چند واحد تولیدی اثری از جنب و جوش و فعالیت صنعتی در آن به چشم نمیخورد و بخش های قابل توجهی از زمینهای آن بلا استفاده به حال خود رها شده است! هویت ما: خشکبار ما است که هنوز نتوانسته ایم آن را در بسته بندی های مناسب و شکیل و مشتری پسند، به بازار عرضه کنیم. هویت ما: صابون ما است که پس از گذشت صدها سال، هنوز نتوانسته ایم در کیفیت، شکل و قالب آن تغییری ایجاد کنیم و آن را در بسته بندی ها و اشکال بازار پسند به مشتریان خود عرضه کنیم! هویت ما: نقل (شیرینی چای) ما است که سال هاست بدون کمترین تغییری در شکل و بستهبندی آن به بازار عرضه میشود! هویت ما: سجوق، باسلوق و دوشاب (شیره انگور) ما است که از صد ها سال پیش به این طرف همچنان به صورت سنتی و در بسته بندی های نه چندان چشمگیر تولید و عرضه می شود! هویت ما: محصولات کشاورزی ما است که تا کنون، قادر به ایجاد صنایع تبدیلی برای فراوری صنعتی و عرضه با کیفیت این محصولات در بازارهای داخلی و خارجی نبودهایم! هویت ما: سیب ما است که به علت فراوری و بسته بندی نا مناسب، در بازارهای خارجی خریداری ندارد! هویت ما: طرحهای مصوب ما: از منطقه ویژه اقتصادی گرفته تا بیمارستان ۳۵۰ تختخوابی و آزاد راه مراغه هشترود... است که در اثر اهمال کاری و سستی مسئولانمان، ایجاد و اتمام آنها سالهاست به عهده تعویق سپرده شده است! هویت ما: کشور ما، شهر ما، ادارات ما، بیمارستان های ما، خیابان های ما، پیاده روهای ما، اماکن عمومی ما، مساجد ما، تفرجگاه های ما... است که خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. هویت انسان در مقاطع مختلف تاریخی و از منظر بایستگی و شایستگی مطرح میشود
چکیده اینکه هویت ما آنگونه که هستیم و با آنچه که داریم یا نداریم، تعریف می شود نه با "بوده ایم ها و داشته ایم ها." بنابراین نباید هویت و کیستی خود را در گذشتههای دور جستجو کنیم
ابنبه و آثار تاریخی، برج ها، رصدخانه، اشیای موجود در موزه ها، مشتی سفال شکسته، چند مجسمه مفرغی، مقداری سکه قدیمی... در شرایطی که حتی از مرمت، باز سازی، احیا و عرضه آنها به گردشگران و استفاده اصولی از در آمدهای سرشار صنعت گردشگری وا مانده ایم، هویت ما نیستند.
حتی رصدخانه مراغه هم که نزدیک به ۸۰۰ سال از تاریخ بنای آن به همت دانشمندی به نام خواجه نصیرالدین طوسی می گذرد و اکنون در نهایت تأسف و تأثر و اندوه، از آن خرابه ای و به قول امام جمعه محترم: "مزبله ای" بیش باقی نمانده است، هویت ما نیست؛ بلکه هویت سازندگان و پدید آورندگان آن است که در وقت خود از ارزش و اعتبار ویژهای برخوردار بوده است. ادامه دارد
در قسمت دوم این نوشتار، به این پرسش: که آیا تاریخ ما هویت ماست؟ پاسخ داده خواهد شد.
به تاریخ هشتم اسفند ماه 99 عباسعلی خسروداد
راستش را بخواهید بنده به روایت یادداشت هایی که در رسانه ها منتشر کرده ام، تا دیروز یکی از منتقدین سرسخت کاوه سودا بودم. انتقادات بنده بر مصداق ضرب المثل معروف: "هرکس تنها پیش قاضی برود خوشحال برمیگردد." صرفاً بر اساس شنیدهها و اظهارنظرهایی بود که ازقول برخی از اشخاص حقیقی و حقوقی درباره آلایندگی این واحد صنعتی ارائه میشد. کثرت و تنوع اظهارنظرها مرا قانع می کرد که کاوه سودا بیش از آنچه در تصور بگنجدآلاینده بوده و برای محیط زیست مضر است؛ تا اینکه فرصتی دست داد که طی نشستی با مدیر کارخانه و استماع توضیحات ایشان درباره وضعیت کلی این واحد، در قضاوتم تجدید نظر کنم و به مسائل آن، نگاه واقع بینانه تری داشته باشم.
صحبتهای سعید حُسنی: مدیر کارخانه کاوه سودا به شرح زیر، از نظر خوانندگان محترم این روزنامه می گذرد و قضاوت در این زمینه به عهده وجدانهای بیدار و منصف واگذار میشود:
ایشان با بیان اینکه: اطلاعات یک منتقد درباره موضوعات مورد نقد باید جامع و کامل باشد گفت: اگر انتقاد، منطقی و منصفانه باشد سازنده است. باید بپذیریم که هیچ حرکتی و هیچ فعالیتی عاری از عیب نیست. ما هم چنین ادعایی نداریم. فعالیت این مجتمع و این کارخانه هم ممکن است ایراداتی داشته باشد و ما خوشحال خواهیم بود که اگر کسی یا کسانی بیایند و این ایرادات را به ما گوشزد کنند؛ البته به شرطی که مطابق با واقعیت باشد نه خدای ناکرده مغرضانه هدفمند و احتمالاً با شائبههای سیاسی.
وی افزود: داوری درباره یک موضوع یا یک رخداد، باید بر اساس مستندات و واقعیتهای عینی باشد. همانطوری که قضاوت، درباره یک موضوع یا شکایت، در مراجع قضایی مراحلی دارد و یک قاضی نمی تواند صرفا بر اساس یک ادعای واهی طرف مقابل را محاکمه، محکوم یا تبرئه کند؛ بلکه با مراجعه به شواهد، قرائن، مستندات و قوانین، حق را از ناحق تشخیص می دهد و درباره آن حکم صادر میکند،
برخی ادعاها و اظهارنظرها در باره آلایندگی کاوه سودا اگر نگوییم مغرضانه، بلکه اغلب بی پایه و اساس و از سر ناآگاهی است و نمیتواند دلیل و مصداق انحراف این واحد از موازین زیست محیطی و پروتکل های مرتبط با محیط زیست باشد. این مجتمع در طول مدت فعالیت خود همواره کوشیده است با استفاده از رهنمودهای کارشناسان، روز به روز در مسیر توسعه و تکامل گام بردارد و ایرادات احتمالی خود را یکی پس از دیگری بر طرف کند.
وی اضافه کرد: ایران حدود ۵۰ سال پیش اتومبیلی را به نام پیکان تولید کرد که از بیشتر جهات، با استانداردهای صنعت اتومبیل سازی مطابقت نداشت؛ اما به تدریج و با گذشت زمان تکنولوژی نسبتاً بهتری در این صنعت به کار گرفته شد و امروزشاهد تولید اتومبیل های بهتر و تکامل یافته تری در مقایسه با پیکان در کشور هستیم. واحد ما هم از این قاعده مستثنی نبوده و در شروع به کار طبعاً ایراداتی داشت که به مرور زمان برطرف شده و می رود به طور کامل با استانداردهای جهانی مطابقت داشته باشد.
مدیر کارخانه کاوه سودا در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در سالهای پیش و قبل از اینکه پساب کارخانه به وسیله لوله هایی به دریاچه ارومیه هدایت شود مقداری از زمینهای کشاورزی را تخریب کرد؛ هرچند که ما خسارت زمین داران را جبران کردیم و زمینها به تدریج احیا شدند و اکنون شاهد درختکاری در آنها هستیم .
حُسنی افزود: با این وجود عدهای گیر داده اند که این پساب موجب آلودگی دریا چه میشود؛ در صورتی که در دنیا پساب کربنات سدیم آلاینده محسوب نمیشود؛ چرا که منشأ آن، نمک است و نمک نه تنها آلاینده نیست بلکه یک ماده ضد آلایندگی است. به قول معروف هرچه بگندد نمکش میزنند.
وی در ادامه اضافه کرد: کشورهای مختلف دنیا کارخانه تولید کربنات را دارند و پساب آ نرا به دریا و یا به رودخانه هدایت میکنند. کارخانه تولید کربنات کشور ایتالیا در مجاورت مناطق مسکونی قرار گرفته و پساب آن همراه با رسوباتش به دریا می ریزد؛ دریایی که در آن ماهی وجود دارد و مردم در آن شنا می کنند. نانسی فرانسه تقریباً شهری در اشل مراغه و کمی بزرگتر است که کارخانه کربنات آن در کنار یک رودخانه کوچک قرار گرفته و پساب کارخانه پس از گرفته شدن رسوبات به آن هدایت میشود. در این رودخانه هم ماهی وجود دارد.
وی همچنین افزود: کارخانه مستقر در مرسین ترکیه جمعا سه تا لاگون دارد که پساب آنها را به وسیله کانالی به دریا هدایت می کنند و در همین دریا مردم شنا می کنند. پساب کارخانه مستقر در سنترال سیتی آمریکا واقع در ایالت کنتاکی نیز که یک شهر ۷۰۰ هزار نفری است، به دریا هدایت میشود و مردم از نمک آن استفاده میکنند.
مدیر کارخانه کاوه سودا در ادامه با بیان اینکه: در سال ۸۹ حوزچههای ما ترکیدند و پساب آنها روی ۶۰۰ هکتار از زمینهای مسیر اثر گذاشتند افزود: دلیل بروز این مشکل بیتوجهی مسئولان وقت بود که مجوز لوله گذاری را به موقع به ما ندادند. البته همانطور که اشاره شد این زمینها احیا شدند و برابر آنالیز متخصصانِ آب و خاک و اساتید دانشگاه، اندازه شوری آب های زیرزمینی نرمال تشخیص داده شد.
وی افزود: متاسفانه به رغم انتشار نتیجه کارشناسی در فضاهای عمومی و رسانه ها شماری با اظهار نظر های عامیانه همچنان بر طبل مخالفت می کوبند و نمیخواهند واقعیتها را بپذیرند!
وی با تاکید بر اینکه: در سطح دنیا پساب کربنات سدیم جزو مواد آلاینده محسوب نمیشود گفت: چون منشاء آن نمک است و اگر شما آن را آنالیز کنید خواهید دید که پارامترهای آن با پارامترهای آب دریاچه ارومیه کوچکترین تفاوتی ندارد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود در این نشست گفت: بر خلاف اظهارنظرهای رایج، حسابهای بانکی کاوه سودا در بانک های مراغه است و این واحد سه نوع مالیات در مراغه می پردازد. یکی از این مالیاتها مالیات بر ارزش افزوده است که در اثر فعالیت کارخانه حاصل می شود. دیگری مالیات بر فروش کالاهای تولیدی است و سومی مالیاتهای پیمانکاران و قرار دادها است. از جمله قراردادی که ما با دانشگاه مراغه بسته ایم.
وی در ادامه خاطرنشان کرد نزدیک به ۸۵ درصد درآمد مالیاتی مراغه را کاوه سودا پرداخت میکند و اگر مالیات این واحد نبود فشارهای مالیاتی روی کسبه مراغه اعمال می شد؛ زیرا امور مالیاتی یک شاخص دارد که باید وصول شود که ۸۵ درصد این شاخص توسط کاوه سودا تأمین می شود.
وی با اشاره به اینکه: متأسفانه با وجود همه واقعیتها هنوز برخی از نگرش ها درباره کاوه سودا منفی است و شماری با ادعاها و اظهار نظر های خلاف واقع، درباره این مجتمع، به شبهات و شائبه ها دامن میزنند گفت: این عده همیشه به دنبال گرفتن نقطه ضعف هستند و میخواهند با طرح آنها کارخانه را مقصر جلوه دهند که امیدوارم این عده مسائل را واقعبینانه و با سعه صدر تحلیل کنند.
مدیر کاوه سودا در پایان گفت: بانیان و مدیران کاوه سودا سرمایه خود را در امر تولید و اشتغال به کار گرفته اند و افزون بر ایجاد فرصتهای شغلی برای کارجویان، از طریق صادرات و ارزآوری در تقویت بنیانهای اقتصاد کشور نقش اساسی ایفا می کنند. اکنون نزدیک به ۱۵۰۰ نفر در این کارخانه مشغول به کارهستند و با بهره برداری از پروژه خط تولید بطری سبک و نیروگاه برق ۲۵ مگاواتی (با هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری) تعداد شاغلین در این مجتمع صنعتی- تولیدی از دو هزار نفر تجاوز خواهد کرد بنابراین کمال بی انصافی است اگر قضاوت ها درباره آن یک جانبه، غیر منصفانه و عاری از حقیقت باشد.